اسم - صفحه 29
زاده ی شهر، شهری، ( شهر، داد = داده، آفریده )، ( شهر + داد = داده، نام قدیم شهر اهواز
پسر
فارسی لیث
شیر درنده، نام پدر یعقوب پادشاه صفاری، سخت، شدید، شیر، اسد، ( به مجاز ) دلیر و شجاع، ( اَعلام ) ) ل ...
پسر
عربی پونا
در گویش سمنان پونه، ( = پودنه و پونه ) ( در گیاهی ) گیاهی علفی، یک ساله و معطر از خانواده ی نعناع ک ...
دختر
فارسی
طبیعت میسون
با وقار، بردبار، وزین، گرانمایه
دختر
عربی آریامن
آرامش دهنده، خوشبختی دهنده، ( اَعلام ) نام فرمانده ی ناوگان خشایارشاه که سرداری رشید و شجاع در جنگ ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پریشاد
زیبا روی شاد و خرم
دختر
فارسی پهلوان
جنگجوی شجاع و زورمند، ( به مجاز ) آن که در امری سرآمد است، ( به مجاز ) قوی هیکل و قوی جثه، ( در قدی ...
پسر
فارسی امیرکیوان
ترکیب دو اسم امیر و کیوان ( فرمانروا و پادشاه گیتی )، از نام های مرکب، ) امیر و کیوان
پسر
فارسی، عربی سام راد
ترکیب دو اسم سام و راد ( آتش و جوانمرد )، اسم مرکب ( سام، راد )، ا سام و راد
پسر
فارسی کاوش
جستجو، بررسی و تحقیق، ( اسم مصدر از کاویدن )، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ستیزه، رخنه و نفوذ
پسر
فارسی جهان ناز
مایه ی افتخار جهان، فخر جهان، آن که موجب فخرو مباهات جهان است
دختر
فارسی امانه
اطمینان و آرامش قلب، به فتح الف، دختری که وجودش مایه قوت قلب است
دختر
عربی آلپای
پهلوان زیبارو همچون ماه، جوانمرد شجاع، ماه روی پهلوان
پسر
ترکی
کهکشانی سپهرداد
نام داماد داریوش که در شجاعت ممتاز بود، نام داماد داریوش پادشاه هخامنشی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن سوریا
سوری، ثریا، الف ( اسم ساز ) )، ( سوری + الف ( اسم ساز ) )
دختر
سانسکریت، آشوری صفی الدین
خالص و پاک در دین، برگزیده ی دین، ( اَعلام ) ) صفی الدین اردبیلی: ( = شیخ صفی )، شیخ اسحاق [، قمری] ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی دین یار
یاور و مددکار دین، یار و یاور و مددکار دین
پسر
فارسی
مذهبی و قرآنی صفیا
صفیه، ( = صَفیه )، صَفیه
دختر
عربی جهان بین
ویژگی آن که جهان را می بیند، ( در قدیم ) ( به مجاز ) چشم و دیده، ( در قدیم ) ) آنچه جهان را در آن م ...
پسر
فارسی زحل
دومین سیاره ی بزرگ منظومه شمسی، ( اَعلام ) [=کیوان] دومین سیاره ی بزرگ منظومه شمسی و ششمین سیاره از ...
دختر
عربی
کهکشانی ویستا
دانش و فرهنگ، یابنده، برخوردار
دختر
فارسی، اوستایی نیاوش
شبیه به نیاکان، مانند اجداد، همانند نیاکان، ( نیا، وش ( پسوند شباهت ) )، ( = نیاسان )، ) نیاسان، پس ...
پسر
فارسی رکن الدین
پایه و اساس دین، ستون دین، ( اَعلام ) ) یوسف شاه دوم: ملقب به رکن الدین اتابک [، قمری]، ) رکن الدین ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی عبدالرافع
بنده ی خدای برپا دارنده و بلند کننده، [رافع از نام ها و صفات خداوند است]
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی فاطمه صبا
ترکیب دو اسم فاطمه و صبا ( رانده شده از آتش و باد خنک )، از نام های مرکب، فاطمه و صبا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد ضیا
ترکیب دو اسم محمد و ضیا ( ستوده و فروغ )، از نام های مرکب، محمّد و ضیا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مهرجهان
ترکیب دو اسم مهر و جهان ( محبت و عالم )، ( مهر = خورشید، جهان )، خورشیدِ عالم، آفتابِ عالم تاب، ( ب ...
دختر
فارسی بهفر
شکوهمند و با جلال و جبروت، مرکب از به ( بهتر، خوبتر ) + فر ( شکوه، جلال )
پسر
فارسی رامی
منسوب به رام، شاد و خوشحال، ( رام، ی ( پسوند نسبت ) )، ( رام + ی ( پسوند نسبت ) )، رامتین
پسر
فارسی ماه سیما
آن که سیما و چهره او چون ماه زیباست، ( = ماه چهر )، ماه ( فارسی ) + سیما ( عربی ) آن که سیما و چهره ...
دختر
فارسی، عربی
کهکشانی گل سرخ
هر گلی که سرخ باشد، وَرد، ( به مجاز ) زیبارو، [گل سرخ دارای دسته های مختلف است، ورد احمر، سوری، گل ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل محمد حکیم
ترکیب دو اسم محمد و حکیم ( ستوده و دانشمند )، از نام های مرکب، ا محمّد و حکیم
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ناروین
انار کوچک، ( به مجاز ) سرخگون و زیباروی، ( نار= انار، وین ( پسوند تصغیر، پسوند مکان ) )، انارستان
دختر
عربی نلیسا
شبیه به نِلی، ( نِلی، سا ( پسوند شباهت ) )، مانند نِلی
دختر
فارسی آترا
آذر، آتش، نام یکی از ماههای پاییز، آتشین، آذرین، ( به مجاز ) سرخ رو و زیبا، ( اَعلام ) ( در میتولوژ ...
دختر
فارسی سحرگل
زیبا و با طراوت، گل سپیده دم
دختر
فارسی، عربی
گل سروشا
منسوب به سروش، فرشته ی پیام آور، ( سروش، الف ( پسوند نسبت ) )، ن سروش، ( سروش + الف ( پسوند نسبت ) ...
دختر
فارسی، اوستایی، پهلوی
مذهبی و قرآنی سرنا
نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی، ( در موسیقی ایرانی ) نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی که در نقاره ...
دختر
فارسی
هنری نیل
نام یک گیاه، ( در گیاهی ) ماده ای گیاهی و آبی رنگ که در نقاشی و برای خوش رنگ کردن پارچه های سفید پس ...
دختر
سانسکریت
طبیعت یاقوت
سنگی قیمتی به رنگهای سرخ، زرد، و کبود، ( معرب از فارسی یاکند )، ( در علوم زمین ) سنگِ قیمتی از ترکی ...
پسر
عربی، فارسی
طبیعت، مذهبی و قرآنی ایلاف
خو گرفتن، عهد، دوست کردن، سازواری دادن، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی محجوب
با شرم و حیا، با حجب و حیا و مؤدب، ( در قدیم ) در حجاب شده، پوشیده، پنهان، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ...
دختر
عربی ساوین
گرانمایه و با ارزش، آسوده و آرام، ( = ساویس )، ساویس به علاوه آسوده و آرام، نام جایی، سبدی که در آن ...
دختر
فارسی آیدینا
روشن و مبارک، ( به مجاز ) زیبارو
دختر
ترکی ذریه
فرزند، نسل، فرزندان
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شمین
خوشبو، ( شم = بو، رایحه، ین ( پسوند نسبت ) )
دختر
فارسی، عربی مبشر
نوید دهنده، آن که خبر خوش و مژده می دهد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رادا
مونث راد، بانوی بخشنده، دختر جوانمرد، ( راد، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به راد
دختر
فارسی آفرینش
خلقت، خلق، ابداع، عمل آفریدن، انشا، کائنات، ماسوی الله، ( در قدیم ) ( به مجاز ) همه ی آفریدگان، جها ...
دختر
فارسی راما
منسوب به رام، مأنوس، موافق، ( اَعلام ) ( در اسطوره های هندی ) ششمین مظهر «ویشنو» /vichnou/، شاهزاده ...
دختر، پسر
سانسکریت امیرفرهنگ
ترکیب دو اسم امیر و فرهنگ ( فرمانروا و آداب و رسوم )، امیر دانشمند و فرهیخته، پادشاه دارای علم و مع ...
پسر
فارسی، عربی علی پارسا
ترکیب دو اسم علی و پارسا ( بلندقدر و دانشمند )، از نام های مرکب، علی و پارسا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی فخر جهان
ترکیب دو اسم فخر و جهان ( نازیدن و عالم )، موجب نازش و افتخار دنیا، فخر ( عربی ) + جهان ( فارسی )، ...
دختر
عربی، عبری، فارسی الیزه
بهشت یونانیان و رومیان، ( در اساطیر ) الیزه یا شانزلیزه مقر زیرزمینی اشباح متقی و بهشت یونانیان و ر ...
دختر
فرانسوی آرتادخت
دختر راست گفتار و درست کردار، ( آرتا، دخت = دختر )، دختر پاک و مقدس، ( اَعلام ) نام بانویی فرهنگدار ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن چمن ناز
زیبارویی که دارای ناز است، ( به مجاز ) زیبارویی که دارای ناز و عشوه و کرشمه است
دختر
فارسی قهار
نیرومند، پرزور، از نامهای خداوند، ( در قدیم ) سلطه گر و غالب و چیره، از نام ها و صفات خداوند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نیروان
نام رودخانه ای در سقز، ( اَعلام ) نام رودخانه ای در شهرستان سقز که از مجموع دو رودخانه ی سلیمان بیک ...
پسر
فارسی
طبیعت امیرسهیل
ترکیب دو اسم امیر و سهیل ( فرمانروا و نام یک ستاره )، از نام های مرکب، ( امیر و سهیل
پسر
عربی امیرمهیار
ترکیب دو اسم امیر و مهدیار ( فرمانروا و ماهیار )، از اسامی مرکب، امیر و مهیار
پسر
فارسی، عربی دلیار
دلدار، معشوق و محبوب، [دل = جایگاه عواطف و احساسات در انسان، قلب، یار ( پسوند دارندگی ) ]، دارای عو ...
دختر
فارسی چکامه
شعر به ویژه قصیده
دختر
فارسی
هنری امیرپوریا
ترکیب دو اسم امیر و پوریا ( فرمانروا و بسیار دارنده )، از نام های مرکب، ( امیر و پوریا
پسر
فارسی، عربی مهرام
ماه آرام، خوشبخت، ( مَه، رام )، آن که ماه رام اوست
پسر
فارسی
کهکشانی اروشا
سفید، روشن، دختری با روی سپید، ( = اروشه )، اروشه، به فتح الف
دختر
فارسی، اوستایی، پهلوی نورسا
شبیه به نور، روشن و درخشان، ( نور، سا ( پسوند شباهت ) )، مثل نور، ( به مجاز ) زیبارو، ( در قدیم ) ر ...
دختر
فارسی، عربی امیرآرشام
ترکیب دو اسم امیر و آرشام ( فرمانروا و نیرومند )، ( به مجاز ) امیر قدرتمند و پر زور
پسر
فارسی، عربی گلاریس
زیبا و آراسته، ( گلا = زلف تابیده، موی بافته شده، ریس = ریسیده، رشته )، روی هم به معنای زلف تابیده ...
دختر
کردی آرامه
منسوب به آرام، آرامش
دختر
فارسی، عربی پیرایه
زیور و زینت، طلا، جواهر و مانند آنها که به عنوان زیور و زینت به کسی یا چیزی میافزایند، ( در قدیم ) ...
دختر
فارسی بهین
بهترین، برگزیده ترین، مرکب از بهین ( بهترین ) + آفرین ( آفریننده )
دختر
فارسی محمد مهرداد
ترکیب دو اسم محمد و مهرداد ( ستوده و آفریده شده ی مهر )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهرداد
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی تکین
پهلوان، دلاور، تگین
پسر
ترکی کبریا
عظمت، بزرگی، ( به مجاز ) خداوند
پسر، دختر
عربی
مذهبی و قرآنی مهوین
به رنگ ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( مَه= ماه، وین= رنگ )، به رنگِ ماه
دختر
فارسی
کهکشانی اوژن
به زمین افکننده، از بین برنده دشمن، ( در قدیم ) اوژندن، افکندن، اوژننده، افکننده، اندازنده
پسر
فارسی سواک
رفتار نرم و آهسته، رفتار نرم
پسر
ارمنی امیرمعز
ترکیب دو اسم امیر و معز ( فرمانروا و عزت دهنده )، امیر و پادشاه گرامی دارنده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شیفته
آن که به کسی یا چیزی دل بسته است، عاشق، ( صفت فاعلی از شیفتن )، مجنون، دیوانه، مجذوب
دختر
فارسی مزدا
دانا، در آیین زرتشتی به خدا اطلاق می گردد، به معنی دانا، اهورامزدا، به معنی دانا است، در ادیان ایرا ...
پسر
اوستایی، فارسی
مذهبی و قرآنی محمد غفور
ترکیب دو اسم محمد و غفور ( ستوده و بخشاینده )، از نام های مرکب، ا محمّد و غَفور
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مژان
مژه، مژگان، نرگس نیمه شکفته
دختر
کردی، فارسی هی دی
آرام، آهسته، بردبار، آهستة، پاورچین ( نگارش کردی
دختر، پسر
کردی زرتشت
نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی، دارنده ی شتر زرد، زردشت، ( اَعلام ) پیامبر ایران باس ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
مذهبی و قرآنی آمیتیدا
همسر کوروش پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) همسر کوروش کبیر و نام دختر ایشتوویگو ( آستیاگ ) از پادشاهان م ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن بکتاش
بزرگ ایل و طایفه، ( در قدیم )، فرمانده ی یگ گروه، بزرگ ایل، هر یک از خادمان و همراهان یک امیر، نام ...
پسر
ترکی حلیه
زینت، زیور، مجازا خوش صورت، خوش اندام، پیرایه، ( به مجاز ) مشخصات صورت و اندام
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شهبد
شاه بزرگ و صاحب اختیار، ( شه= شاه، بد/، bod/ ( پسوند محافظ و مسئول ) )، نگهبان شاه، ( به مجاز ) بلن ...
پسر
فارسی محمد فراز
ترکیب دو اسم محمد و فراز ( ستوده و اوج )، از نام های مرکب، ا محمّد و فراز
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی مه آرا
آراینده ی ماه، زیب و زینت ماه، ( به مجاز ) زیبارو
دختر
فارسی
کهکشانی هوزان
نرگس نو شکفته، نرگس شکفته، [دکتر معین در حاشیه برهان قاطع آورده است این واژه مصحف ( تصحیف شده یا خط ...
دختر
فارسی
گل شیوه
روش، قاعده، حالت، وضع، طریقه، ( در قدیم ) عشوه، ناز، ( در عرفان ) اندک جذبه را گویند که گاه هست و گ ...
دختر
فارسی فجر
نوری که از مدتی پیش از طلوع خورشید به زمین می تابد، سپیده ی صبح، فلق، سوره ی هشتادو نهم از قرآن کری ...
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی نیکراد
جوانمرد صالح و شایسته، جوانمرد نیک، جوانمردی که دارای صفاتی خوبی، نیکی و بخشش است
پسر
فارسی آریسان
مانند آریایی، ( آری = آریایی، سان ( پسوند شباهت ) )، ( آری = آریایی + سان ( پسوند شباهت ) )، مرکب ا ...
دختر
فارسی عطرا
عطرآگین و خوش بو
دختر
عربی محمد رسا
ترکیب دو اسم محمد و رسا ( ستوده و بلیغ )، از نام های مرکب، ا محمّد و رَسا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی جهاندخت
دختر شهره در عالم، مرکب از جهان ( عالم، گیتی ) + دخت ( دختر )
دختر
فارسی وائل
طالب رستگاری، ( اَعلام ) نام چند تن از صحابه و تابعین
پسر
عربی زردشت
نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی، زرتشت، ( اَعلام ) ) زردشت نام بخشی از رودخانه ی دِهو ...
پسر
فارسی
مذهبی و قرآنی