تکاور

/takAvar/

مترادف تکاور: پیکارگر، جنگاور، جنگی، دلاور، رزمنده، مبارز، نبرده، تازنده، دونده، تیزرفتار، اسب تندرو

معنی انگلیسی:
attacker, commando, raider, ranger, spearhead

فرهنگ اسم ها

اسم: تکاور (پسر) (فارسی) (تلفظ: takāvar) (فارسی: تکاور) (انگلیسی: takavar)
معنی: تگاور، دونده، تیزتک، اسب تندرو، ( = تگاور )، ( در نظام ) مأمور عملیات ویژه در ارتش، تندرو
برچسب ها: اسم، اسم با ت، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

تکاور. [ ت َ وَ ] ( نف مرکب ) بمعنی تک آورنده باشد یعنی حیوانات رونده و دونده عموماً و بمعنی اسب و شتر باشد که عربان فرس و جمل گویند خصوصاً. ( برهان ) ( آنندراج ). ستور رونده خوشرفتار عموماً و اسب و اشتر خوشرفتار خصوصاً. ( ناظم الاطباء ). از: تک +آور ( آوردن ). ( حاشیه برهان چ معین ). دونده. تیزتک. تندرو. اسب نجیب. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). اسب و شتر که نیک دونده و رونده بود. ( شرفنامه منیری ) :
زبانش چو پردخته شد ز آفرین
ز رخش تکاور جدا کرد زین.
فردوسی.
شهنشاه اسب تکاور براند
به دهلیز با او زمانی نماند.
فردوسی.
بیامد هیونی تکاور براه
بفرمان آن نام بردار شاه.
فردوسی.
بگویم که تا اسب بخرد چهار
تکاور بکردار باد بهار.
فردوسی.
بیک پنجه ران تکاور ببرد
بزد بر زمین گردنش کرد خرد.
( گرشاسبنامه ).
بیار آن بادپای کوه پیکر
زمین کوب و ره انجام و تکاور.
مسعودسعد.
نگاه کرد نیارند چون برانگیزد
در آن تناور کوه تکاورآتش و آب.
مسعودسعد.
به سیم هفته بدانسان شوی از زور و توان
کز تکاور به تکاور جهی از غوش به غوش.
سوزنی.
تو نیز به زیر ران درآری
آن رخش تکاور هنرمند.
خاقانی.
با موکبش آب شور دریا
ماند عرق تکاوران را.
خاقانی.
از شیب تازیانه او عرش را هراس
در شیهه تکاور او چرخ را صدا.
خاقانی.
ملک فرمود تا خنجر کشیدند
تکاور مرکبش را پی بریدند.
نظامی.
ز دشت رم گله در هر قرانی
به گشن آید تکاور مادیانی.
نظامی.
عنان تکاور به دولت سپرد
نمود آن قویدست را دستبرد.
نظامی.
تکاور ده اسب مرصعفسار
همه زیر هرای گوهرنگار.
نظامی.
|| در بیت زیر بمعنی باشتاب. سریع. تند و تیز و تفت بیشتر آشکار است :
چو بشنید پیغام ، سنجه برفت
بر دیو، فرمان شه برد تفت
تکاور همی رفت تا پیش دیو
برآورد در پیش او در غریو.
فردوسی.
- تکاور ابلق ؛ کنایه از دنیا و روزگار است به اعتبار شب و روز. ( برهان ). دنیا و روزگار. ( انجمن آرا ). دنیا و روزگار و روز و شب. ( ناظم الاطباء ):بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

تک آورنده، دونده، تیزرفتار، اسب تندرو، تگاور
( صفت اسم ) ۱ - دونده رونده . ۲ - اسب تند رو . ۳ - شتر تندرو .

فرهنگ معین

(تَ وَ ) (ص مر. ) ۱ - دونده . ۲ - اسب تندرو. ۳ - افراد ورزیده و آموزش دیدة نظامی برای عملیات جنگی .

فرهنگ عمید

۱. (نظامی ) کسی که آموزش های دشواری برای جنگ و حمله های غافلگیرانه را گذرانده باشد، کماندو.
۲. = تگاور

فرهنگستان زبان و ادب

{commando} [علوم نظامی] سرباز یا افسر یا درجه داری که پس از پذیرفته شدن در آزمایش ورودی، آموزش خاصی را برابر برنامۀ تفصیلی با موفقیت بگذراند؛ این دورۀ آموزشی شامل نقشه خوانی، کار با قطب نما، اطلاعات رزمی، ارتباط و مخابرات، زنده ماندن در شرایط سخت، گریز و فرار، ...

دانشنامه عمومی

تکاور (فیلم ۱۹۸۸). «تکاور» ( انگلیسی: Commando ( 1988 film ) ) یک فیلم است که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به آمریش پاری اشاره کرد.
عکس تکاور (فیلم ۱۹۸۸)

تکاور (فیلم ۲۰۱۳). «تکاور» ( انگلیسی: Commando ( 2013 film ) ) یک فیلم هندی در ژانر اکشن و رزمی است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. بازیگر رزمی کار این فیلم ویدیوت جاموال است. کماندو ۲ و کماندو ۳ ادامه این فیلم است.
عکس تکاور (فیلم ۲۰۱۳)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

تَکاوَر
تَکاوَر
(یا: کُماندو) عضو بسیار تعلیم دیده و ورزیدۀ واحدی نظامی فوق العاده متحرک، با توان رزمی بالا. کماندوها در شرایط سخت اقلیمی آموزش می بینند و باید از قدرت جسمانی، چالاکی، مهارت در استفاده از سلاح های گرم و سرد، قابلیت تحمل گرسنگی و تشنگی برخوردار باشند. از کماندوها برای حملات غافلگیرانه به دشمن، در دسته های معمولاً کوچک استفاده می شود. در جنگ، کماندوها مأمور تخریب یا تصرف برخی از مواضع مستحکم دفاعی یا آفندی دشمن می شوند. اصطلاح کماندو نخستین بار به یک واحد کوچک نظامی بوئرها اطلاق شد، که در آغاز به قبایل افریقایی، و بعدها به نیروهای انگلیسی در افریقای جنوبی حمله می کردند. در جنگ دوم جهانی این اصطلاح رسماً عنوان یگانی متشکل از داوطلبان نیروهای مختلف انگلیسی شد که تعلیمات ویژه دیده بودند و مأموریت های شناسایی، جنگ و گریز، انهدام تأسیسات دشمن و خرابکاری انجام می دادند. مهم ترین عملیات این یگان ضربه زدن به قوای زرهی مارشال آلمانی رومل، در شمال افریقا بود. کشورهای دیگر نیز یگان های کماندویی خاص خود را به وجود آوردند. امریکاییان کماندوهای ارتش خود را رنجر می نامند. یکی از مشهورترین عملیات کماندویی قرن ۲۰م، حملۀ اسرائیل به فرودگاه اِنتِبه در اوگاندا (۴ ژوئیۀ ۱۹۷۶) و نجات مسافران یک هواپیمای ربوده شده، در زمان حکومت ایدی امین بود. ارتش ایران نیز یک تیپ کماندویی به نام نیروی ویژۀ هوا دریا (نوهد) که مقر آن در شیراز بود، به وجود آورد و یک لشکر تکاور هم در پرندک، نزدیک تهران پیوسته در حال آموزش است. تکاوران ایرانی در جنگ با عراق ضرباتی سهمگین و روحیه شکن بر نیروهای عراقی وارد آوردند، که معروف ترین آن ها حمله به بندر ام العقر و نابودکردن تأسیسات نظامی و نفتی عراق در میناءالبکر بود.

جدول کلمات

رنجر

مترادف ها

commando (اسم)
تکاور

ranger (اسم)
تکاور، جنگل بان، ولگرد خانه بدوش، هنگ سوار، تفنگدار سواره

single foot (اسم)
تکاور، تک روی، اسب تک رو

فارسی به عربی

مغوار

پیشنهاد کاربران

واژه تکاور
معادل ابجد 627
تعداد حروف 5
تلفظ takāvar
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) ‹تگاور›[[پهلوی]]
مختصات ( تَ وَ ) ( ص مر. )
آواشناسی takAvar
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
تکاور
در فارسی واژه �تک� و � آفند� به معنای حمله
واژه �پاتک� و �پدافند� به معنای ضد حمله
Commando : تکاور - کماندو
Commander : فرمانده
یه پرسش از عذرا داشتم واقعا چیزی که میگویی رو خودت هم باور میکنی یا فقط میخوای ما رو بخندونی آخه آور ترکی !!!!! آوردن که من مضارع میشه آور
دلاور. تکاور. تناور. سماور. جنگاور. ننگاور. وهر کلمه ایی آورد. آور. و ورداشته باشد. تورکی است. مثل آوردگاه. شهرآورد. ورمزیار. وردنه. بیله وردی. تانری وردی. سهرودی. دانیش ور. کجور. فر ور دین. . پر ور ش. فرا ور ده
رنجر، پیکارگر، جنگاور، جنگی، دلاور، رزمنده، مبارز، نبرده، تازنده، دونده، تیزرفتار، اسب تندرو

رنجر

بپرس