پیشنهاد‌های علیرضاایرانیان (٦٣١)

بازدید
٤١٨
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

ظرفی از گل ( gel ) مانند پیاله ی پایه دار یا دسته ای مانند دسته ی فنجان و لبه ای به شکل لبه ی قهوه جوش که در پیاله ی آن فتیله می انداختند و روغن کرچک ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

چرک، دمل، آبسه.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

بیماری لک و پیس، برص ( baras ) . به بدبختی هم می گفتند، مانند اینکه فلانی به پیسی افتاده است. فلاکت.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

پیزر با ز. ضمه دار. حصیری از جنس پوشال که به دور شیشه های نسبتاً بزرگ می کشیدند تا از شکستن آن جلوگیری شود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

پوششی از چلوار یا ململ یا حریر برای نوزاد، بدون دوختن و سوزن بر آن زدن که وسط آن را چاک زده و به گردن طفل می انداختند. چیزی شبیه کفن به این معنی که آ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

عرق فروشی، مشروب فروشی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

پوست گوسفند، بره یا بز که قلندران به پشت کشیده، بستر و بالین می ساختند. پوستی که علامت درویشی و قلندری می باشد، مرشد ها و قطب ها به نشانه ی قناعت زیر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

گرفتن آب در دهان و افشاندن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

پسک با پ. س. مفتوح. پوششی جلیقه مانند از نمد . پستک هم گفته می شد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

قهوه چی و آبدارچی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

مرثیه خوانی که به صورت اعجازخوانی و روضه خوانی در حالت تجسم صحنه های مورد ذکر با نشان دادن صورت وقایع آن که در پرده آمده بود اجرا می شد.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

پرده ای مشبک

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دعوتی که برای اولین بار از عروس و داماد، پس از عروسی به عمل می آورند.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

تصفیه حساب. صاف کردن حساب

پیشنهاد
١

کفشی بی بند و تسمه با پاشنه ی کلفت چوبی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

کفشی بی بند و تسمه با پاشنه ی کلفت چوبی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مرکز، محل، جای کار، محل فروش متاع یا هر چیز که قابل ابتیاع باشد.

پیشنهاد
١

دو دروغگوی خودستا و گنده گو صحبت می کردند. یکیشان می گفت: " پدر من مسگر بود که سالی یک دیگ درست می کرد که از بزرگی چهارصد مسگر در آن کار می کردند. " ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

تلگرافخانه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

بوی زخم با . زا. ضمه دار بوی ناخوش آیند. گوشت و مرغی که بدون پیاز و ادویه پخته شوند دارای بویی نامطبوع هستند که آن را زخم می گویند.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

تشویش و امید، خوف و رجاء، حدیث نفس و سئوال و استفهام

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

مراسمی که یک یا دو روز قبل از عروسی در منزل عروس و با حضور خانم هایی از نزدیکان داماد انجام می شد و ابتدا تمام حاضرین و در آخر عروس بند می انداخت. ( ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بند و زیر ابرو

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

شبی که بزرگترهای خانواده عروس و داماد در خانه ی عروس حاضر شده و در خصوص میزان مهریه و شیربها و خرج و جواهر و مقدمات مراسم عروسی توافق می کنند. پذیرای ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

شیشه ی کوتاه شکم دار با رنگ طبیعی آبی همراه با لبه ی کلفت و برگشته که پس از پر کردن، کهنه ای بر در آن گذاشته و با نخ می بستند.

پیشنهاد
١

یعنی تغییر در زندگی ات حاصل نمی شود، طالع ات این طور معلوم شده است.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

برقو با با ضمه دار. میخ سردرشت و پایه کوتاه که به ته کفش سربازی می کوبیدند.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

برچسب. نوار یا کاغذ دراز و باریکی که به دور یک کالا می بندند و نشان دهنده ی این است که کالا قبل از ارائه مورد بررسی نهایی قرار گرفته است.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

انبار اسلحه و همچنین انبار مهمات قشون واقع در خیابان سپه ( امام خمینی فعلی )

پیشنهاد
١

مهدی موش یکی از مستخدمین ناصرالدین شاه بوده که در حوالی میدان شاهپور ( وحدت اسلامی ) بازارچه ای بنا کرده بود. این محل در دوره ی پهلوی به خیابان مهدیخ ...

پیشنهاد
١

از بازارچه های مسقف دوران ناصرالدین شاه که متعلق به زعفران باجی یکی از کنیزان و مطربان دربار شاه بود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

بازاری چند روزه که بازرگانان و مردم عادی در آن جمع می شوند و به خرید و فروش می پردازند. کنایه ازجای خیلی شلوغ و بی نظم و ترتیب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

بادام را روی شعله ی چراغ روغنی سوزانده، برای سیاه کردن ابرو به کار می بردند. نوعی شیرینی هم هست.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باد سهمگین زهردار، باد مریض

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شلوار چسبان پاچه تنگ که به تأسی از غرب در اوایل قرن حاضر در ایران مد شد.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گردن کلفت دریده ای که از کسبه ی محل و هر محل دیگر عایدات مانند قمارخانه یا فاحشه خانه، باج گردن کلفتی می گرفت. بیشتر باج گیر ها سبیل های کلفت وحشتناک ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

بوقلمون صفت بودن، باد به خود و گلو انداختن و سنگین نگریستن، هارت و پورت، دبدبه و کبکبه ی بی پایه داشتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

امپریال به معنی سکه ای طلا بزرگتر از اشرفی است.

پیشنهاد
٠

تفاوت خر با الاغ این بود که: خر را بار می کردند و الاغ را سوار می شدند و از نظر شناخت: مقاوم و درشت اندام هایشان، خر و پر جست و خیز و ظریف و خوش سر و ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت خر با الاغ این بود که: خر را بار می کردند و الاغ را سوار می شدند و از نظر شناخت: مقاوم و درشت اندام هایشان، خر و پر جست و خیز و ظریف و خوش سر و ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ابزاری چوبی برای شکنجه که لای پنجه گذاشته و فشار می دادند.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

جای پائی که از چوب بر روی بیل کار می گذارند. موقع کار با بیل . پا را روی اسپره میگذارند. گاهی در گویش های مختلف اسپره رو اسپرک هم میگویند

پیشنهاد
١

نوعی بازی که دو نفر مقابل هم بنشینند و دست های یکدیگر را گرفته و هر یک دیگری را به طرف خود بکشد.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

همون ارخالق هست، نیمتنه ای یقه هفت با یراق دوزی و ملیله دوزی که از ترمه و شال دوخته می شد. امروزه نوع ساده تر اون رو بعضی چوپانها استفاده میکنند.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

آفتابه ای شبیه آفتابه های معمولی اما کوچکتر که زمستان ها هم آن را جهت آب گرم کنار پایه ی کرسی قرار می دادند.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

غروب . مغرب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

گیوه ای با زیره ی چرم که چرم آن را با نخ تابیده ی کلفت آج داده، به طوریکه تختی بر روی تخت به وجود می آوردند و پاشنه ی آن را نعل می کوبیدند. آجیده گیو ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

آجان مخفف آجودان یا پلیس

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

گل گیوه خاک سفید سفتی بود که با خیساندن شبیه کشک می شد و با آن گیوه را پس از شستن سفید می کردند.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

آشی که از مقداری خرده برنج پاک نکرده، همراه صدها آشغال و خاک و فضله ی موش و اندکی سبزی شسته نشده و کشک درست می کردند و به آن آش کشک! می گفتند. علت نا ...