پیشنهاد‌های امین جوادی ازاد (٢٤٤)

بازدید
٣٣٧
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اگر با حرف اضافه about بیایید :rave about تعریف کردن مثلا میخوایم بگیم این فیلمو همه تعریفش میکنن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعریف کردن مثلا میخوایم بگیم این فیلمو همه تعریفش میکنن بریم ببینیمش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تعریف کردن مثلا میخوایم بگیم این فیلمو همه تعریفش میکنن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Say lots of excellent things about it

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در جواب صحبت کسی میگید ایشالله ( کنایه از اینکه ایشااله که همینطور بشه / امیدوارم اینچنین باشه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

این نیز بگذرد = این نیز get over شود = این مشکل نیز تمام ( حل ) میشود= از پس این مشکل عبور میکنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شور زدن ( فکر کنم شیرازیا میگن فقط ) نگرانی بی مورد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هنوز عصبانی بودن ( دلخور بودن ) Stay angry about something for an extended period of time

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

هنگامی که به عنوان اسم استفاده می شود: ، dread معنای ترس بزرگ از نظر شرارت قریب الوقوع است، در حالی که fearبه معنای یک احساس قوی، غیرقابل کنترل و ناخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Try not to let their comments get to you کامنت هاشون رو سعی کن به دل گیری ( به خودت نگیری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به خودت گرفتن / به دل گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

از کوره در رفتن بی جهت و بی دلیل عصبانی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

flip out / freak out = Get very upset agitated

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کامل یا تمام برای مثال : for a solid 20 minutes برای بیست دقیقه ی تموم برای بیست دقیقه کامل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی علاقه ، سدحی ، سرسری

پیشنهاد
٠

حس عاشقانهه خوب دو طرفه یا کشش متقابل جاذبه متقابل این جاذبه میتواند هر چیزی باشد اعم از : Indications chemistry is present include: - You are havi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

have chemistry : Chemistry is when a natural sexual attraction is present between two people in conjunction with personality - based rapport. شیمی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دو طرفه در بعضی جاها به معنی توافقی مثل طلاق توافقی طلاق دو طرفه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

الکی به کسی امید دادن امید واهی دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دیگه خط قرمزم اینه ، دیگه زیر بار این نمریم حرف اضافه اش at هست draw the line at . . . . sth

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلااستفاده ماندن پول/ بی مصرف /تنبل unemployed or unoccupied; inactive 2 not operating or being used 3 ( of money ) not being used to earn intere ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تمایل ذاتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

فراز و نشیب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تبعیض آمیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بدست اوردن با زحمت بسیار زیاد هم میتواند معنی دیگری باشد هماتطور که حکاکی نیز زحمت زیادی لازم است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

از رو بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قمپز در کردن : - D

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاتوق a specific place to spend time in a relaxed way

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

A payoff is the benefit you receive after working hard and making sacrifices برای مثال : من به کارافرینان توصیه میکنم تلاش و مقاومت کنن چون نهایتا پا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به جمله زیر برای درک بیشتر دقت فرمایید : Honestly, I think the idea that you need a lot of money to fund a startup ( new company ) is a cop - out ( b ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

But my parents raised me to work hard; they frowned on taking handouts That's one reason I've funded the coffeehouse entirely with my own money. از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم معنی با protest اعتراض

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمبودها هم معنی reductions مثال کمبود نیرو یا کارمند : She had to announce cutbacks of benefits for staff

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در نقش اسم به معنی اجازه که بهمراه got می اید به عنوان مثال : Carrie just got the go - ahead from the city to add a second floor to the building = C ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تعداد حضار ( number of people who attend an event ) برای مثال : The average turnout at the coffeehouse is 50 people on weeknights and 200 on weekend ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

A buildup is an accumulation وارد شده کنایه از اضافه شده مثلا فشار روانی وارد شده ( اضافه شده ) به کارمندان یک شرکت buildup of tension among employ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

منم این تجربه رو داشتم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

از حالت خجالتی بودن یا غریبگی کردن خارح شدن در فارسی میگیم روش باز بشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

وقتی به مقدار خیلی کمی لای در را باز بزنیم اصطلاحا کر در یا همان به اندازه شکاف را باز بزاریم میگیم we would keep the door open a crack

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مثال یه گربه اومده خونتون و یواشکی از لای در داره نگاهتون میکنه و میگید The cat peeking in the door.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یواشکی نگاه کردن و یا یواش و دزدکی راه رفتن مثلا یه گربه اومده توی خونتون و میگید the cat slinking low around the apartment، just checking it all ou ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دگر گون شدن حال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

قلق یک کار جدید رو پیدا کردن حرف اضافش in هس جای پای خود را محکم کردن و با اصول کاری جدید آشنا شدن و قلق ان کار را یاد گرفتن راه افتادن در کاری ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بهترین معنی ، نجات پیدا کردن از یک مشکل میباشد