پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٥٦٧)

بازدید
٣,٣١٩
تاریخ
٥٢ دقیقه پیش
پیشنهاد
٠

به حسابِ کسی نمونه: ◀️ you said i could get whatever i want. that's on you, right? yeah that's on me. buy whatever you want

تاریخ
٥٨ دقیقه پیش
پیشنهاد
٠

۱. به سوی بالا رفتن ۲. از جای اصلی و مناسبِ خود تکان خوردن ( رخت، جامه ) 🔴 ( of a garment ) gradually work or move upwards out of its proper positi ...

تاریخ
٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

coitus واژه ای است از زبان لاتین که در انگلیسی به چَمِ نزدیکی، هم بستری، کامِش، سکس و رابطه جنسی است. همان sexual intercourse. ◀️ we need you to me ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

کژپیمان، پیمان شکن، دشمن یار، خائن، نابکار [countable noun] ( disapproving ) 🔴 a person who stops being a member of a group in order to join anothe ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژۀ Cognate در انگلیسی از واژۀ لاتینِ Cognatus ریشه گرفته که به چَمِ خویشاوندِ خونی است. در ادبیات به واژگانی که با ریشۀ یکسان در ۲ یا چند زبان وجود ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراکی] واژه کُرِّه به چَمِ پسر و فرزند نرینه است. البته بار چماری این واژه از دوستانه، کودکانه تا تحقیرآمیز میتواند متغیر باشد. جایی شنیدم که ا ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

پاکبان ~ رُفتِگر ~ پاک کنندۀ خیابان ~ نظافتگر ~ سوفور البته واژۀ سوفور نیاز به ریشه شناسی دارد که از چه زبانی به پارسی راه یافته. اما شنیده ها حاکی ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

نوید خوش به جای بکارگیری از Good news میتوانید از glad tidings بهره جویید. هر دو یکی استند.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

در راهِ بازگشت به خانه نمونه: Hello Dad. On your way back home, Get us a set of Ice - creams. Would you?

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به مردی که بیش از آنچه که باید، دست به فرمانِ همسر خود است و از وی حساب برده و اصلاً اقتدار مردانه ندارد [زن ذلیل] میگویند. مردِ توسَری خور و دست به ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دروغگوی بزرگ Someone who lies a lot may be called a “pathological liar. ” Dishonesty isn't a good habit, but it doesn't always fit the definition of ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراکی] تِیّار یا تَیّار یعنی سالم، تندرست و رو به راه نمونه: چرا انقدر دیر اومدید؟؟ خیلی دل نگران شده بودم که تِیّارید یا نه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراکی] تِیّار یا تَیّار یعنی سالم، تندرست و رو به راه نمونه: چرا انقدر دیر اومدید؟؟ خیلی دل نگران شده بودم که تِیّارید یا نه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

VISA🇬🇧 = تأشیرة🇸🇦 = رَوادید🇮🇷 بهتر است به جای واژۀ بیگانۀ ویزا از رواید بهره جوییم.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبانِ اربیِ امروزی، *أمیر* به چَمِ فرزندِ نَرِ شاه یا همان شاهزاده است و *أمیرة* به چَمِ فرزندِ مادۀِ شاه یا همان شاهدخت یا شازده بانو است. به فرم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبانِ اربیِ امروزی، *أمیر* به چَمِ فرزندِ نَرِ شاه یا همان شاهزاده است و *أمیرة* به چَمِ فرزندِ مادۀِ شاه یا همان شاهدخت یا شازده بانو است. به فرم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبانِ اربیِ امروزی، *أمیر* به چَمِ فرزندِ نَرِ شاه یا همان شاهزاده است و *أمیرة* به چَمِ فرزندِ مادۀِ شاه یا همان شاهدخت یا شازده بانو است. به فرم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

AGENDA: فهرستی از کارهایی که باید برابر با یک برنامه ریزیِ تیزنِگَر انجام شوند. / یک برنامه یا آماجی که رفتار کَسی را رهنمود میکند که بیشترِ زمانها ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

DAIRY: فرآورده های شیری ( لبنیات عربی است ) DIARY: دفتری که هر روز کارآزمایی ها و اندیشه های ویژه به خود را در آن می نویسید. ( دفترچۀ یادمان ها ) A ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

DAIRY: فرآورده های شیری ( لبنیات عربی است ) DIARY: دفتری که هر روز کارآزمایی ها و اندیشه های ویژه به خود را در آن می نویسید. ( دفترچۀ یادمان ها ) A ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پرنسِس واژه ای است بیگانه که بهتر است از بکارگیریِ آن دوری کنیم. آنرا به ۳ زبان ببینیم: پرنسس🇬🇧 = أمیرة🇸🇦 = شاهدخت🇮🇷 پرنس🇬🇧 = أمیر🇸🇦 = شاه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آسیمیلاسیون = همگون سازی ( فرهنگی و . . . )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژه ای آلمانی به چم کوچک، کوچولو، ریز. شیوۀ خوانش: کلاین

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔴 the position in which someone stands, sits, lies down, etc. , especially as a model for a photograph, painting, etc. ◀️ she's amazing at the pose

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حَیّ : زنده ( زاب ) لا: منفی ساز یموت: می میرَد زنده ای که نمی میرد. در اسلام این را به الله می گویند. کسیکه هرگز نمی میرد. The alive one who nev ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شاخه ای از علوم پزشکی در خصوص تأثیر بیماری ها بر سطح بافتی و سلولی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Wow, lookit. it's magnificent : وای، نگاهِش کن. زیباست. گاهی Look it را سرهم مینویسند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برابرهایِ پارسیِ واژۀِ عربیِ *مَجّانی* این دو اَستَند: ۱. رایِگان ۲. مُفتی - مُفتَکی - مُفت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برابر درخوری برای واژۀ خارجی، میتواند همین واژۀ [برون مرزی] باشد. دشمنان خارجی ❌ دشمنان برون مرزی✅

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گاهی شهر فرنگ به عنوانِ یک زاب ( =صفت ) به چَمِ [بسیار شلوغ، درهم وبرهم، به هم ریخته، شلوغ پلوغ، نامنظم و آشفته] بکار میرود. مانند: وایییی، چرا اتاق ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

گشت وگذاری ( بیشتر کوتاه مدت و گروهی ) که برای خوشگذرانی رخ میدهد. میتوانم به سادگی آنرا به [گشت وگذار] واگردانی کنیم. Trip by a group of people, us ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

هنگ واژه ایست پارسی. هنگ یکی از یگان های راهکنشی است که معمولاً از دو یا چند گردان تشکیل می شود و به کسیکه آنرا فرماندهی میکند سرهنگ یا سرتیپ میگویند ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

با درود. Plaza واژه ای است اسپانیایی، به چَمِ مِیدان ( مانند میدانِ نقش جهان یا میدان تایمز در نیویورک ) که در انگلیسی به آن Square میگویند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

The 4th caliph after Muhammad 1 ) Abu Bakr 2 ) Umar 3 ) Uthman 4 ) Ali

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Shia Rave = Shia Party همان مراسم های سینه زنی شیعه ها را در انگلیسی گویند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Shia = شیعه The Shiites : شیعیان [خوانِش: شی آیتس )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پرسش های چندباری - پرسش های پرتکرار - پرسش های بسیار پرسیده شده FAQ = frequently asked questions

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

to blow someone means: 1. to blast and explode him 2. to suck his dick

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Slang: Vulgar. to perform fellatio on a man آلت لیسی - ساک زدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ساستاری ( 🇮🇷 ) = سیاسی ( 🇸🇦 ) = Political ( 🇬🇧 )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

البته ساستاری به چَمِ ( سیاسی ) است. پس زاب است و نه نام واژه. ولی ساستار نام واژه است. ساستاری برابری درخور برای سیاسی است.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

از آنجا که *مصنوعی* واژه ای است عربی، بنابراین بهتر است به جای گفتن *هوش مصنوعی* از این دو بهره جوییم که زیباتر هم هستند: ۱. هوشوارِه ۲. هوش ساختگی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

درون نشوید - درون نیایید

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

از آنجا که *ممنوع* و *ورود* هر دو عربی هستند پس No entry را به [درون نشوید] واگردانی میکنیم. No Entry = درون نیائید - درون نشوید