پیشنهادهای A L C Y O N E U S (٨,٦٠٧)
adjective Usage: not used before a noun [more aghast; most aghast] : shocked and upset ◀️The news left her aghast. ◀️Critics were aghast to see how ...
Subsidiaries جمع Subsidiary هست که هم ایم هم صفت میباشد. شرکت تابعه یا شرکت دختر یا شرکت خواهر ( به انگلیسی: Subsidiary ) شرکتی است که کاملاً یا قس ...
My Daddy Long Legs 1990 Japanese animated television series این سریال ۴۰ قسمت دارد ( 私のあしながおじさん, Watashi No Ashinaga Ojisan )
تقلید کردن ◀️Looks awesome! I love how you've emulated the scooby doo style.
verb [ obj] : to try to be like ( someone or something you admire ) ◀️She grew up emulating her sports heroes. ◀️artists emulating the style of the ...
Creepy God, this is so fucking creepy Re8
Kraken = هیولای دریای اسکاندیناوی کِراکِن هیولای افسانه ای عظیم الجثه ای است که گفته می شود در سواحل نروژ و ایسلند زندگی می کند. اندازه و ظاهر بیان ش ...
هیولای دریای اسکاندیناوی کِراکِن هیولای افسانه ای عظیم الجثه ای است که گفته می شود در سواحل نروژ و ایسلند زندگی می کند. اندازه و ظاهر بیان شده از این ...
گروهی از ( افراد/سازمان ها/کسب وکارها ) که با هم کار کرده و برای توسعه و محقق سازی منافع مشترک ترکیب شده اند. سوال اینجاست که آیا سندیکا یک نهاد قان ...
Kukri : کوکری Sword : شمشیر Katana : شمشیر سامورایی Spear : نیزه Trident : نیزه سه شاخه Axe : تبر Cleaver : ساطور Machete : قداره - قمه Sai : سای ( س ...
سلاح پرتابی هر سلاحی که بتواند اهداف فراتر از حد توان و دسترسی جسم و فیزیک فرد را درگیر کند، Ranged weapon گویند تفنگ، توپ، موشک، تیر و کمان، . . ...
سلاح هایی که در مبارزه ی تن به تن استفاده میشوند نام های دیگر Melee weapon شامل Hand weapon و Close Combat Weapon هست
Hand - to - hand Combat Battle ❌ War ❌ Combat ✔️ به طور اختصار H2H هم میگن ویکی : مبارزه تن به تن ( انگلیسی: Hand - to - hand combat ) ( نبرد پنجه د ...
Tragic : غم انگیز - سوگناک - تراژیک - غمگین کننده Terrific : فوق العاده - بسیارخوب / متحیرکننده - شگفت انگیز - حیرت آور - پشم ریزون - عجیب Terrifying ...
Tragic : غم انگیز - سوگناک - تراژیک - غمگین کننده Terrific : فوق العاده - بسیارخوب / متحیرکننده - شگفت انگیز - حیرت آور - پشم ریزون - عجیب Terrifying ...
کوکری، چاقو یا قمه ای است مرتبط با گورکاهای نپال. تیغه ی این نوع سلاح سرد انحنای مشخصی دارد که آنرا به آسانی از بقیه چاقوها متمایز می سازد. در آسیای ...
اینطور که مشخصه در چندین زبان وجود داره این اسم لاتین، عبری، عربی، انگلیسی و فارسی هم که استفاده میشه به معنای زندگی کردن و تنفس کردن هم اِوا تلفظ می ...
۱. دُم ۲. دنبال و تعقیب کردن ( v ) ۳. خط ( در بازی شیر و خط ) و عانز بیشتر Tail the stalker
تعقیب کننده - بِپّا Stalker ( n ) Stalk ( v ) : ۱. تعقیب کردن به قصد شکار یا کشتن ( انسان و حیوان ) ۲. تعقیب کردن به قصد آزار و اذیت
NORTH AMERICAN 🔴at the very beginning; straight away. ◀️"I managed to have a disagreement with him right off the bat" ◀️ ?W870 TAC vs m1897? Which ...
📌 Stealth Technology/Low observable technology : تکنولوژی رادارگریزی/کم دیده شدن 📌 Stealth Aircraft : هواپیمای شناساگریز/پنهان کار 📌 Stealth Ship ...
noun [count] : a person who is being kept in a prison especially for political reasons : a person who is being detained ۱. زندانی یا بهتره بگیم توقی ...
Industrial engineering in Getman 🇩🇪
نسبت جنسیتی Sex ratio هم میگن
نسبت جنسی یعنی به ازای هر مرد چند زن در یک کشور وجود داره. طبق آمار روسیه و اوکراین شکاف بزرگی بین جمعیت زن و مرد خود دارند. اغلب کشورهای خاورمیانه م ...
آینده برنامه نویسی بصورت خودکار یک نرم افزار قوی که توسط هوش مصنوعی کار میکنه توضیحات ویکی: گیت هاب کوپایلوت دستیار برنامه نویسی گیت هاب گیت هاب ک ...
The noun boar refers to an uncastrated pig. The noun boor refers to a rude or ill - mannered person. As a noun, bore refers to a hole made by boring, ...
? What does it mean when a person is called a pig If you call someone a pig you mean that they eat too much, are not clean, or are not a nice person ...
noun [count] : an exciting, foolish, or dangerous experience or adventure ◀️a madcap/drunken/comic escapade As a teenager he embarked on a series of ...
A different story = Otherwise یک قید هست Example : A : Somethings never change B : Her nose tells a different story = Her nose tells otherwise
۱. مشخصاً نام بردن/قید - اشاره - ذکر کردن ۲. دقیقاً مشخص/معین/تعیین/معلوم کردن ۳. با صراحت تصریح کردن ۴. به وضوح توصیف کردن ۵. بطور روشن مشخص کردن/بی ...
این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به معنی فهمیدن، پذیرفتن و قبول کردنه Wrap one's mind around idiom. US, informal : 🔴 to find a way to understand or ...
این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به معنی فهمیدن، پذیرفتن و قبول کردنه idiom. US, informal : 🔴 to find a way to understand or accept ( something ) ◀️ ...
Occult : علوم غریبه Occultism : اعتقاد به قدرت های فراطبیعی یا مطالعه آن Occultist : شخصی که به هنرهای غیبی/غریبه مانند جادو، طالع بینی، کیمیاگری، جل ...
noun 🔴[count] : someone who owns or manages an industry ◀️a meeting of industrialists to discuss environmental issues صاحب کارخانه/صنعت
در جواب i love you میشه استفاده کرد Miranda : She loves me عاشقمه Grace : She loves me back اونم عاشقمه
SEX - DEPRIVED یک صفت هست به معنی گرسنه ی جنسی و ندید بدید جنسی ◀️ I want a sex - starved dude like him in me. . . None of you in here tho. All of y ...
سیال یا شاره = Fluid سیالات جمع سیال هست = Fluids مایعات ( Liquids ) و گازها ( Gases ) تمام و کمال جزو سیالات هستند!
مهدورالدم کیست در فقه اسلامی اصطلاحی به نام مهدورالدم وجود دارد که به شخصی اطلاق می گردد که خون وی باطل ( هدر ) تلقی می گردد. عبارت فوق به این معناست ...
You don't get to choose it ❌شما نمی توانید آن را انتخاب کنید ✔️تصمیم گیریش با تو نیست ( انتخاب کردنش به عهده تو نیست ) / حق تصمیم گیری نداری / شما در ...
باید بدانیم که I can't decide با i don't get to decide یکی نیست اولی یعنی توانایی تصمیگیری رو ندارم. ( چرا اونوقت؟ شاید سردرگم، نامطمئن و بلاتکلیف ه ...
noun formal 1 [noncount] a : the act of no longer caring for, using, or doing something : the act of abandoning something ◀️the dereliction of a caus ...
Whitewash : ماله کشی کردن whitewash: a deliberate attempt to conceal unpleasant or incriminating facts about a person or organization in order to pr ...
verjuice آبغوره یا آب غوره عصارهٔ غوره است که برای طعم دادن و ترش کردن غذا به کار می رود. غوره چیست ؟ غوره میوه نارس انگور است که دارای طعم ترشی م ...
تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ۱. Sort someone out تنبیه کلامی یا فیریکی کردن یک نفر ( v ) ( غیر رسمی ) •if he can't pay you, I'll sort him ou ...
تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ۱. Sort someone out تنبیه کلامی یا فیریکی کردن یک نفر ( v ) ( غیر رسمی ) •if he can't pay you, I'll sort him ou ...
تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ۱. Sort someone out تنبیه کلامی یا فیریکی کردن یک نفر ( v ) ( غیر رسمی ) •if he can't pay you, I'll sort him ou ...
تلفظ : BEE. uh. row یا BEER. ow تعاریفی که دیکشنری یا واژه نامه برای این واژه ارائه دادن به صورت زیره : ۱. یک میز تحریر دارای چند کشو و معمولاً یک ت ...
اسم قابل شمارش ۱. بالماسکه ( n ) ۲. خود را به کسی جا زدن - تظاهر کردن ( v ) ۳. تظاهر ( n ) ۴. لباس مبدل - تغییر ظاهر ( n ) 1 : a party at which ...
یادآوری کردن، به خاطر آوردن، یاد کردن verb [no obj] : to talk, think, or write about things that happened in the past ◀️He reminisced with old buddie ...