zing

/ˈzɪŋ//zɪŋ/

معنی: روح، گرمی، قدرت، زور، انرژی، جیغ شدید و تند، صدایی شبیه جیغ، جیغ کشیدن
معانی دیگر: (خودمانی)، (صدای چیزی که بسیار تند حرکت می کند) غژ، وژ، مثل برق، رجوع شود به: zest، غژ کردن، صدای زینگ ایجاد کردن، سخت نکوهش کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: energetic qualities; liveliness; vitality.
مشابه: dash, energy, vitality, zip

- The actors had zing, but the script was dull.
[ترجمه گوگل] هنرپیشه ها زینگ داشتند، اما فیلمنامه کسل کننده بود
[ترجمه ترگمان] بازیگران سر و صدا داشتند، اما فیلمنامه کسل کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: zings, zinging, zinged
• : تعریف: to move swiftly with a sharp, shrill sound.

- The bullet zinged past his head.
[ترجمه گوگل] گلوله از کنار سرش گذشت
[ترجمه ترگمان] گلوله از سرش گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: (informal) to attack verbally; criticize harshly or sharply.

- The candidates often try to zing each other in presidential debates.
[ترجمه گوگل] نامزدها اغلب سعی می‌کنند در مناظره‌های ریاست‌جمهوری همدیگر را به چالش بکشند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We want to put more zing into our advertising.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم در تبلیغات خود اهتمام بیشتری داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم انرژی بیشتری به تبلیغات مان بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lemon juice adds zing to drinks.
[ترجمه گوگل]آب لیمو به نوشیدنی ها زینگ اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]اب لیمو به نوشیدنی ها انرژی اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He just lacked that extra zing.
[ترجمه گوگل]او فقط فاقد آن زینگ اضافی بود
[ترجمه ترگمان]او فقط آن انرژی اضافی را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You need to put more zing into your playing.
[ترجمه گوگل]شما باید زینگ بیشتری را در بازی خود قرار دهید
[ترجمه ترگمان]تو باید انرژی بیشتری رو توی بازی خودت بذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The juice adds zing to drinks.
[ترجمه گوگل]آب میوه به نوشیدنی ها زینگ اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]اب، انرژی را به نوشیدنی ها اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There'snothing like fresh basil to put a zing into a tomato sauce.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز مانند ریحان تازه برای قرار دادن زینگ در سس گوجه فرنگی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]از ریحان تازه استفاده کنید تا یک گوجه فرنگی را به یک سس گوجه فرنگی تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A bit of lemon juice will add zing to the sauce.
[ترجمه گوگل]کمی آب لیمو به سس زینگ اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]کمی آب لیمو کمی انرژی به سس اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That drive for commonality took the zing out of the creative process and seriously dampened the competition of ideas.
[ترجمه گوگل]این انگیزه برای اشتراک، از فرآیند خلاقانه خارج شد و رقابت ایده ها را به طور جدی کاهش داد
[ترجمه ترگمان]آن حرکت برای اشتراک اشتراک، انرژی را از فرآیند خلاقانه بیرون آورد و رقابت ایده ها را به طور جدی خراب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His fewer statements lack that old zing.
[ترجمه گوگل]اظهارات کمتر او فاقد آن زرنگی قدیمی است
[ترجمه ترگمان]حرف های کم تر او آن انرژی قدیمی را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A second zing sailed out into the water.
[ترجمه گوگل]زینگ دوم به داخل آب رفت
[ترجمه ترگمان]نیروی دوم به درون آب راه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A little chili pepper will add some zing to the sauce.
[ترجمه گوگل]کمی فلفل چیلی مقداری زینگ به سس اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]کمی فلفل چیلی کمی انرژی به سس اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The invaders had succeeded in - zing the country's people.
[ترجمه گوگل]متجاوزان موفق شده بودند مردم کشور را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]مهاجمان موفق به مقابله با مردم کشور شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Zing is that special something than gives you or your company brand a unique identity.
[ترجمه گوگل]Zing چیزی خاص است که به شما یا برند شرکت شما هویت منحصر به فردی می دهد
[ترجمه ترگمان]zing چیزی است که به شما یا شرکت شما یک هویت منحصر به فرد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He needs to put more zing into the game.
[ترجمه گوگل]او باید زور بیشتری را وارد بازی کند
[ترجمه ترگمان]او باید انرژی بیشتری وارد بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روح (اسم)
nature, spirit, esprit, apparition, breeze, calmness, phantom, ghost, specter, sprite, psyche, spook, zing, placidity, numen, fantom, phantasm, phantasma, spunkie, umbra, wraith

گرمی (اسم)
cordiality, heat, stew, zeal, fervor, ardor, mettle, fervency, warmth, glow, zing, rut

قدرت (اسم)
might, potency, power, authority, rod, zing, vigor, sovereignty, nerve, posse, vim, godown, staying power, puissance, strong arm, vis

زور (اسم)
strength, might, energy, force, violence, power, vivacity, hustle, zing, strain, vigor, pressure, thrust, push, dint, tuck, zip, vim, stunt, vis

انرژی (اسم)
might, energy, zing, vigor, zip, vim

جیغ شدید و تند (اسم)
zing

صدایی شبیه جیغ (اسم)
zing

جیغ کشیدن (فعل)
shrill, zing, hoot, squeal, screech, caterwaul, ululate

انگلیسی به انگلیسی

• energy, excitement; something lively; sharp whistling sound
move quickly; make a sharp whistling sound
zing is a quality in something that makes it lively or interesting; an informal word.

پیشنهاد کاربران

an enjoyable exciting
علاقه، عشق، اشتیاق
Your grandmother was my zing
a quality that makes something interesting or exciting; enthusiasm or energy
ویژگی که چیزی را جالب یا هیجان انگیز می کند. اشتیاق یا انرژی
We want to put more zing into our advertising
A bit of lemon juice will add zing to the sauce
Synonym
pizzazz /informal, approving
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/zing

بپرس