پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٦٥)

به جز - به غیر از I'm tired of people speaking other than English and bothering girls in private خستم از اینکه مردم انگلیسی حرف نمیرنن و مزاحم دخترا ...

کَم - جا افتاده - گُم - گم شده - فراموش شده So, your dad chose prison over dealing with your Skunk ass. Sounds about right. The only thing missing i ...

British subscription - only content service OnlyFans is an internet content subscription service and based in London. Content creators can earn mone ...

نه تا جون ( مربوط به گربه ها و اینکه دیر از پا در میان ) Ok kitty. Yeah yeah, we get it, you’re “not like other girls” Only 1 out of 9 lives left

جذبه ی جنسی ( که یک فرد داره ) noun 🔴the quality of being attractive in a sexual way. ◀️"she just oozes sex appeal" ◀️ Confidence of catwoman mee ...

ضعیف و ناتوان کردن - تضعیف کردن verb [ obj] formal technical : to make ( someone or something ) weak : to reduce the strength of ( someone or someth ...

۱. وابسته، ملحق یا مربوط کردن/بودن/شدن ( فعل ) ۲. سازمان، شرکت یا شبکه ی رسانه ای وابسته به یک نهاد یا سازمان بزرگتر ( اسم ) مثال ها : - They a ...

Ballgame - team sport, variant of association football Futsal is a football - based game, variation of minifootball played on a hard court, smaller ...

Infamous : بدنام - مشهور بخاطر چیزی بد ( Notorious ) Famous : معروف - شناخته شده - مشهور ( well - known ) نکته : famous به معنای شناخته شده بخاطر ...

به شدت عصبانی و خشمگین کردن verb [ obj] : to make ( someone ) very angry : to make ( someone ) furious His arrogance infuriates me! = It infuriates ...

Meaning : blood that has been shed, especially as a result of violence Example : "the film omitted the blood and gore in order to avoid controvers ...

abbreviation. if I remember correctly; if I recall correctly اگه ذهنم درست یاریم کن اگه درست یادم بیاد

توطئه آمیز - موذی - موذیانه - ساکت و بی نشانه ( مریضی ) adjective [more insidious; most insidious] formal : causing harm in a way that is gradual o ...

تلفظ : آهِگایُ Facial expression, often with erotic meaning Ahegao ( アヘ顔 ) is a term in Japanese pornography for an exaggerated facial expression o ...

دهنم قرصه، رازت پیش من جاش امنه، به کسی نمیگم، حسنک راستگو نیستم، سفره ی دلمو پیش کسی باز نمیکنم ( خصوصا وقتی قراره درباره رازهای دیگران صحبت کنم ) ، ...

State of mind of a person وضعیت روحی She is always overthinking and crying for her boyfriend cheated on her This cannot be good for her mental state

morally right and good اخلاقی - اخلاق مدارانه مثال : ◀️ Five homosexuals hanged publicly in Pakistan I'll legit never understand. How is murder mor ...

asphyxiate : خفه شدن asphyxiation : خفگی verb [ obj] : to cause ( someone ) to stop breathing and often to become unconscious and die ◀️The murder vi ...

نشتی That Man lights up cigarette in a store having gas leakage آن مرد سیگارش را در مغازه ای که نشتی گاز داره روشن میکنه

مثال : America is the Scum if world Bet you wouldn’t say the same about Canada or any other place No I wouldn’t because they don’t torture people ...

Slum : پایین شهر ( همون Ghetto ) Scum : تفاله - سرجوش یا کف آب - آشغال - پس مانده - زاید مثلا وقتی دارید مرغ را می جوشانید روی آب کف و کثیفی جمع می ...

میشه پوست کندن با هر دو معناش ۱. دمار از روزگار کسی درآوردن - ادب کردن کسی - جایگاه کسی را بهش فهماندن با خشونت یا کتک ۲. پوست کندن ( حذف پوست لاشه ی ...

گلوله a small piece of metal or another material that is shot out of a gun مثال : Let me put a damn bullet in his brain for his rudeness, Boss رئی ...

Bowel میشه روده ( لوله ای بلند برای هضم غذا و انتقال پسماند و تفاله به خارج از بدن ) Disembowel یک فعله به معنای تخلیه بدن جاندار از اندام های داخلی ...

Amputate : ( فعل ) قطع عضو کردن Amputation : ( اسم ) قطع عضو به زبان ساده میشه اینطوری تعریفش کرد : remove a limb همچنین مترادف Dismember هست این فع ...

ترسناک با Horrid مترادفه adjective [more horrible; most horrible] 1 : causing horror : very shocking and upsetting ◀️He suffered a horrible death. ...

ترس جدید باز شد این ۰عبارت طعنه آمیزی هست که در فضای مجازی وقتی مردم ویدیوی حوادث را میبینن میگن. یعنی یه ترس اضافه بهم اضافه شد. یه نگرانی بیشتر

adjective [more horrid; most horrid] 1 : very shocking or bad ◀️People there are living in horrid conditions ◀️a horrid [=horrible] crime 2 : very un ...

ناخوش احوال کننده - برهم زننده ی حس خوب - مخل آرامش درون - چیزی که از خواب و خوراک و زندگی عادی آدم رو بندازه - آشفته کننده - آزاردهنده Disturbing c ...

Traumatize 🇺🇲 Traumatise 🇬🇧 آسیب روحی و روانی و احساسی شدید به کسی وارد کردن ( به کسی Trauma دادن ) بیشتر در رابطه با حوادث سخت و بسیار دردنا ...

به عنوان صفت یعنی : دارای خشونت و بهت زدگی ( که بیننده را ناخوش احوال می کنه ) به طور واضح معمولاً به تصاویر خشونت آمیز و خون آلود نسبت داده میشه. مث ...

مرتد - کسی که از دین و گروه خودش خارج میشه و تفکرات و اعمال جدیدش کاملاً ضدیت داره با دین گذشته اش یا گروه قبلیش noun [count] 1 : a person who leave ...

بخواب یا بشین روی زمین پلیسا هنگام بازداشت کردن یه نفر میگن

Beyblade ( ベイブレード, Beiburēdo, diminutive Bey, from the diminutive of beigoma ) is a line of spinning - top toys originally developed by Takara, first ...

فرفره یا فرفرهٔ کاغذی ( به انگلیسی: pinwheel ) یک اسباب بازی سادهٔ کودکان است که متشکل از چرخی موج دار از جنس کاغذ یا پلاستیک است که در محور آن با سو ...

خیلی عجیب و غیر طبیعیه مثال : ? I’m not sure why I watched that. What the fuck is wrong with me Honestly same. So odd

به قتل رساندن کسی از روی عمد People aren't your property . This guy had a thousand other choices he could have made. instead of murdering his GF

ریش سفیدی کردن - پادرمیانی کردن - میانجی گری کردن - وسط اومدن ( به منظور جلوگیری از دعوا ) verb [no obj] 1 : to come or occur between two times or ...

Epilepsy : صرع ( نوعی بیماری عصبی ) Seizure : تشنج Epileptic seizure : حمله ی صرعی ( تشنجی ) صرع یک بیماریه که باعث میشه فرد به تعداد قابل توجهی ت ...

Butter : کره Peanut : بادام زمینی 🥜 Peanut butter : کره بادام زمینی

لازمت داریم - یکی بهت نیاز داره you're needed ( in the office ) : people need you, someone needs you ( in the office ) مثال : Superman, Where are ...

تجربه اجتماعی Social experience is determined to be the result of cognitive and practical activities of the individual, manifested in the synthesis ...

verb 1 : to read ( something ) out loud or say ( something ) from memory usually for an audience [ obj] ◀️He recited the poem/passage with great feel ...

verb 1 : to read ( something ) out loud or say ( something ) from memory usually for an audience [ obj] ◀️He recited the poem/passage with great feel ...

Launch pad

🟪 Anchor [اسم - فعل] لنگر - اخبارگو - لنگر انداختن - حامی - . . . 🟪 Anchorite [اسم] زاهد، گوشه نشین، خلوت نشین، تارک دنیا، راهب 🟪 Anchoress [اسم] ...

بد نیست کلمات هم خانواده اش رو با هم بررسی کنیم : 🟪 Synchronize [فعل] همگام سازی کردن، همزمان کردن، مطابقت دادن، انطباق دادن ( از لحاظ زمانی و سرعت ...

توضیح ویکیپدیا : همگام سازی یا هم زمان سازی ( به انگلیسی: Synchronization ) به عمل هماهنگ کردن رویدادی برای عمل کردن به عنوان یک سیستم واحد می گوین ...

🟪 Authorize : [فعل] اجازه و اختیار را به کسی یا چیزی دادن، تصویب کردن ( حکومت اجازه قانونی یک چیز را صادر می کند ) 🟪 Author : [فعل] [اسم] نویسنده ...

🟪Authenticate ( فعل ) احراز هویت کردن، اصالت و واقعی بودن چیزی را ثابت کردن، تأیید و تصدیق کردن، رسمیت دادن، تأیید اصالت کردن 🟪Authentication ( اسم ...