اسم - صفحه 27
حکیم، دانشمند، دانا، عاقل، نام درختی ( توت )، [از برساخته های دساتیر ـ برهان چ، معین]، ( از برساخته ...
پسر
فارسی آرسس
نام پسر اردشیر سوم، پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) نام پادشاه ایران و پسر اردشیر سوم ( اخس ) که به دست ب ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن ناطق
سخن گو، خطیب، سخنران، گوینده، دارای توانایی سخن گفتن، گویا، ( در قدیم ) آشکارا، واضح، بیّن، ( در قد ...
پسر
عربی آروان
آرین، آریایی، ایرانی، آرین ( ایرانی، ایران )، ( اَعلام ) ) نام روستایی در قزوین، ) نام یکی از طایفه ...
پسر
لری رزینا
بانوی با وقار، متین، موقر، خوش نظر، خو، ( رَزین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به رَزین، ـ رَزین، و، شی ...
دختر
فارسی، عربی عبدالمعید
بنده ی خدای بازگرداننده، بنده ی خدای بازگشت دهنده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی میشا
همیشه بهار، همیشه جوان، گیاهی که همیشه سبز است، همیشه جوان و همیشک جوان، نوعی از ریاحین که همیشه سب ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت محمد جاوید
ترکیب دو اسم محمد و جاوید ( ستوده و جاودان )، از نام های مرکب، ا محمّد و جاوید
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی آمال
آرزوها، خواسته ها، دوست داشتنی ها، جمع امل، امیدها
دختر
عربی محمد بشیر
ترکیب دو اسم محمد و بشیر ( ستوده و مژده دهنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و بشیر
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی متانت
حالت استواری و سنگینی در رفتار، حالت استواری و سنگینی در رفتار همراه با پرهیز از نشان دادنِ هیجان ه ...
دختر
عربی نارینه
سرخ گون، زیبارو، ( نار = انار، آتش، اینه /، ine/ ( پسوند نسبت )، منسوب به انار، منسوب به آتش، ظریف
دختر
ارمنی اسوه
پیشوا، رهبر، مقتدا، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد، از واژه های قرآنی
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی روبیتا
بی نظیر، ( به مجاز ) زیباروی، مقلوب شده ی بیتارو
دختر
فارسی منیراعظم
ترکیب دو اسم منیر و اعظم ( درخشان و بزرگوارتر )، درخشندگی و تابندگی زیاد، ( به مجاز ) بسیار زیبارو
دختر
عربی آرشاک
ارشک، ( = اشک و ارشک )
پسر
فارسی
تاریخی و کهن نهایت
پایان، انتها، آخرین، بالاترین، بیشترین، بالاترین حد چیزی
دختر
عربی مهر آیین
ترکیب دو اسم مهر و آیین ( مهربانی و رسم )، دارای مهر و محبت و دوستی، دارای مهربانی، دارای آیین و رو ...
دختر، پسر
فارسی
کهکشانی هدیل
صدای کبوتر وحشی، بانگ کبوتر ( بخصوص کبوتر وحشی )، بانگ قمری
دختر
عربی
پرنده، طبیعت ژیهات
شایسته، لایق
پسر
کردی ساجده زهرا
ترکیب دو اسم ساجده و زهرا ( سجده کننده و درخشنده روی )، از نام های مرکب، ی ساجده و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ارشا
چالاک و گریز پا، دلیرمرد، ( عربی )، آهو بره ای که قوی گردد و همپای مادر بدود، [در ایران باستان ارشا ...
پسر، دختر
عربی، فارسی
طبیعت شریعه
شریعت، محل برداشتن آب از رودخانه، ( در قدیم ) محل در آمدن به آب، محل برداشتن آب از رودخانه و مانند ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد نادر
ترکیب دو اسم محمد و نادر ( ستوده و کمیاب )، از نام های مرکب، محمّدونادر
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نیک روز
سعادتمند، خوشبخت
پسر
فارسی هنیا
گوارا باد، نوش باد، به فتح ه
دختر
عربی سروراعظم
ترکیب دو اسم سرور و اعظم ( بزرگ و بزرگوارتر )، از نام های مرکب، سرور و اعظم
دختر
فارسی، عربی محمد ادیب
ترکیب دو اسم محمد و ادیب ( ستوده و با ادب )، از نام های مرکب، ا محمّد و ادیب
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد راشد
ترکیب دو اسم محمد و راشد ( ستوده و دیندار )، از نام های مرکب، ا محمّد و راشد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نسار
جایی که آفتاب کمتر به آن بتابد، سایه، ( = نسا )، سایبانی که از چوب و خاشاک ساخته شده باشد، ( در لهج ...
دختر
فارسی مهاجر
هجرت کننده، آن که برای اقامت دائم از وطن خود به جای دیگری سفر می کند، هر یک از یاران پیامبر اسلام ( ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی دادمهر
داده خورشید، نام یکی از پادشاهان طبرستان، عدالت دوست، ( اَعلام ) نام چند تن از امیر زادگان و شاهزاد ...
پسر
فارسی گلنام
دارای نامی زیبا چون گل، لطیف، زیبا، [گل، نام = ( به مجاز ) صورت، ظاهر]، دارای صورت و ظاهری چون گل، ...
دختر
فارسی
گل نوژن
نوعی کاج، صنوبر
پسر
فارسی
طبیعت تالیا
تلاوت کننده قران، ( اسم فاعل مؤنث از مصدر تلاوت ) قرائت کننده ی قرآن، ( عربی ـ فارسی ) ( تالی + الف ...
دختر
عربی، فارسی
مذهبی و قرآنی سارنگ
نام پرنده ای کوچک به رنگ سیاه، سار، ساری، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در آواز ابوعطا، نام سازی مثل ...
پسر
فارسی
پرنده، هنری نگین زهرا
ترکیب دو اسم نگین و زهرا ( گوهر و نیکو )، از نام های مرکب ی نگین و زهرا
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی گیو
یکی از پهلوانان داستانی ایرانی پسر گودرز، داماد رستم و پدر بیژن است، داماد رستم و پدر بیژن، برای آو ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن نعیما
تخلص نعمت سمرقندی شاعر قرن یازدهم، ( نعیم، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نعیم، ن نعیم، ( عربی ـ فارس ...
دختر، پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی امیرمرتضی
ترکیب دو اسم امیر و مرتضی ( فرمانروا و برگزیده )، از نام های مرکب، امیر و مرتضی
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی گلفام
به رنگ گل سرخ، گلگون
دختر
فارسی
گل مهرشید
خورشید نورانی، ( = خورشید )، خورشید
دختر
فارسی
کهکشانی آلتین آی
ماه طلایی، ماه زرین، ( به مجاز ) زیبارو
دختر
ترکی
کهکشانی زاگرس
نام رشته کوهی که از مغرب ایران تا شرق ترکیه و شمال عراق ادامه دارد، ( اَعلام ) نام رشته کوهی که از ...
پسر
فارسی
طبیعت فریدخت
دختر زیبا و محبوب، ( فری = خجسته، مبارک، دارای خجستگی و شکوه، شکوهمند و خجسته، دخت = دختر )، دختر خ ...
دختر
فارسی علی طاها
ترکیب دو اسم علی و طاها ( شریف و نام پیامبر )، از نام های مرکب، علی و طاها ( طه )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی صداقت
راستی و درستی، دوستی، ( در عرفان ) نزد اهل سلوک پایداری دل در وفا و جفا و منع و عطا است
دختر، پسر
عربی باختر
مغرب، در پهلوی به معنی ستاره، ( در پهلوی ) به معنی ستاره است
دختر
فارسی
کهکشانی محمد حمزه
ترکیب دو اسم محمد و حمزه ( ستوده و شیر بیشه )، از نام های مرکب، ا محمّد و حمزه
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مبینه
آشکار، روشن، آشکار کننده، ( مبین، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مبین، ( مبین )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی اشواق
شوق ها، آرزومندی ها
دختر
عربی مهرتاش
همدل، همپایه خورشید، [مِهر = مهربانی، محبت، تاش ( ترکی ) ( = داش ) این کلمه به آخر اسم ها اضافه می ...
پسر
ترکی، فارسی
کهکشانی امین طاها
ترکیب دو اسم امین و طاها ( امانتدار و نام پیامبر )، از نام های مرکب، ی امین و طاها ( طه )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رائیکا
پسندیده و دوست داشتنی
دختر
اوستایی پاکان
منسوب به پاک، طاهر و پاکیزه، تمیز و مرتب، طاهران
پسر
فارسی یارا
توانایی، قدرت، جرأت، فرصت، جسارت، مجال، جرآت
دختر، پسر
فارسی هورا
هلهلۀ تحسین و شادی، ( در سانسکریت ) سورا ( هورا ) یک قسم شربت است که در بند چهار آفرینگان گهنبار از ...
دختر
کردی، اوستایی روسانا
مانند چهره، مثل رخ، ( رو، سان، الف اسم ساز ) مانند روی و چهره، ( رو + سان + الف اسم ساز ) به معنی م ...
دختر
عربی، فارسی شیرین دخت
دختر شیرین و زیبا، ( شیرین، دخت = دختر )، دختر شیرین، ( به مجاز ) زیبا، گرامی، عزیز، دختر زیبا
دختر
فارسی چهره
چهر، روی، صورت
دختر
فارسی پرینوش
زیباروی و پری پیکر، [پری = موجود زیبا و نیکوکار نامرئی، ( به مجاز ) زیبارو و دارای اندام ظریف، نوش ...
دختر
فارسی روهینا
جنسی از پولاد قیمتی، ( در قدیم ) آهن و فولاد جوهردار، آهن گوهر دار، گوهر آهن
دختر
فارسی هویار
دارای خوبی و نیکی، ( هو = خوب، نیک، یار ( پسوند دارندگی ) )، به تعبیری یارِ خوب و نیک، نیک + یار ( ...
پسر، دختر
فارسی جمانه
یک دانه مروارید، یک دانه لؤلؤ، ( اَعلام ) نام دختر ابوطالب و خواهر حضرت علی ( ع )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی آیریک
آریایی، ایرانی، [آیر = آریا، ایران، یک /، ik / ( پسوند نسبت ساز ) ] آریایی
پسر
فارسی شمیسا
شمسا، خورشید، نور و روشنایی، ( = شمسا )، نور و روشنایی در زند و پازند
دختر
پهلوی، اوستایی نگارین
زیبا، آراسته، مزین، آرایش شده، حنا بسته، ( به مجاز ) دلنشین، دل آویز، ( به مجاز ) معشوق زیباروی
دختر
فارسی محمد حامی
ترکیب دو اسم محمد و حامی ( ستوده و حمایت کننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و حامی
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ایلماز
پایدار، جاویدان، ماندگار، کسی که در محدوده زمان نمی گنجد، ( به مجاز ) جاودانه
پسر
ترکی عصام
شرافت، شخصیت، فضیلت، ( در قدیم )، بند، ریسمان، طناب، ( به مجاز ) حفظ، نگه داری، ( به مجاز ) شرافت و ...
پسر
عربی کانیاو
آب چشمه، زمینی که با آب چشمه آبیاری شود، گیاهی که با آب چشمه سیراب شود
دختر
کردی
طبیعت آنیه
از واژه های قرآنی، ظرف ها، جمع اناء، ظروف
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سازگار
ملایم طبع، دارای گرایش به همراهی و همکاری با دیگران، هماهنگ، موافق
دختر
فارسی طریفه
نو، تازه
دختر
عربی فضل
برتری دانش، اخلاق، و هنر، لطف، توجه، رحمت، برتری در دانش، اخلاق و هنر، دانش و معلومات، لطف و توجه و ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شرمینه
منسوب به شرمین، شرمین، ( شرم، اینه ( پسوند نسبت ) )، ( شرم + اینه ( پسوند نسبت ) )
دختر
فارسی شادیا
بانوی شاد، دختر شاد و سرخش، ( شادی، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به شادی، ( شادی + ا ( پسوند نسبت ) )، ...
دختر
فارسی محمد بصیر
ترکیب دو اسم محمد و بصیر ( ستوده و آگاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و بصیر
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رزوان
باغبان بویژه نگهبان باغ انگور، ( = رَزبان )
پسر
فارسی حسین طاها
ترکیب دو اسم حسین و طاها ( نیکو و نام پیامبر اسلام )، از نام های مرکب، حسین و طاها ( طه )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ذلفا
دختر سفید روی، ( اَعلام ) شاعره معاصر خلفای عباسی، دختر ابیض زن و معشوقه ی نجده ی ابن اسود
دختر
عربی تیاناز
زیباروی عزیز و گرامی چون چشم، ( تیا = چشم، ناز = زیبا و قشنگ )، چشم زیبا و قشنگ
دختر
لری، فارسی محمد کمال
ترکیب دو اسم محمد و کمال ( ستوده و نهایت )، از نام های مرکب، ا محمّد و کمال
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی آسوده
راحت و آرام، ( صفت فاعلی از آسودن ) استراحت یافته، راحت کرده، آرام گرفته، ساکن، فارغ، خوش، مسرور، ب ...
دختر
فارسی جلوه
حالت دلپذیر در چیزی یا کسی، زیبایی، نمایان شدن، آشکار کردن، خود را آشکار کردن، خودنمایی، جاذبه
دختر
عربی آویشن
گیاهی از تیره ی نعناعیان با گل های سفید، ( در گیاهی ) گیاهی از تیره ی نعناعیان با گل های سفید یا گل ...
دختر
فارسی
طبیعت زینا
نام دختر نوح نبی ( ع )، مخفف زیناوند، لقب تهمورث پادشاه پیشدادی
دختر
عبری، فارسی
مذهبی و قرآنی امیرحیدر
ترکیب دو اسم امیر و حیدر ( فرمانروا و شیربیشه )، از نام های مرکب، امیر و حیدر
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سویل ای
ماه دوست داشتنی
دختر
ترکی
کهکشانی سانلی
معروف، نامدار، مشهور
دختر
ترکی آرال
نام دریاچه ٔ بزرگ مشهور به دریای آرال، ( اَعلام ) از دریاچه های بزرگ جهان، در جنوب شرقی قزاقستان و ...
پسر
ترکی
طبیعت معاد
بازگشتن، عالم آخرت، ( در ادیان ) زنده شدن دوباره ی انسان بعد از مرگ تا در روز قیامت به اعمال او رسی ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد فهیم
ترکیب دو اسم محمد و فهیم ( ستوده و دانا )، از نام های مرکب، محمّد و فهیم
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی کیهانه
کیهان، جهان، دنیا، گیتی، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به کیهان، ( کیهان + ه ( پسوند نسبت ) )
دختر
فارسی
کهکشانی ذاکره
یاد کننده، ذاکر
دختر
عربی سدیف
نام چندتن از صحابه حضرت رسول، ( اَعلام ) نام چند تن از صحابه، به فتح سین
پسر
عربی، فارسی
مذهبی و قرآنی شهامت
بی باکی، دلیری، حالت ترس نداشتن از چیزی یا کسی در انجام کاری یا گفتن مطلبی
پسر
عربی امیرمتین
ترکیب دو اسم امیر و متین ( فرمانروا و با وقار )، امیر و پادشاه محکم و استوار و با وقار
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی وادی
سرزمین، رود، نهر، فضای ذهنی ای که برای چیزی تصور می شود، بیابان، فضا، مکان، جایگاه، ( در قدیم ) زمی ...
پسر، دختر
عربی ناردین
گیسو، زلف، ( در گیاهی ) گل خوشه ای بلند، به هم فشرده، و معطر به رنگ های قرمز، آبی، سفید و زرد، ( در ...
دختر
فارسی
طبیعت