پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٠١)

بازدید
٥,٠١٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

capsize \ ˈkap - ˌsīz \ verb 1. overturn accidentally 2. become overturned or upset

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Meaning : dull and ordinary, relating to ordinary life on earth rather than to spiritual things Example : Finding 100 exotic boy names was trickier ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

The feeling that you have when you admire or have a high opinion of something or somebody

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

1. a state of individual psychological well - being based upon a sense of confidence, usefulness and purpose 2. the spirit of a group that makes its ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

oblige \ uh - ˈblīj \ verb 1. force somebody to do something 2. bind by an obligation; cause to be indebted 3. provide a service or favor for some ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

nounINFORMAL•AUSTRALIAN noun: zack 🔴 used for emphasis to denote no money at all. ▶️ I won't contribute another zac until I know where my money is ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

🔴 with concentration, great effort or eager attention ▶️ “Listening to music and focusing intently on the words or tune” can also help break you ou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

یک شی، چیز یا کالای کمیاب، جذاب، کنجکاوی برانگیز، غیرمعمولی و عجیب که به چشم ارزش نگهداشتن و جمع آوری کردن رو داره 🔴 something unusual and perhaps w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

🔴 showing little emotion / A phlegmatic person does not usually get emotional or excited about things / not easily upset, excited, or angered از فر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

چیزی که در آمریکا به نام [ مهندسی فاکتورهای انسانی ] می شناسیم، در اروپا [ ارگونومی ] نامیده شده است. به زبان خیلی ساده علمی است که حرفش اینه هر وسیل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Bitcoin is a decentralized system : بیت کوین یک سامانه ی غیر متمرکز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

🇬🇧 Subject 🇫🇷 Sujet سوژه 🇮🇷 البته سوژه یک واژه ی فرانسوی است که در پارسی به معنای موضوع می باشد ( که البته موضوع عربی هست و نه پارسی 🗿💀، حتی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

🇬🇧 Subject 🇫🇷 Sujet سوژه 🇮🇷 البته سوژه یک واژه ی فرانسوی است که در پارسی به معنای موضوع می باشد ( که البته موضوع عربی هست و نه پارسی 🗿💀، حتی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پیجر یک دستگاه گیرنده رادیویی کوچک می باشد که امکان دریافت پیام، توام با دسترسی مداوم یک طرفه را برای کابر فراهم می نماید. این سیستم شبکه پیجر در سا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

زیاد ( خوب بودنش ) دوام نیاورد - هر چی گذشت بدتر شد - گندش درآمد As it got older, it got worse مثال : ? Names that aged badly : نام هایی که گند خور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Here's the deal is a fuckin idiom and it means : Here is what's happening This is the situation This is what's going on اتفاقی که داره میفته اینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

⬛ A F T E R ⬛ ۱. پس از - بعد از ∆ After lunch, he slept : پس از نهار خوابید ∆ He arrived after Hassan : او بعد از حسن وارد شد ۲. برگرفته از - به اق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

⬛ A F T E R ⬛ ۱. پس از - بعد از ∆ After lunch, he slept : پس از نهار خوابید ∆ He arrived after Hassan : او بعد از حسن وارد شد ۲. برگرفته از - به اق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

کشور پهناور و زیبای برزیل ∆ It’s Brazil for me. Which I am confused about because it says Mexican cartel but translated from Portuguese… which is w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دنیا دست کیه - رئیس کیه - چی به چیه - دنیا چطوری کار میکنه A beach Karen would show them ( ISIS ) what's what : یه سلیطه ی ساحلی بهشون نشون خواهد دا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

اونی که - همانی که - آنی که You must be the one they call Sharon : تو باید اونی باشی که بهش میگن شارون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

مفنگی - عملی - شیره ای - مصرف کننده ی سنگین ماری جوانا، گُل یا علف !

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

AUCTION : مزایده NOUN 1. a public sale at which things are sold to the people who offer to pay the most VERB 2. to sell ( something ) at an auction

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

البته خود واژه ی GREETINGS رو میشه بکار برد با معنی سلام که خیلی زیاد رسمیه. مثلا : Greetings Sir یعنی سلام عرض شد جناب دیگه رسمی تر از این من سراغ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

⬛ D A I M Y O ⬛ ارباب و زمین دار بزرگ در دوران پیشامدرن ژاپن دایمیو، 大名 ( daimyō تلفظ ژاپنی: [daimʲoː] ( دربارهٔ این پرونده شنیدن ) ؟ ) لقب و عنوانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

⬛ D A I M Y O ⬛ ارباب و زمین دار بزرگ در دوران پیشامدرن ژاپن دایمیو، 大名 ( daimyō تلفظ ژاپنی: [daimʲoː] ( دربارهٔ این پرونده شنیدن ) ؟ ) لقب و عنوانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

⬛ D A I M Y O ⬛ ارباب و زمین دار بزرگ در دوران پیشامدرن ژاپن دایمیو، 大名 ( daimyō تلفظ ژاپنی: [daimʲoː] ( دربارهٔ این پرونده شنیدن ) ؟ ) لقب و عنوانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

⬛ D A I M Y O ⬛ ارباب و زمین دار بزرگ در دوران پیشامدرن ژاپن دایمیو، 大名 ( daimyō تلفظ ژاپنی: [daimʲoː] ( دربارهٔ این پرونده شنیدن ) ؟ ) لقب و عنوانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

You're all dismissed : همتون مرخصید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

University 🇬🇧 🇮🇷 دانشگاه 🇸🇦🇪🇬 جامعة در پارسی [ جامعه ] که از عربی هم وارد شده به معنی Society است اما در عربی [ جامعة ] به معنی University ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

∆ I like it as a name for anyone regardless of gender : من آن را به عنوان نامی برای هر کسی بدون در نظر گرفتن ( صرف نظر از ) جنسیت دوست دارم. ( چه پسر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تجارت الکترونیک نوعی صنعت تجارت که معمولاً از طریق اینترنت انجام می شود منظور از تجارت الکترونیک ( به انگلیسی: Electronic commerce ) انجام تمام فعال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مار و پله : Snakes & ladders مِنچ : Ludo ( تخته منچ = ludo board ) شطرنج : Chess مونوپولی : Monopoly 🚨 بازی منچ مانند سایر Cross & Circle Games، م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دقیقاً مثل Partly هست. یعنی not completely. تا حدودی 🔴 If you say that something is true to an extent, to some extent, or to a certain extent, you ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تکان دادن - جنباندن مثال : The wolf's ears back and tail wagging is another sign of affection. can tell he's comfortable with his daddy.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مثال : That wolf got a future in death metal singing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دوز یک بازی دو نفره است که با قلم و کاغذ انجام می شود. نام این بازی به دلیل علامت های X و O است که در طول بازی استفاده می شود. برای آغاز این بازی، جد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

That's not your seat. That's Leo's seat Nacho, Move over برو کنار - بکش کنار بیشتر برای صندلی و کمبود جا استفاده میشه. یعنی به غردی میگی اینو که ای ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

a person's mother or a female parent Mom = Mum = Mommy = Mummy = Mother 🚨 فقط حواسمون باشه همه ی اینا میشن مادر. ولی Mummy علاوه بر معنی مادر به معن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آنچه شما می خواهید ∆ If that's really what you want, then i can help

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Meaning and examples : 🔴 If you wonder what the future holds, you wonder what will happen in the future. ◀️ I just know you never know what the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Meaning and examples : 🔴 If you wonder what the future holds, you wonder what will happen in the future. ◀️ I just know you never know what the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

If you say that someone is dense, you mean that you think they are stupid and that they take a long time to understand simple things. [informal] He's ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

DENSE یک صفت است و هرگز اسم نیست. DENSITY اسمشه. ۱. متراکم ۲. شلوغ و پر جمعیت ۳. احمق، کندذهن و دیر فهم ( منسوب به فرد ) ۴. سخت فهم ( یک مطلب، کتاب ...

پیشنهاد
١٥

دهنت بوی شیر میده هنوز خیلی بچه سال و خامی تو فقط یه الف بچه ای تو آماتور، مبتدی، ناشی و کم تجربه ای به انگلیسی از عبارت : wet behind the ears استفا ...

پیشنهاد
١٤

دهنت بوی شیر میده هنوز خیلی بچه سال و خامی تو فقط یه الف بچه ای تو آماتور، مبتدی، ناشی و کم تجربه ای به انگلیسی از عبارت : wet behind the ears استفا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دهنت بوی شیر میده هنوز خیلی بچه سال و خامی تو فقط یه الف بچه ای تو آماتور، مبتدی، ناشی و کم تجربه ای به انگلیسی از عبارت : wet behind the ears استفا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

صفت : Nosy, Prying, Meddling, Snooping اسم : Prier, Busybody, Snoop, Snoopy, meddler

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

موفق شدن - با موفقیت به انجام رساندن - از پس کاری بر آمدن مثال : A : Apparently ISIS had this plot of territory expansion to accomplish by 2020. Obv ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دشمن مشترک There is no greater unifier than having a common enemy