تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف nymphomaniac یک زن با میل جنسی بیش از حد زنی که تمام طول روز میخواهد در فعالیت های جنسی شرکت کند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فخر فروشی، خودنمایی، جار زدن، به نمایش گذاشتن، پز دادن، کلاس گذاشتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترساندن، تشر رفتن، تهدید کردن، قلدری کردن، چشم غره رفتن Threat, intimidate

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متین، سنگین، محجوب، موقر She's too demure and acts well

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استارت کاری را زدن، جرقه چیزی را زدن Start, embark, launch

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرخون، درس خون Nerd Someone who studies too much

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روستایی، دهاتی، برونشهری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بهتر کردن، بهبود بخشیدن، ارتقا Improve, make better I must enrich my life and have better lifestyle!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آفرین! خودشه! ادامه بده! همینه! ماشاالله!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه اصطلاحه خوب بخوابی خواب راحت داشته باشی راحت بخوابی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درد، تیر کشیدن My heart feels aching

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پناهگاه، پناه، جایی که انسان بتواند آنجا بماند و پناه ببرد به آن Shelter A refuge for a homeless A shelter for a homeless

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- پرورشگاه - مهدکودک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو معنی داره: 1_تیرگی، تاریکی، سیاهی Darkness 2_دلتنگی کردن Miss

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

لرزیدن، در حال لرزیدن بر اثر هرچیزی مثل سرما یا ترس!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سردرگم، مردد، دودل He's always torn and ain't able to decide right!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرزنش کردن، تشر رفتن، غر زدن، دعوا کردن، توبیخ کردن He accepted her scolding because she always complaining

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو تا معنی داره - دچار تیک عصبی شدن، چشمم می پره و هی پلک میزنه. - عکس العمل سریع، تند و تیز بودن، فرز بودن ( در گیم و بازی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منفعت داشتن، سود داشتن، سود بخش بودن What's the benefits of using this app? Is this even profitable ?

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بخشش، بخشیدن، فضل، بزرگی Lying to my face Thought you would've shown a little grace!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشتاقانه، از سر یا روی اشتیاق

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرومزاده، کثیف، دغل باز، ناپاک Bastard Recently you became too filthy, I don't wanna see you no more!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

شوخ طبع، لطیفه گو، بامزه، زبون دار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفقا، دوستان، بچه ها، داداشیا Guys, folks, homies بیشتر در قدیم این کلمات استفاده میشده و کوچه بازاری است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اخم کردن، ناراضی بودن Sulk You even look better when you frown girl!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تبعید، تبعید کردن، دور شده a woman and her children journey to find the family's patriarch, who was exiled years before

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

عزاداری کردن ، احساس اندوه کردن، غصه خوردن Look at your face, It wears a thousand sorrows

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیدار دوباره، بهم رسیدن، دور هم جمع شدن We'll reunite EACH other soon buddy

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرهیز کردن، خودداری کردن، منع کردن Pilots must abstain from alcohol for 24 hours before flying!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاثیر، نفوذ، اثر، تاثیر کردن بر. . . ، تحت تاثیر قرار دادن، تاثیر گذاشتن I'm a bad influence u should ignore me and . . . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال زدنی، موثر، عالی، معرکه، مهیج Your interview was so sensational and outstanding, everybody liked it!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای کلفت، صدای خش دار، صدا عمیق و کلفت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصمیم گرفتن، تصمیم محکم گرفتن I'm determined to help you with your homeworks!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشتی، آتش بس، صلح I won't take no truce with him!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشرفته، حرفه ای، ماهر Professional, expert We employ some of the most advanced aircraft in the world to complete our missions and defend our country.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زشت، نامطلوب، شرم آور، چندش آور These exams are hideous, I can't stand it no more!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلف، مسخره، ننر، ضایع، لوس، بی مزه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممنوع کردن، تحریم کردن، اجازه داده نشده Allow is the opposite of Forbid It's forbidden to touch this photo frame!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشتیپ، خوش لباس I'm definitely out dressed you من قطعا از تو خوشتیپ ترم!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

محرمانه، مخفیانه، موزیانه، سری، موزی This project is wildly hush hush and important for our company!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فازت چیه؟ مشکلت چیه؟ هدفت چیه؟

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساکت، حرف نزن، سکوت کن، ادامه نده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان املای صحیح این کلمه petrichor هست به معنای" بو خاک بعد از باران"

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

outdid سنگ تموم گذاشتن، همه تلاش خود را کردن، زحمت خود را کشیدن You outdid yourself تو سنگ تموم خودتو گذاشتی، تو تلاشتو کردی!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاداش، انعام، دستمزد، کارمزد، جایزه Bonus, tip

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخت، شدید، تنگاتنگ، طاقت فرسا Severe, complex A fierce battle

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سست، ضعیف، فرتوته، ناتوان، بی توان Feeble, flimsy

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

معمولی، ناچیز، ساده، پیش پا افتاده Average Seems like you don't have problem with being medicore

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خرج از شهر، حومه شهر، بیرون شهر، حاشیه شهر countryside