yolk

/joʊk//jəʊk/

معنی: زرده تخم مرغ، محتویات نطفه
معانی دیگر: (تخم مرغ) زرده (در برابر: سفیده ی تخم مرغ egg white)، (زیست شناسی) پروتئین و چربی موجود در تخمک یا ovum (که نطفه ی در حال رشد از آن تغذیه می کند)، yoke زرده تخم مره، زیست شناسی محتویات نطفه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: yolky (adj.)
• : تعریف: the yellow nutritive substance in an egg, consisting of protein and fat, that is involved directly in the formation of the embryo.

جمله های نمونه

1. a whole yolk
زرده ی تخم مرغ کامل

2. an egg with a double yolk
تخم دو زرده

3. The sauce should not boil or the egg yolk will curdle.
[ترجمه گوگل]سس نباید بجوشد وگرنه زرده تخم مرغ منسجم می شود
[ترجمه ترگمان]سس نباید به جوش آید و یا نطفه تخم بخار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I like eggs lightly cooked so that the yolk is still runny.
[ترجمه H] من دوست دارم تخم مرغ آرام پخته شود تا زرده هنوز شل باشد
|
[ترجمه sara] من دوست دارم تخم مرغ ها خیلی پخته نشود، طوریکه زرده آبکی بمونه
|
[ترجمه گوگل]من تخم مرغ را دوست دارم که کمی پخته شود تا زرده هنوز آبدار باشد
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم که تخم مرغ به آرامی پخته شود تا نطفه هنوز آبریزش بینی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Add an egg yolk to make the mixture bind.
[ترجمه گوگل]یک زرده تخم مرغ اضافه کنید تا مخلوط ببندد
[ترجمه ترگمان]زرده تخم مرغ را اضافه کنید تا ترکیب مخلوط شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Add an egg yolk to bind the mixture together.
[ترجمه گوگل]یک زرده تخم مرغ اضافه کنید تا مخلوط به هم بچسبد
[ترجمه ترگمان]نطفه تخم مرغ را به هم اضافه کنید تا مخلوط را به هم وصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Never microwave a whole egg without pricking the yolk with a toothpick to break the outer membrance.
[ترجمه گوگل]هرگز یک تخم مرغ کامل را در مایکروویو نپزید بدون اینکه زرده را با خلال دندان بکوبید تا غشای خارجی آن بشکند
[ترجمه ترگمان]هرگز یک تخم مرغ را بدون آن که محتویات آن را با خلال دندانی سوراخ کند، از microwave بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Chicken eggs are large because of the yolk which acts as a source of nutrients for the growth of the developing embryo.
[ترجمه گوگل]تخم مرغ بزرگ است زیرا زرده آن به عنوان منبع مواد مغذی برای رشد جنین در حال رشد عمل می کند
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ مرغ به دلیل نطفه بسیار بزرگ است که به عنوان منبع غذایی برای رشد جنین در حال رشد عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Re-heat the remaining cream and add the egg yolk mixture.
[ترجمه گوگل]خامه باقیمانده را دوباره گرم کنید و مخلوط زرده تخم مرغ را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]کرم باقیمانده را حرارت دهید و به مخلوط زرده تخم مرغ اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. C., busting open his egg yolk with his fork.
[ترجمه گوگل]ج, زرده تخم مرغ خود را با چنگال باز می کند
[ترجمه ترگمان]C تخم طلایی تخم طلایی را با چنگالش باز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Turns out tempera contains enticing egg yolk.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که مزاج حاوی زرده تخم مرغ فریبنده است
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که tempera حاوی محتویات enticing تخم طلایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Young Arrowana should not have a yolk sac - and be seen feeding before purchase.
[ترجمه گوگل]آروانای جوان نباید کیسه زرده داشته باشد - و قبل از خرید در حال تغذیه دیده شود
[ترجمه ترگمان]Arrowana جوان نباید کیسه زرده داشته باشند و قبل از خرید دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mix together the cream, eggs, yolk and sugar and pour over the pears.
[ترجمه گوگل]خامه، تخم مرغ، زرده و شکر را با هم مخلوط کرده و روی گلابی ها بریزید
[ترجمه ترگمان]کرم، تخم مرغ، زرده و شکر را مخلوط کنید و روی گلابی بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even if the yolk sac is not visible, still be sure that is feeding before parting with your money.
[ترجمه گوگل]حتی اگر کیسه زرده قابل مشاهده نیست، قبل از جدا شدن از پول خود مطمئن شوید که در حال تغذیه است
[ترجمه ترگمان]حتی اگر کیسه زرده قابل رویت نباشد، هنوز مطمئن است که قبل از جدا شدن با پول خود تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Who breaks the egg will find the yolk.
[ترجمه گوگل]کسی که تخم مرغ را بشکند، زرده آن را پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]چه کسی تخم مرغ را می شکند، نطفه را پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زرده تخم مرغ (اسم)
yellow, yolk

محتویات نطفه (اسم)
yoke, yolk

تخصصی

[نساجی] روغن و عرق گوسفند موجود در پشم

انگلیسی به انگلیسی

• yellow part of an egg
the yolk of an egg is the yellow part in the middle.

پیشنهاد کاربران

yolk ( n ) ( yoʊk ) =the round yellow part in the middle of an egg, e. g. Separate the whites from the yolks.
yolk
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {یُک} می باشد ( حرف l سایلنت است )
The yellow part in an egg
زرده تخم مرغ
زرده تخم مرغ🥚

بپرس