تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از دست دادن زمان و وقت، تاخیر کردن Don't dally my friend, we've got a lot to do

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

هدف، مسئولیت my objective was to mop the house but now it's your turn

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست خط، طرز نوشتن I can write as well but my penmanship isn't good enough

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف تو خالی، حرف یامفت، مزخرف، چرند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جریان بودن، در جریال حل شدن، در راه انجام شدن !The game is afoot

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ولرم و نیم گرم، خیلی داغ نیست و از دهن افتاده This tea is tepid

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

unpleasant رومخ، ناپسند، نا خوشایند، زننده، بد، ناجور، ناراحت کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به جایی رفتن، برای انجام کاری رفتن Head to bed now, I'll wash the dishes

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر حرفی، وراجی، یاوه گویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حواسا جمع! حواسا اینجا چشا اینجا رو ببینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودم به شخصه. . . I myself ain't interested in playing tennis

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنی آلوده و کثیف هم میباشد بعضی اوقات This water is too murky for me

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیارظریف، بسیار ریز