اسم - صفحه 25

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

ماه نگار/m.-negār/

ترکیب دو اسم ماه و نگار ( زیبا و معشوق )، ( ماه، نگار = معشوق ) ( به مجاز ) معشوقه ی زیبارو


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
آریاز/āriyāz/

رهبر، راهنما، ( در اوستایی ) رهنما، ( اَعلام ) نام بزرگی پارسی در زمان هخامنشیان، نام یکی از سردارا ...


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
دلژین/delžin/

زندگی دوست داشتنی، ( به مجاز ) امید زندگی، ( کردی ) زندگی دوست داشتن، زندگی باصفا، زندگی موافق طبع


دختر

کردی
رزان/razān/

باغ انگور، سنجیده و با وقار، تاکستان، ( در عربی ) سنجیده شده، با وقار و آراسته، به فتح ر، نعت فاعلی ...


دختر

فارسی

طبیعت
امیرکیا/a.-kiyā/

ترکیب دو اسم امیر و کیا ( پادشاه و سرور )، امیر و پادشاه بزرگ و سرور


پسر

فارسی، عربی
محمد مهران/m.-mehrān/

ترکیب دو اسم محمد و مهران ( ستوده و دارنده مهر )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهران


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن
آیینه/āyine , ā’ine/

جسمی شفاف و منعکس کننده صورت اشیا، ( = آیینه و آینه )، سطح صاف و صیقل یافته شیشه ای یا فلزی که تصوی ...


دختر

فارسی

هنری
بصیرا/basirā/

بینا و آگاه، ( بصیر، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به بصیر، منتسب به دانایی، ( به مجاز ) دختری که بینا ...


دختر

فارسی، عربی
کاظمه/kāzeme/

فروخورنده خشم، بردبار، خاموش، ( مؤنث کاظم )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
معین رضا/moein rezā/

ترکیب دو اسم معین و رضا ( یاریگر و خشنود )، ( عربی )، کمک کننده و یاور رضا، ( به مجاز ) دوستدار و م ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
تهانی/tahāni/

تهنیت گفتن، تبریک گفتن، شادباش، ( در قدیم ) تهینت گفتن به یکدیگر


دختر

عربی
منعم/moneem/

نعمت دهنده، دارا، ثروتمند، ( در قدیم ) دارای مال و نعمت بسیار، توانگر، آن که به دیگران احسان می کند ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
فرینوش/fari nuš/

خجسته، شکوهمند، مبارک، ( فری = خجسته، دارای خجستگی و شکوه، شکوهمند و خجسته، نوش = جاوید ) ویژگی آن ...


دختر، پسر

فارسی
اسفند/esfand/

پاک، مقدس، ماه دوازدهم سال شمسی، ( اوستایی )، ( در گاه شماری ) ماه دوازدهم از سال شمسی، ( در گیاهی ...


پسر

اوستایی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
فرجاد/farjād/

فاضل، دانشمند، حکیم، ( دساتیر ) فاضل و دانشمند، ( از برساخته های فرقه ی آذرکیوان ـ حاشیه ی برهان چ، ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی
گلپر/gol par/

گیاهی است معطر از تیره ی چتریان، ( در گیاهی ) دانه ی معطری به شکل پولک های زرد کوچک که دارویی است و ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
ادنا/adnā/

کمترین، نازلترین، جزئی ترین، ( ادنی )، از واژه های قرآنی، پایین تر، پایین ترین، به فتح الف


دختر، پسر

عربی، فارسی
راد/rād/

جوانمرد، آزاده، دانا، حکیم، ( در قدیم )، بخشنده، سخاوتمند، خردمند


پسر

فارسی
رنا/ranā/

شاد شدن، خوشحال گردیدن، نشاط، شادمان گردیدن، چیزی که در وی نگرند از جهت خوبی و حسن آن، جمال


دختر

عربی
هیثم/haysam/

جوجه عقاب و جوجه کرکس، باز شکاری، جوجهی عقاب، جوجهی کرکس، ( اعلام ) ) هَیثَم بن اَسوَد، ابوالعریان، ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
جوانه/javāne/

نو، جوان، شاخه تازه درخت، تازه، به مجاز جوان، اندام نورس، فشرده، و قابل رشدی در گیاه که در انتهای ش ...


دختر

فارسی

طبیعت
تالین/tālin/

پایتخت و بزرگترین شهر کشور استونی، ( اَعلام ) پایتخت کشور استونی، برکناره ی جنوبی خلیج فنلاند از بن ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
دهقان/dehqān/

صاحب زمین وملک، کشاورز، ( معرب از فارسی دهگان )، مالکِ ده، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ایرانی، ( به مجا ...


پسر

فارسی، عربی
محمد سلمان/m.-salmān/

ترکیب دو اسم محمد و سلمان ( ستوده و بدون عیب )، از نام های مرکب، ا محمّد و سلمان


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
مهفام/mah fām/

به رنگ مهتاب، تابان، زیبارو، ( مَه = ماه، فام ( پسوند به معنی رنگ ) )، به رنگ ماه، ( مَه = ماه + فا ...


دختر

فارسی

کهکشانی
منیبا/monibā/

بازگشت کننده به سوی خدا، توبه کننده، ( منیب، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به منیب، ( منیب )


دختر

فارسی، عربی
محمد میعاد/m.-mieād/

ترکیب دو اسم محمد و میعاد ( ستوده و وعده گاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و میعاد


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
فردیس/fardis/

فردوس، بهشت، پردیس


دختر

فارسی
حریه/horriye/

آزادی، آزادگی، آزاد مردی، ( =حره )، حره


دختر

عربی
گلپاره/gol pāre/

تکه گل، قطعه گل، زیبا و باطراوت، ( گل، پاره = جزء پسین بعضی کلمه های مرکب به معنی «قطعه» و «تکه» )، ...


دختر

عربی

طبیعت، گل
سوشیان/sušiyān/

سوشیانت، نجات دهنده، ( = سوشیانت )، سوشیانس، هر یک از موعدان دین زرتشتی که در آخرالزمان ظهور می کنند


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
ارشاک/aršāk/

ارشک، مرد بزرگ، نام موسس سلسله اشکانی، ( در بعضی از منابع ) دلیر مرد و مبارز، ( اَعلام ) ) نام مؤسس ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کامین/kāmin/

آرزومند، دارای اراده و قصد، توانا، ( کام = آرزو، اراده، قصد، لذت، خوشی، توانایی، معشوق، ین ( پسوند ...


پسر

فارسی
اریکا/erikā/

نخل هندی، فوفل، شاهزاده، پوفل، درختی از تیره ی نخل ها که در مناطق گرم آسیا می روید، ( در عربی ) فوف ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
لیدیا/lidiyā/

کشوری در آسیای صغیر، ( مجازا ) بانوی دارا و عشرت طلب، ( فرانسوی ) ( = لیدی، لیدیه، لودیه ) دولت پیش ...


دختر

فارسی، فرانسوی

تاریخی و کهن
کلام/kalām/

سخن، حرف مفید، قول، گفتار، ( در گفتگو ) ( به مجاز ) کلمه، ( در ادبیات ) در دستور زبان، مجموعه ی جمل ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شانا/šānā/

باد ملایم، مقام و منزلت، مقام و شأن در حالت نصبی عربی با تخفیف تنوین آخر


دختر

کردی، عربی

طبیعت
شایگان/šāy (e) gān/

سزاوار، درخور شاه، گرانبها، ارزشمند، ممتاز، عالی، شایسته، مرد بزرگ، شایسته و شایان


پسر

فارسی
آرنوش/ārnuš/

ایرانی جاوید، آریایی، ( آر = آریایی، ایرانی، نوش = جاوید ) روی هم به معنی ایرانی و آریایی جاوید


دختر

فارسی
مسعود رضا/m.-rezā/

ترکیب دو اسم مسعود و رضا ( سعادتمند و خشنود )، از نام های مرکب، ه مسعود و رضا


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیرآریا/a.-āriyā/

ترکیب دو اسم امیر و آریا ( فرمانروا و نجیب )، از نام های مرکب، ه امیر و آریا


پسر

فارسی، عربی
راتین/rātin/

رادترین، بخشنده ترین، صمغ درخت، دادگر و بخشنده ترین، نام یکی از سرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
رکسانه/roksāne/

رکسانا، روشنک، دختر دارا و همسر اسکندر، ( = رکسانا )، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اس ...


دختر

یونانی

تاریخی و کهن
تیرداد/tirdād/

زاده شده در تیر ماه، ( اَعلام ) نام سه تن از شاهان اشکانی، ) تیرداد اول: [حدود، پیش از میلاد] که به ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرنوشا/ārnušā/

آریایی جاویدان، ( آرنوش، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به آرنوش، ایرانی جاوید، مرکب از آر به معنای آریا ...


دختر

فارسی
داوین/dāvin/

دامنه کوه، دامن، ( کردی، dāwen ) دامن


پسر

کردی
نسرین دخت/n.-dokht/

دختر نسرین وش، نام گل، زیباروی، ( نسرین، دخت = دختر )، ( به مجاز ) زیباروی و با طراوت


دختر

فارسی

گل
تندیس/tandis/

مجسمه، تصویر، به مجاز زیباروی، ( در قدیم ) بت، تصویر برجسته، تمثال، ( به مجاز ) زیباروی


دختر

فارسی
رعد/raed/

آسمان غره، تندر، سوره سیزدهم قرآن کریم، ( در فیزیک ) صدای حاصل از تخلیه ی الکتریکی بین دو قطعه ابر ...


پسر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
ماهنوش/m.-nuš/

ماه جاویدان و همیشگی، ( به مجاز ) زیباروی، همیشه زیبا، ( به مجاز ) زیباروی همیشه زیبا، آن که چون ما ...


دختر

فارسی

کهکشانی
شادن/šāden/

بچه آهو، آهوی بره، ( در قدیم ) آهوی جوان که تازه شاخ بر آورده، ( به مجاز ) زیبا و شاداب، ( عربی ) ( ...


دختر، پسر

عربی

طبیعت
هجیر/hojir/

گرمای نیمروز، خوب و نیکو، ( = هژیر )، ( در قدیم ) خوب، پسندیده، ( در شاهنامه ) پهلوان ایرانی، پسر گ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
حنیسه/hanise/

زن شجاع


دختر

عربی
گلزر/gol zar/

گل طلایی، ( به مجاز ) زیبا و لطیف، گل طلا، گل طلایی رنگ


دختر

فارسی

طبیعت
محمد قائم/m.-qā’m/

ترکیب دو اسم محمد و قائم ( ستوده و ایستاده )، از نام های مرکب، ا محمّد و قائم


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
نگاه/negāh/

نظر، دید، تماشا، عمل نگریستن، چشم، ( به صورت شبه جمله ) ( در گفتگو ) نگاه کنید، نگاه کن


دختر

فارسی
امین مهدی/a.-mahdi/

ترکیب دو اسم امین و مهدی ( امانتدار و هدایت شده )، شخصی که درستکار و هدایت شده است


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شمس جهان/šams(e)jahān/

ترکیب دو اسم شمس و جهان ( خورشید و گیتی )، خورشید جهان، آفتاب گیتی، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

عربی

کهکشانی
قطب الدین/qotboddin/

محور آیین و کشش، ( عربی )، محور آیین و کیش، ( اَعلام ) ) قطب الدین شیرازی: ( = محمود ابن مسعود ) [، ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
فرات/forāt/

آب شیرین و صاف، آب گوارا، خوشترین آب، آب شیرین، آب بسیار گوارا، آبی که از فرط گوارایی عطش را بشکند


پسر

عربی

طبیعت
ریان/riyān/

سیراب، شاداب، تر و تازه، سیراب ضد عطشان، شاخه های سبزِ نرم


پسر

عربی

تاریخی و کهن
گلان/golān/

گل ها، جمع گل، ( به مجاز ) زیبا و لطیف، ( گل، ان/ an ـ/ ( پسوند نسبت یا نشانه ی جمع در فارسی ) )، م ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
محمد میکائیل/m.-mikā’il/

ترکیب دو اسم محمد و میکائیل ( ستوده و نام فرشته روزی رسان به زمینیان )، از نام های مرکب، ا محمّد و ...


پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
کیلان/ka(e)ilān/

مرغ ماهی خوار، بوتیمار، حواصیل، [این واژه با کیلان ( kilān ) نام شهری در شهرستان دماوند در استان ته ...


دختر

فارسی
جهان آرا/j.-ārā/

زینت دهنده ی جهان، آراینده جهان، زیبا، ( در قدیم )، زیبا کننده، زینت بخش و مایه ی زیبایی جهان، ( به ...


دختر

فارسی
آوید/āvid/

خرد، عقل، دانش، [در زبان اوستایی کلمه های «آوید، وید، ویدا» هر سه به یک معنی به کار رفته است]، عقل ...


دختر، پسر

اوستایی، فارسی
ایرن/iren/

گونه ای دیگر از واژه ایران، گونه ای دیگر از واژه ی ایران، گ ایران، ایران، نام ملکه روم شرقی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
حسون/hasun/

نام پرنده، سهره، ( عربی )، نام پرنده ای، ( در عربی ) شوَیکیّ، ( در گویشهای محلی خوزستان ) مصَغر حسن ...


پسر

عربی

طبیعت
بنیان/bonyān/

اساس، بنیاد، پایه، آنچه باعث ماندن و پایداریِ چیزی است


پسر

فارسی
شفیعه/šafiee/

شفاعت کننده، واسطه، پایمرد، ( مؤنث شفیع )، شفیع، شفاعت کننده و شفاعت گر، مؤنث شفیع


دختر

عربی
مهران دخت/m.-dokht/

دختر دارای نور و محبت، ( مهران، دخت = دختر )، دختر دارنده ی مهر و محبت، دختر مهربان


دختر

فارسی
گل آور/gol āvar/

گل آورنده، زیبا، ( گل، آور ( جزء پسین ) = آورنده، دارنده )، گل دارنده، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت


دختر

فارسی
والا/vālā/

دارنده ی مقام و مرتبه ی مهم، عزیز، گرامی، محترم، اصیل، ( = بالا )، به ویژه مقام و مرتبه ی دنیایی به ...


پسر

فارسی، عربی
فریان/faryān/

آزاده، آزادگی، ( اَعلام ) یکی از بزرگان تورانی است که به زرتشت و آیین وی گرویده است، از شخصیتهای شا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شوکا/šukā/

چادر و جامه درشت بافت، نوعی گوزن، نوعی گوزن بومی اروپا و آسیا، ( در مازندرانی ) به معنی آهو و غزال، ...


دختر

فارسی

طبیعت
بسام/bassām/

بسیار تبسم کننده، خوشرو، خندان، گشاده روی، ( اَعلام ) یکی از شاعران فارسی گوی پس از اسلام در زمان ی ...


پسر

عربی، کردی

تاریخی و کهن
پارسیا/pārsiyā/

مرد پارسی، اهل ایران، منسوب به پارسی، ( منسوب به قوم پارس )، پارسی، اهل پارس، از مردم پارس، منسوب ب ...


پسر

فارسی
مفید/mofid/

فایده دهنده، سودمند، دارای فایده، رساننده، ( در منطق ) دارای معنی در مقابلِ مهمل


پسر

عربی
اریسا/arisā/

معرب ایرسا، گل زنبق زیرشاخه گل سوسن، ( = ایرسا )، ( ایرسا


دختر

عربی، یونانی

طبیعت، گل
بدیع/badie/

جدید، تازه، زیبا، جالب، آفریننده، از نام های خداوند، نوآیین، شگفت انگیز، نادر، ( در ادبیات ) از دان ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شنیان/šaniyān/

وزیدن نسیم، آرزو کردن، خنده ی نوزاد، حرکت کردن کودک


دختر

کردی
زلال/zolāl/

شفاف، صاف، گوارا، صاف و شفاف، ( به مجاز ) آب صاف و گوارا، پاک، خالص


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
شهمیر/šahmir/

شاه، امیر و سلطان، ( شه = شاه، میر = امیر )، مخفف شاه امیر، مقلوب شده ی امیرشاه، ( اعلام ) ) شهمیرز ...


پسر

فارسی
مشهود/mašhud/

آشکار، نمایان، دیده شده، به چشم آمده، مشاهده شده


پسر

عربی
محمد حیدر/m.-heydar/

ترکیب دو اسم محمد و حیدر ( ستوده و دلاور )، از نام های مرکب، ا محمّد و حیدر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
هژبر/ho(e)žabr/

شیر، دلاور، ( عربی، هزبر ) ( در قدیم )، ( به مجاز ) پهلوان، مرد دلاور


پسر

عربی، فارسی

مذهبی و قرآنی
ارحام/arhām/

بستگان، اقوام، نزدیکان، ( جمع رحم )، خویشان، کسان، منسوبان به ویژه منسوبان نَسَبی، [این واژه اگر «ا ...


پسر

عربی
محمد زکریا/m.-zakariyā/

ترکیب دو اسم محمد و زکریا ( ستوده و پیامبر بنی اسرائیل )، از نام های مرکب، ا محمّد و زکریا


پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
ارکیده/orkide/

نوعی گل سرخ و صورتی، گیاهی از خانواده ثعلب، ( در گیاهی )، گلی به شکل های غیرعادی و رنگ های درخشان، ...


دختر

فرانسوی، فارسی

گل
سپهراد/sepahrād/

جوانمرد لشکر، شجاع و دلیر، جوانمرد سپاه و لشگر، مرکب از سپه ( سپاه ) + راد ( بخشنده، جوانمرد )


پسر

فارسی
صیام/siyām/

روزه، روزه داشتن، ( در قدیم ) روزه گرفتن، ( در عرفان ) صوم، امساک از خوردن و آشامیدن بر اساس احکام ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رجا/rajā/

آرزو، امید، توقع، ( در قدیم ) امیدوار بودن، امیدواری، ( در عرفان ) امیدواری سالک به لطف خدا


دختر، پسر

عربی
ختن/khotan/

زیباروی، نام گونه ای از آهوان، ( اعلام ) شهر و واحهای در جنوب باختری منطقه خودگردان سین کیانگ اویغو ...


دختر

فارسی

طبیعت
ثمن/saman/

بها، ارزش، قیمت


دختر

عربی
محمد هاتف/m.-hātef/

ترکیب دو اسم محمد و هاتف ( ستوده و آوازدهنده )، از نام های مرکب، محمّد و هاتف


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شرف الدین/šarafoddin/

آبرو و اعتبار دین و آیین، موجب آبروی و اعتبار دین و آیین، ( اَعلام ) ) محمودشاه اینجو: [قرن هجری] ا ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
پرژین/paržin/

پرچین، حصار، دیواره، پرچینی از گلهای ریز به دور باغات


دختر

کردی
عبدالنور/abdolnur/

بنده ی نور، ( نور از نام های خداوند )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
معتصم/moetasem/

چنگ زننده به دامان کسی، پناه برنده، ( در قدیم ) چنگ در زننده، چنگ زننده در چیزی برای استعانت و نجات ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
شوان/šo (a) vān/

شبان، چوپان، نگهبانِ گله، نگهبان گله، گله بان


پسر

فارسی، کردی



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها