پیشنهاد‌های علیرضاایرانیان (٦٣١)

بازدید
٤١٨
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٣

وزن کردن به وسیله ی قپان. نوعی شکنجه هم محسوب می شده که محکوم را به وسیله ی آن از سقف آویزان می کردند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

بلندی جلوی زین اسب است. به آن قبه و کوهه هم میگویند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

جسم کوچک و محدب به شکل نیم کره یا دکمه که به جایی چسبیده باشد. بیشتر منظور درجات بالای نظامی است. همچنین. گنبد و قربوس زین اسب هم معنی میده.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اقل منقل تلفظ درستش قبل منقل هست. متاسفانه اغلب غلط تلفظ میکنند. قبل با قاف و با . ضمه دار. بمعنی وسایل منقل. ظرفی از چرم مانند کیسه برای اسباب چا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قبل با قاف و با . ضمه دار. بمعنی وسایل منقل. ظرفی از چرم مانند کیسه برای اسباب چای و دود و دم، امثال قلیان و وافور. در گویش عامیانه بجای خرت و پرت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

نوعی بازی که در آن چشم یک نفر را می بندند و یکی یا هر چند نفر دیگر که داخل بازی باشند در گوشه و کنار، قایم می شوند و آنگاه چشم وی را باز کرده و او با ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوعی بازی که در آن چشم یک نفر را می بندند و یکی یا هر چند نفر دیگر که داخل بازی باشند در گوشه و کنار، قایم می شوند و آنگاه چشم وی را باز کرده و او با ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قایم باشک. نوعی بازی که در آن چشم یک نفر را می بندند و یکی یا هر چند نفر دیگر که داخل بازی باشند در گوشه و کنار، قایم می شوند و آنگاه چشم وی را باز ک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قاضی یا روحانی قشون و لشکر

پیشنهاد
١

هماوردی، سنگ واکندن، کلنجار رفتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

قاز واحد پول به ارزش یک هشتادم قران، یک چهارم شاهی و هر شاهی معادل یک بیستم ریال بود. صد من یک قاز یعنی کم ارزش. همینطور اصطلاح چندرقاز.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قاز واحد پول قدیم ما بوده. چهار قاز معادل یک شاهی است. واحد پول به ارزش یک هشتادم قران، یک چهارم شاهی و هر شاهی معادل یک بیستم ریال بود. اصطلاح چن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوعی تخته بند. کلمه ای ترکی به معنی وسیله ای چوبی که دست ها و سر را با آن می بستند و سپس فرد را شلاق می زدند، شکنجه می کردند یا سر می بریدند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تقلب کردن در فروش متاع، جا زن کردن و داخل زدن.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لنگ دار حمام عمومی.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فندق را روی شعله ی چراغ روغنی سوزانده، برای سیاه کردن ابرو به کار می بردند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پارچه ی انگلیسی کت و شلواری پشمی به رنگ سیاه که معمولاً از آن کت تکی می دوختند و با شلوار سفید می پوشیدند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی بود که به جوانان از فرنگ برگشته یا وطنی که صورت فرنگی مآبی به خود می گرفتند اطلاق می شد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رگ زن و دلاک حمام در گذشته.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کمربند پهن سوراخ دار چرمین یا برزنتی که خشاب های فشنگ در آن جا می گیرد و آن را به کمر بسته، سرنیزه و وسایلی از این قبیل را از قلاب های آن می آویزند. ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

کمربند پهن سوراخ دار چرمین یا برزنتی که خشاب های فشنگ در آن جا می گیرد و آن را به کمر بسته، سرنیزه و وسایلی از این قبیل را از قلاب های آن می آویزند. ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فانوسی که حباب آن از پارچه ی موم آلود ساخته می شد بنام فانوس شمعی و و قتی بر زمین می نهادند بر روی هم چین می خورد و شمع آن ظاهر می شد. هر اعیان و ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

فانوسی که حباب آن از پارچه ی موم آلود ساخته می شد و و قتی بر زمین می نهادند بر روی هم چین می خورد و شمع آن ظاهر می شد. هر اعیان و اربابی، نوکری به نا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

دو تا سه متر اطراف گنبد که با طاق کوتاه تری ساخته می شد را غلام گردش می گفتند. استفاده از این لفظ خصوصاً در زورخانه ها مرسوم بود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

گداهایی که با غش کردن پول می گرفتند. به این صورت که نزدیک جوی آب و لجنی خود را لرزانده و در آن می انداختند و مردم گرد آمده، بیرونشان می کشیدند و غیه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

شیشه ی شکم دار و گردن دار که دهانه ی آن کنگره مانند بوده و ته آن از داخل محدب می باشد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

پودر و سائیده ی برگی که رنگ سیاه از آن به دست می آمد و برای رنگ کردن موی سر به کار می رفت. به آن "رنگ" هم می گفتند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

نام محله ای در تهران قدیم واقع در شرق خیابان ناصریه ( ناصرخسرو ) منتهی به خیابان سیروس

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

لفظ ترکی به معنی دختر عمه ( عم قضی هم نوشته می شود که غلط است. )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

همان علیشاه عوض است در گویش عامیانه. یکی از دهات شهریار، واقع در جنوب غربی تهران

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه ای که تازه واردان به افراد داخل حمام می گفتند. همچنین تعارفی بود که افراد داخل سربینه به کسانی که از گرمخانه بیرون می آمدند می کردند. همچنین بخ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گوی فولادی مذهب ( mozahab ) به اندازه هندوانه بزرگ که بالای آن پنجه ی کامل شبیه دست آدمی یا یک تیغه مانند تیغه ی علامت نصب کرده، با طاقشال و پارچه ها ...

پیشنهاد
٠

یکی از وسایل سحر و جادو، که به کار عاشقان دل سوخته و دلدادگان پرتمنا می آمد

پیشنهاد
٠

طلسمی دو رو که بر یک روی آن تصویر یک مرد و بر روی دیگر آن تصویر یک زن حک شده بود و بر روی صفحه ای از پولاد قرار داشت. این طلسم برای رفع بلا، دفع جن و ...

پیشنهاد
٠

طلسمی از جنس برنج که حروف و کلماتی غیرخوانا و همچنین تصویر زن و مردی به چسبیده بر روی آن حک شده بود، برای طلسم کردن مرد به عشق یک زن مورد استفاده قرا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شعبه ای از عدلیه ( دادگستری ) شبیه اتاق اصناف یا شوراهای حل اختلاف

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مهمانی، مجلس جشن و سرور، ضیافتی که برای اسم گذاردن یا کسب اجازه ی کار ترتیب داده شده باشد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

محله در ضلع جنوب غربی میدان قزوین که در ابتدای قرن ساخته شد و فواحش تهران، که در محلات مختلف مستقر بودند را اجباراً به این محله منتقل کردند. بسیاری ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

جعبه ای که در داخلش نواری عکس دار از برابر نور چراغ می گذشت و بچه ها از پشت ذره بین های درشت جلوی آن به تماشا می نشستند و شهرفرنگی برایشان تعریف می ک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

صابون پز، شمع ریز

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

شکر قرمز، شکر مازندرانی. چیزی دانه مانند و به هم چسبیده به رنگ زرد تیره، دارای خاصیت دارویی و طعم نامطبوع.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

فردی که کفش کهنه های بی مصرف را خریده، قطعات آن ها را از هم جدا کرده، زیره و رویه و داخل و آستری را برای مصارف مختلف می فروختند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

جارو و جمع آوری سردستی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

محکم کاری، اتمام حجت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

لیلاج یا قمار راه بیندازی که از قماربازها ده درصد پول می گرفتند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

سکه ی نقره به ارزش سه شاهی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

لقبی که بعد از کشته شدن ناصرالدین شاه، درباریان و برخی از مردم بر او نهادند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

بسته های زرورق پیچیده به اندازه ی بسته های چای به اسم شانسی اقبالی، نوعی جیب بری که از میان بسته ها، یکی که برای خودشان نشان شده بود، چیزی قیمتی مانن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

یک ور شدن، طرفی سبک و طرفی سنگین تر گردیدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

شالی از پشم و ابریشم، ظریف و زیبا، در رنگ های نارنجی و آلبالویی و آبی