پاسخهای Sm (٩٠٣)
٢
پاسخ
پرهیز از آن گلی که با خار نشست بگریز از آن مگس که با مار نشست
میگوید از هر چیزی که در آن گزندی هست باید دوری گزید به خلوت خیالات پناه برد، در شگفتم که مگر چیزی هست که بی رنجشی به دست اید
١
پاسخ
"بخایندش" در این بیت یعنی چی؟ بخایندش از کینه دندان به زهر که دون پرور است این فرومایه دهر
دندان خاییدن در اینجا زبان گشودن و گفتن ،،دندان به زهر خاییدن از کینه ، بدگویی از روی دشمنی و عداوت
٢
پاسخ
منظور از خاکستر من در بیت اخر به باد فنا داد /عشق تو خاکستر من چیه ؟
منظور اساس هستی و وجود باید باشد
درود .ملون،ملمع
تلفظ فتدش در شعر « تا فتدش جمله بدانجا نظر» چگونه است؟
Fotad زیباتر است،هرچند که fetad هم درست می نماید
جمع مملکت است به چم پادشاهی و سرزمین است،و هیچ کدام از گزینه ها پاسخ این پرسش نیست.
١
پاسخ
بگفت ای هوادار مسکین من برفت انگبین یار شیرین من چو شیرینی از من بدر میرود چو فرهادم آتش بسر میرود
شمع از موم عسل ساخته میشود ،،اینجا شمع به پروانه میگوید که چون عسل را از من جدا می کنند ضرورت است که در اتش بسوزم همچون فرهاد که از شیرین جدا میشود
٤
پاسخ
در جمله زیر معنی کلمه بارفطن را بیان کنید ... همه را در ظروف طلا و نقره و بلور و بارفطن گذاشته بودند.
«بارفتن »باید باشد که گونه ای شیشه کبود است
٢
پاسخ
جمله ی "چون دیروز هوا افتابی بود " از نطر دستوری چه نوع جمله ای است ؟
جمله ناقص است و اگر چون را از اول جمله برداریم اسنادی می شود
١
پاسخ
" قند " یا " شکر " در ادبیات فارسی کنایه از چی هستن ؟ "قند من است او "
در این جمله محبوب و معشوق،دلخواه،
١
پاسخ
در بیت شیطان نیاز و آز را گردن در بند وکمند سیم و زرگیرم "را" از نظر دستوری چیه ؟
رای مفعولی است
اگه میشه جواب بدین
اضافه استعاری نیست
٣
پاسخ
معنی " اسلیحه" در بیت : ببایست اسبی ورا کُه توان که بردارد اسلیحة پهلوان
ریختی دیگر از اسلحه باید باشد
٢
پاسخ
سلام،مسند و مسند الیه در شعر زیر کدوم میشه؟ حاجت گه جمله جهان اوست مهراب زمین و آسمان اوست
ضمیر «او» در هر دو مصرع مسندالیه است،«است»فعل اسنادی و «حاجتگه جمله جهان»و «مهراب زمین و مهراب اسمان» مسند است
خیر برداشت از این دو واژه در زبان پارسی بیشتر یکسان و گاهی نزدیک به هم است
چون میسّر نیست دیدارِ تو دیدن جز به خواب پس چرا بیداری از خوابِ عدم دادی مرا؟
میگوید وقتی شرط رسیدن به تو نیست شدن است پس دلیل به دنیا امدن من چیست
١
پاسخ
برکنار کردن کسی،از دور خارج کردن کسی،از نظر انداختن کسی و ..
٢
پاسخ
معنی کلمه ی "تریدن" سیه دیو چون رو بدو آورید ز چشم اشک حسرت به دامن ترید
تریدن ،غلط خوردن،سر خوردن، فرو لغزیدن
میتونید بگید در بیت زیر مسند کدام است؟ گشت یکی چشمه ز سنگی جدا
گشت به چم شد فعل اسنادی است،و«جدا »مسند است
١
پاسخ
نفع،منفعت،نافع،نفاع،منافع،انفاع،
درودبه شما ،خصال،خصل
٢
پاسخ
آیا جمله : هوا سرد است نهاد وجود دارد؟ چجوری میتونم نهادی را در جمله پیدا کنم؟
نهاد چیزی یا کسی است که در باره ان خبری میدهیم وباپرسش ساده چه چیزی و چه کسی معلوم میشود ،،چه چیزی سرد است هوا ،،«هوا» نهاد است وچو کاری انجام نمیدهد مسند الیه است« سرد »مسند است و « است» فعل اسنادی است
٢
پاسخ
"هر سه وان" در بیت زیر یعنی چی؟ که این هر سه را سر جدا کن ز تن ز خون کن تن هر سه وان را کفن
اینگونه بخوانید ومعنی کنید«و آن را کفن کن»
٣
پاسخ
قدرت و اختیار دادن به کسی است
اسلام متاعی است که از صدر عالم تا نهایت آن نظیر نداردوگوهر گرانبهایی است که هر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است. متاع دراین جمله چه معنی میده؟ دیکشنری کلمه متاع رو به کالاو ابزار معنی کرده که توی این جمله کاملاو ابزار نمیده به نظر شما اشتباه چاپی نیست
درود ،اسلام به متاع به چم کالا مانند شده
٢
پاسخ
ابیر در بیت زیر یعنی چی ؟ بدو گفت زرین قبا کای دلیر بجو جنگ زین سان میاور ابی
درود به چم عذر و بهانه است
ببخشید برای شکار گراز جنگلی با تفنگ ساچمه پران از فشنگ با ساچمه چه شماره ای استفاده شود؟
درخت افکن بود کم زندگانی/وز آن بدتر بود نخجیر بانی
٢
پاسخ
معنی ضرب للمثل ابر اگر آب زندگی بارد هرگز از شاخ بید بر نخوری با فرومایه روزگار مبر کز نی بوریا شکر نخوری
در اینجا بید نماد بیثمر بودن است و نی بوریا در تضاد با نیشکر قرار گرفته، و فرد بی مایه و هنر به این دو مانند شده که حتی اگر با آب زندگانی پرورش یابند طبیعتشان دگرگون نمیشود.
٢
پاسخ
منظور حافظ از "طبیب مدعی " در بیت دَردَم نهفته بِه ز طبیبانِ مدعی باشد که از خزانهٔ غیبم دوا کنند چیه ؟
این غزل پاسخی به غزل شاه نعمتالله ولی با این مطلع است ، «ما خاک را به نظر کیمیا کنیم صد درد را به گوشه ی چشمی دوا کنیم» ،شاید منظور شاه نعمتالله ولی باشد
همین جهان است،جهان ماده
٢
پاسخ
معنی عبارت " دل سپردن " در جمله ی زیر: اگر کسی دل به هوای نفس سپرده و او را معبود خود قرار دهد دچار شرک عملی شده است.
در این جمله معنی بندگی کردن میدهد
٢
پاسخ
در بیت زیر"بیگار " به چه معنیه ؟ به هستیش باید که خستو شوی/ ز گفتار بیکار یکسو شوی
به چم بیهوده و بی معنی و بی اثر است،
١٢
پاسخ
در بیت زیر "خدنگ خامه " چه نوع اضافه ای است ؟ کلک از کف تیر سرنگون گردد///// چون من ز خدنگ خامه سر گیرم
اضافه تشبیهی است
اینگونه بود که نابود شدیم / وبه هر جا که خشک بود رود شدی تا صحبت ما نقل مجلس میشد / همه رفتند و ما دود شدیم شعری بسیار زیبا،، تو گوگل دنبالش نگردین
ردیف در مصرع دوم« شدیم »»
اینگونه بود که نابود شدیم / وبه هر جا که خشک بود رود شدی تا صحبت ما نقل مجلس میشد / همه رفتند و ما دود شدیم شعری بسیار زیبا،، تو گوگل دنبالش نگردین
درود به شما مهربان قاسم من فکر میکنم خودتان سروده باشید .
درود اسب خنگ ،خنگ xeng
١
پاسخ
تهران باید باشد
٢
پاسخ
عمدا،اگاهانه،با نیت بد،از سر کینه
رابطه ی« عالم،معلوم»مانند رابطه ی بین کدام یک از کلمات زیر است؟ جامع و مجمع شهید و مشهود ناظر و منظره ناظم و منظوم
چون در یک وزن هستند
رابطه ی« عالم،معلوم»مانند رابطه ی بین کدام یک از کلمات زیر است؟ جامع و مجمع شهید و مشهود ناظر و منظره ناظم و منظوم
باید ناظم و منظوم باشد