پیشنهادهای علیرضاایرانیان (٦٣١)
حقانه. حق فراش، حق گزمه، حق میرغضبی، یعنی حق ظلم و ستم و تعدی و زور و قلدری و بی رحمی و قساوت و خودسری. حق لباس دولتی ( با قاف مشدد )
حَجُمَت مخفف حجامت در گویش عامیانه. گرفتن خون از گودی پشت کمر. بین دو کتف یا پایین کمر و یا ماهیچه ی پشت ساق پا. به این صورت که محل حجامت را ابتدا با ...
گرفتن خون از گودی پشت. به این صورت که بین دو کتف را بادکش می کردند تا در آن ناحیه خون جمع شود، سپس با تیغ، یک یا چند شیار روی پوست ایجاد می کردند تا ...
از ظروف چینی به نام مرغی از جنس بسیار اعلا در نازکی و ظرافت با نقوش تقریباً برجسته از طیور و برگ و گل و بوته که از چین می آمد.
مخفف چهار میخ. مصلوب داشتن، کف دست ها و کف پاها را به دیوار با میخ کوبیدن
مصلوب داشتن، کف دست ها و کف پاها را به دیوار با میخ کوبیدن
مصلوب داشتن، کف دست ها و کف پاها را به دیوار با میخ کوبیدن
مخفف چهار قل. سوره های قل اعوذ برب الفلق، قل اعوذ برب الناس، قا یا ایها الکافرون و قل هو الله احد.
باتون پلیس
چوبی به قطر هشت تا ده سانتی متر و طول یک و نیم متر که در وسط آن رابه فاصله ی سی چهل سانتی متر سوراخ کرده، طناب رد کرده و گره می زدند. طرز کار آن به ا ...
ترکه ی درخت انار یا سنجد بود که خانه دارهایی که حساب جاری با قصاب و نانوا و بقال داشتند، آنرا به هنگام خرید با خود می بردند و پس از دریافت جنس، فروشن ...
چهل توپ که در گویش چلتوپ میگویند. بازی ای مانند الک دولک که به جای الک از توپ کوچکی که با نخ پیچیده در ست می شد استفاده می کردند.
چلتوپ مخفف چهل توپ. بازی ای مانند الک دولک که به جای الک از توپ کوچکی که با نخ پیچیده در ست می شد استفاده می کردند.
گودی میان ساعد و بازو
کفشی جهت اطفال شیرخوار تا یک ساله، مانند جوراب از پوست نرم بره و گوسفند، در رنگ های مختلف.
چرخشت با خ ضمه دار خم می، خمره ای که در آن شراب می اندازند.
چراغی نفت سوز که نفت تحت فشار هوا، از طریق یک مجرا به توری رسیده و می سوزد. این چراغ در اوایل قرن بیستم اختراع شد و هم اکنون نیز در برخی نقاط از آن ا ...
جوشانده ی دارچین و زنجبیل
استخر سرپوشیده در حمام عمومی
محله ای قدیمی در محدوده ی بازار تهران و نزدیک سر قبر آقا. این محله به این دلیل شهرت پیدا کرد که در زمان ناصرالدین شاه، برای اولین بار، زنان روسپی را ...
همان چاقچور است . پای پوشی مانند شلوار گشاد که از پارچه ی سیاه، با چین و چروک های زیاد دوخته میشد تا اندام پا ظاهر نشود. چاقچور از مج پا به پایین تنگ ...
کسی که چند خر و قاطر دارد، بار و مسافر را به وسیله ی آنها جابجا می کند و خودش هم همراه آنهاست. خرکچی. قاطرچی، مکاری. خرک دار.
ظرفی با گنجایش حدوداً یک لیتر مخصوص مایعات
پستچی و پیک
نام ادیبانه ی مدفوع انسان !
گردوی کوبیده که با قند و هل در میان برگه ی هلو یا قیسی گذارده و به نخ می کشیدند
با قاف مشدد نشان شیر و خورشید که پرهای لطیف بر آن نصب می شد.
میوه ی نوعی بوته ( خار ) . چیزی شبیه بادام پوست دار با رنگ قرمز آجری که تخمه هایش در حالت رسیده با حرکت دادن صدا می دهد. / اسباب بازی و وسیله ای برای ...
ظرفی مانند جوال اما چند برابر بزرگتر از آن از جنس پشم، پنبه یا علف جهت حمل بارهای پوک و سبک وزن مانند کاه، سوخت و پهن ( pehen )
دعای چهل کلید برای بخت گشایی و افزایش مهر و محبت بین زن و شوهر توصیه شده. این دعا از حضرت زهرا ( س ) نقل شده است
از اسباب سحر و جادو. جام برنجی یی که سوره ها و آیات فتح مثل اذا جاء نصراله و الفتح و انا فتحنا . . . بر آن کنده و چهل قطعه ی برنجی کوچک شبیه کلید به ...
از اسباب سحر و جادو. جام برنجی یی که سوره ها و آیات فتح مثل اذا جاء نصراله و الفتح و انا فتحنا . . . بر آن کنده و چهل قطعه ی برنجی کوچک شبیه کلید به ...
دیگ. ظرفی مانند پاتیل یا مجمعه ی توگود از جنس مس ضخیم که کف خزینه ی حمام کار می گذاشتند و اطراف آن را با گِل حرامزاده، که از خاک رس و آهک و سفیده ی ت ...
مایه، پول، استطاعت پرداخت، توانایی مالی
زیرزمینی دخمه مانند در زیر خزینه ی حمام که تون تاب از دو سه ساعت به غروب تا پاسی از شب، در آن آتش می افروخت و به این وسیله آب حمام گرم می شد. کانال خ ...
زیر چانه ضربه زدن
در هنگام تحویل سال در دروازه های تهران توپ در می کردند تا مردم بفهمند که سال تحویل شده است
اصطلاحی در کفش دوزی. فاصله ی میان زیره و کف کفش را کفاش ها با کاغذ و مقوا پر می کردند که به این کار توکاری می گفتند.
کیسه کش حمام یا دلاک
چفت و پشت بند در خانه برای بستن شب
عصایی نازک و سبک بدون خم. تعلیمی را معمولاً از چوب آبنوس سیاه با سر و ته نقره یا طلا می ساختند.
عصایی نازک و سبک بدون خم. تعلیمی را معمولاً از چوب آبنوس سیاه با سر و ته نقره یا طلا می ساختند.
بازی شاه و وزیر: یکی شاه، یکی وزیر، یکی دزد و یکی عاشق می شود. شاه به دزد و عاشق حکم می کند، مثلاً به دزد می گوید چیزی را در حضور جمع برباید به طوریک ...
ترنا . نام بازی شاه و وزیر: یکی شاه، یکی وزیر، یکی دزد و یکی عاشق می شود. شاه به دزد و عاشق حکم می کند، مثلاً به دزد می گوید چیزی را در حضور جمع بربا ...
ترنا . نام بازی شاه و وزیر: یکی شاه، یکی وزیر، یکی دزد و یکی عاشق می شود. شاه به دزد و عاشق حکم می کند، مثلاً به دزد می گوید چیزی را در حضور جمع بربا ...
همان ترازوی شاهینی در گویش عامه هست. ترازویی از تسمه ی ضخیمی از آهن با مدبری در وسط جهت آویختن و دو قلاب از دو طرف که بر آنها کفه می آویختند
ترازوی شاهینی ترازویی از تسمه ی ضخیمی از آهن با مدبری در وسط جهت آویختن و دو قلاب از دو طرف که بر آنها کفه می آویختند.
سازنده ی زیره ی گیوه. تخت کش کهنه های نم زده را به پهنای یک انگشت تا می زد و می کوبید و پهلوی هم می نشانید و با درفش بلند داغ رشته ای از چرم خام از ک ...
یک سر پارچه ی عمامه که از آن جدا نموده و از روی شانه بر روی سینه اندازند. عملی که امامان جماعت هنگام نماز انجام می دهند و کاری که بر آن قائل به ثواب ...
تجیر. پرده ای از پارچه که دهانه دهانه با چوب هایی بلندتر از اندام آدمی میان دو دسته از جماعت استوار می گردید. امروزه در بعضی مساجد از تجیر برای جدا ...