اسم - صفحه 21
دختری از جنس زر، زیبا، ( = زری دخت )، زری دخت، مرکب از زرین ( طلایی یا از جنس زر ) + دخت ( دختر )
دختر
فارسی گران ناز
دارای ناز و زیبایی فراوان، ( به مجاز ) جذاب، دارای ناز، کرشمه و غمزه ی فراوان، دارنده ی قشنگی و زیب ...
دختر
فارسی نبیل
هوشیار، نجیب، بزرگ، زیرک، ( در قدیم ) ( به مجاز ) عالی
پسر
عربی محمد اقبال
ترکیب دو اسم محمد و اقبال ( ستوده و خوشبختی )، از نام های مرکب، ا محمّد و اقبال
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سعود
سعادت، نیک بختی، ( جمع سَعد )، ( در قدیم ) سعادت ها، نیک بختی ها، خجستگی ها
پسر
عربی گرد آفرین
گرد آفرید، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر گژدهم از مرزداران ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی، فرم ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن امیرعرفان
خلیفه خداشناس، فرمانروای آگاه، امیر و پادشاه عارف، حاکمی که اهل شناختن حق تعالی است
پسر
عربی فضیلت
برتری در دانش، هنر و اخلاق، فضل، ارزش و اهمیت، ( در قدیم ) ( در علم اخلاق ) ویژگی های ستوده ی اخلاق ...
دختر
عربی مهروش
مانند خورشید، ( به مجاز ) زیبا رو، ( مهر= خورشید، وش ( پسوند شباهت ) )، مثل خورشید، ( مهر = خورشید ...
دختر
فارسی
کهکشانی سیرانوش
خوشنودی و رضایت مندی جاودان، [سیر ( در پهلوی ) راضی و خشنود، انوش= جاویدان]، ( سیر در پهلوی به معنی ...
دختر
فارسی، پهلوی
تاریخی و کهن امیرسامان
ترکیب دو اسم امیر و سامان ( پادشاه و ترتیب )، ( به مجاز ) حاکم و امیری که امور او به سامان باشد، پا ...
پسر
فارسی، عربی آیشن
همانند ماه، ( به مجاز ) زیبا رو، شبیه ماه
دختر
ترکی
کهکشانی عاصمه
موٌنث عاصم، نگه دارنده، محافظ، ( مؤنث عاصِم )
دختر
عربی شکیب
تحمل، بردباری، صبر، آرام، شکیبیدن، آرام و صبر
پسر
فارسی مشکناز
زیبا و خوشبو، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر بهرام گور پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) نام ...
دختر
فارسی، سانسکریت
تاریخی و کهن مهدی رضا
ترکیب دو اسم مهدی و رضا ( هدایت شده و خشنود )، از نام های مرکب، مهدی و رضا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد توفیق
ترکیب دو اسم محمد و توفیق ( ستوده و کامیابی )، از نام های مرکب، ا محمّد و توفیق
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نیلسا
شبیه به نیل، مثل نیل، ( سنسکریت ـ فارسی ) ( نیل، سا ( پسوند شباهت ) )، ر نیل
دختر
فارسی سون ای
دعا کننده، ستاینده، آخرین ماه، زیبا روی، ( سونا = دعا کننده، ی )، ستاینده + ی )، ( در ترکی ) به معن ...
دختر
ترکی
کهکشانی پیوند
پیوستن، عهد و پیمان، ( بن مضارعِ پیوستن )، پیوسته بودن دو یا چند کس، ازدواج، ( در قدیم ) خویشی، بست ...
دختر
فارسی دعا
نیایش، راز و نیاز، درخواست کردن چیزی از خداوند یا بزرگان دین هنگام نیاز، اضطرار، آمرزش خواستن و مان ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی فاطمه حورا
ترکیب دو اسم فاطمه و حورا ( رانده شده از آتش و زن زیبای بهشتی )، از نام های مرکب، فاطمه و حورا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ناصرالدین
یاری کننده دین، نام شاه ایران از سلسله ی قاجار، ( اَعلام ) ) ناصرالدین شاه: شاه ایران [، قمری] از س ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی دیان
قاضی، داور، حاکم، پاداش دهنده، یکی از اسما الهی، فرمانده، ( در اوستا، dayān ) به معنی فرمانده، دیانا
پسر، دختر
عربی، فرانسوی
مذهبی و قرآنی حریر
ابریشم، نوعی پارچه ی ابریشمی نازک، نماد هر چیز نرم و لطیف، نوعی پارچه ی ابریشمیِ نازک، پیله ی ابریش ...
دختر
عربی آرا
آراستن، زیور، زینت و آرایش، آرایش کننده، آراینده، ( مخفف آراینده )، [این واژه با واژه ی عربی آرا ( ...
دختر
فارسی مرسا
استوار گشتن، واقع شدن و ثابت گردیدن، استوار، ثابت، پابرجا
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیراشکان
ترکیب دو اسم امیر و اشکان ( فرمانده و نام مؤسس سلسله اشکانیان )، از نام های مرکب، ه امیر و اَشکان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن بهسا
نیک چون خوبان و نیکان، دختر زیبا رو، ( به، سا ( پسوند شباهت ) )، ( به + سا ( پسوند شباهت ) )، بانوی ...
دختر
فارسی فاطره
مونث فاطر، از صفات و نام های خداوند، آفریننده، خالق، ( مؤنث فاطر )، فاطر
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی مهیلا
حرکت آهسته، روان، از واژه های قرآنی ( در سوره ی مزمّل )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی یوکابد
خداوند مجد و بزرگ، به معنی «خداوند مجداست»، ( اَعلام ) مادر هارون و موسی و مریم و عمه ی زوجه ی عمرا ...
دختر
عبری
مذهبی و قرآنی سوشیانت
نجات دهنده، منجی موعود در دین زرتشتی، به معنی نجات دهنده، ( در اعلام ) هر یک از موعدان دین زردشتی، ...
پسر
اوستایی، پهلوی
مذهبی و قرآنی امیریاسین
ترکیب دو اسم امیر و یاسین ( فرمانده و از اسامی حضرت رسول ( ص ) )، از اسامی مرکب، امیر و یاسین
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سمیعه
گوش شنوا
دختر
عربی عاصفه
باد تند و شدید، تندباد، ( مؤنث عاصِف )، عاصِف، معرب از سریانی
دختر
عربی، سریانی
طبیعت، مذهبی و قرآنی امیرمختار
ترکیب دو اسم امیر و مختار ( فرمانده و صاحب اختیار )، از نام های مرکب، امیر و مختار
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی ازهار
شکوفه ها، گل ها
دختر
عربی
طبیعت، گل مهان
منسوب به ماه، زیبارو، ( مَه = ماه، ان ( پسوند نسبت ) )، [چنانچه این واژه مِهان ( mehān ) تلفظ شود ج ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن فاطمه زینب
ترکیب دو اسم فاطمه و زینب ( رانده شده از آتش و زینت پدر )، از نام های مرکب، ا فاطمه و زینب
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی آسمان
عالم بالا، درگاه قدس خداوند، عالم غیب، جایگاه فرشتگان، سپهر، فضای لایتناهی که منظومه ها و صورت های ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی رسام
تصویرگر، صورتگر، نقاش، طراح، نگارگر، ( در قدیم ) رسم کننده
پسر
عربی سنجر
مرغ شکاری، یعنی مرغ شکاری، ( اَعلام ) [، قمری] شاه سلسله ی سلجوقی، که پس از چند جنگ پیروزمند بر ضد ...
پسر
ترکی
پرنده، طبیعت چمران
نام شخصیتی عالم و پارسایی باتقوا، ( اَعلام ) ) نام پارسایی در یشتِ سیزدهم ( اوستا )، ) چمران ( = مص ...
پسر
فارسی، اوستایی
تاریخی و کهن ماهین
منسوب به ماه، ( به مجاز ) زیبارو و دوست داشتنی، ( ماه، ین ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) زیبارو، ( م ...
دختر
فارسی
کهکشانی امیرمحمود
ترکیب دو اسم امیر و محمود ( پادشاه و ستوده )، امیر و پادشاه ستوده شده، امیر و پادشاه مورد پسند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سامیا
نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در دوره ی هخامنشی، نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در زمان هخامنشیان
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن روشان
روشن، درخشان، بینا، شاد، مسرور، درست کار، معتمد، ( = روشن )
دختر
فارسی سمن رخ
آن که چهره ای سفید و لطیف چون سمن دارد، ( = سمن چهر )، ( سمن چهر، سمن چهره
دختر
فارسی نورالهدی
نور هدایت و رستگاری، نورِ رستگاری، راستی و پیروزی
دختر
عربی روژیا
روز و روشنایی، ( روژ، ی میانجی، ا ( پسوند اسم ساز ) )، ( کردی ـ فارسی ) ( روژ + ی میانجی + ا ( پسون ...
دختر
کردی
کهکشانی تارخ
نام پدر حضرت ابراهیم ( ع )، ( = تارح ) به معنی تنبل، ( عبری، تنبل ) ( = تارح ) ( در اعلام ) نام پدر ...
پسر
عبری
مذهبی و قرآنی فاطمه سنا
ترکیب دو اسم فاطمه و سنا ( رانده شده از آتش و روشنایی )، از نام های مرکب، فاطمه و سنا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد هانی
ترکیب دو اسم محمد و هانی ( ستوده و مسرور )، از نام های مرکب، ا محمّد و هانی
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مشتاق
دارای شوق، بسیار مایل، آرزومند، ( به مجاز ) عاشق، ( در عرفان ) مشتاق کسی است که به نهایت عشق و شیفت ...
پسر
عربی مصباح
چراغ، وسیله ای روشنایی بخش، بیشتر به چراغهای قدیمی گفته می شود
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سرمه
گردی سیاه رنگ برای آرایش چشم، مخلوطی از کانه های آنتیموان که سیاه رنگ است و از آن برای آرایش پلک چش ...
دختر
فارسی قانع
قناعت کننده، خرسند، راضی، آن که به دارایی خود یا آنچه در اختیار دارد، راضی است و بسنده می کند، راضی ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بزرگ
برجسته، مشهور، بزرگوار، شریف، دارای اهمیت و موقعیت اجتماعی، والا، برجستة، نام شاعری کرد ( نگارش کردی
پسر
فارسی، کردی نازنین معصومه
ترکیب دو اسم نازنین و معصومه ( بسیار دوست داشتنی و بی گناه )، از نام های مرکب، نازنین و معصومه
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد ارمیا
ترکیب دو اسم محمد و ارمیا ( ستوده و بزرگ داشته شده )، از نام های مرکب، ا محمّد و ارمیا
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی محمد حسان
ترکیب دو اسم محمد و حسان ( ستوده و بسیار نیکو )، از نام های مرکب، ه محمّد و حسان
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی لعبا
زیباترین، ( مؤنث اَلْعَب )
دختر
عربی پرینا
به نرمی و لطافت پر، ( واژه مرکب از پر = نرمی و لطافت، ین نسبت، الف اسم ساز ) به معنای «به نرمی و لط ...
دختر
فارسی فاطمه کوثر
ترکیب دو اسم فاطمه و کوثر ( رانده شده از آتش و خیر فراوان )، از نام های مرکب، فاطمه و کوثر
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد آرمان
ترکیب دو اسم محمد و آرمان ( ستوده و آرزو )، از نام های مرکب، محمّد و آرمان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی یانا
نیکی رسان، ( به مجاز ) زیبا و درخشان، نکویی بخش، در حال اشتعال
دختر
ترکی، اوستایی صبیح
خندان و خوشحال، ( به مجاز ) زیبا و شاد
پسر
عربی لمیا
زن گندمگون لب، ( لمیاء ) ( مؤنث المی )، ( اَعلام ) نام یکی از زنان محدثه در اسلام، ( عربی، لمیاء ) ...
دختر
عربی ماهد
گستراننده، یکی از نام های خداوند، گسترنده، نامی از نامهای باری تعالی، گستراننده و پهن کننده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی عبدالحی
یکی از نام های خداوند، بنده ی خدای زنده، بنده ی حی، که [حی] نامی است از نام های خدای تعالی ( هوالحی ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد مهدیار
ترکیب دو اسم محمد و مهدیار ( ستوده و محافظ )، از نام های مرکب، ا محمّد و مَهدیار
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی امیرسینا
ترکیب دو اسم امیر و سینا ( پادشاه و سوراخ کننده )، امیر و پادشاه دانشمند، حاکم عالم و دانشمند
پسر
فارسی، عربی فرجام
سرانجام، عاقبت، پایان
پسر
فارسی رضی
خشنود، راضی، ( اَعلام ) ) نام شهری در شهرستان مشکین شهر در استان اردبیل، ) تخلص رضی الدین آرتیمانی، ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بارزان
نامِ قومی پیش از اسلام، ( = بارِز ) نامِ قوم بارز یا بارزان یا بارجان، تاریخ این قوم به پیش از اسلا ...
پسر، دختر
کردی، فارسی
تاریخی و کهن مدیحه
مدح، ستایش، سخنی ( معمولاً شعر ) که در ستایش کسی گفته یا سروده می شود
دختر
عربی خالده
مونث خالد، جاودان، پاینده، همیشگی، ( مؤنث خالد )، خالد، مؤنث خالد، جاوید
دختر
عربی ونداد
امید، آرزو، بشارت دهنده پیروزی، ( = وندات )، نام خاص ( ؟ )، خواهش، نام پسر سوخر از خاندان قارن
پسر
فارسی، پهلوی، اوستایی پناه
پشتیبان، حامی، نگهبان
دختر، پسر
فارسی رانیا
قرب و نزدیکی، همچنین نام یک گل، بیننده، ( اعلام ) نام جایی در هندوستان
دختر
عربی بدرالزمان
ماه زمانه، ماه روی روزگار، ( به مجاز ) زیباروی زمانه
دختر
عربی
کهکشانی لاریسا
نفیس و با ارزش، [لاری = ( منسوخ ) نوعی سکه ی نقره ای که در فارس ضرب می شده است، سا = ( پسوند شباهت ...
دختر
فارسی، یونانی هستیار
صاحب هستی و وجود، دارنده ی حیات و زندگی، احساس کننده و ادیب، ( هستی، یار ( پسوند دارندگی ) ) صاحب ه ...
پسر
کردی، فارسی نصیب
سهم کسی از چیزی، بهره، حصه، قسمت هر کس از سرنوشت
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی آریوبرزن
کنایه از قدرت و خشم ایرانی، نام یکی از سرداران بزرگ ایرانی، ( =آریوبرزین ) ( اَعلام ) نام سرداری از ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن مهردخت
دختر مهربان و با محبت، دختر خورشید، ( مهر = مهربانی، محبت، دخت = دختر )، محبت + دخت = دختر )
دختر
فارسی مهرنیا
از نسل خورشید، زیبا و درخشان، ( مهر = مهربانی، محبت، نیا )، از نژادِ مهربانان، ( به مجاز ) مهربان و ...
دختر، پسر
فارسی بهمنیار
دوست و یاورِ نیک منش، بهمن داده ( آفریده )، ( اَعلام ) ) ابن مرزبان مکنی [کنیه او] به ابوالحسن، فیل ...
پسر
فارسی باوان
خانه ی پدری، جگر گوشه و عزیز، بابان، خانه پدری ( نگارش کردی
دختر
کردی گویچک
زیبا، رعنا، قشنگ، خوشگل، دلپسند
دختر
ترکی ساحله
منسوب به ساحل، مرز بین آب و خشکی، کرانه، کنار دریا، ( عربی ـ فارسی ) ( ساحل، ه ( پسوند نسبت ) )
دختر
فارسی، عربی
طبیعت محمد شهاب
ترکیب دو اسم محمد و شهاب ( ستوده و پاره ای از آتش )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهاب
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی حمده
سپاس و شکرگزاری
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی عبدالماجد
بنده ی خدای بزرگوار، بنده ی خدای دارای مجد و بزرگی
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ستی
بانو، خانم، ( در قدیم ) عنوانی احترام آمیز برای زنان، ( از عربی ستّی = بانوی من )، ( به مجاز ) زن و ...
دختر
عربی، فارسی آیلی
بانوی ایرانی، مهتاب
دختر
ترکی محمد زاهد
ترکیب دو اسم محمد و زاهد ( ستوده و پرهیزگار )، از نام های مرکب، محمّد و زاهد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی کیامهر
ترکیب دو اسم کیا و مهر ( پادشاه ومحبت )، ( کیا = پادشاه، سلطان، حاکم، فرمانروا، مهر = خورشید، مهربا ...
پسر
فارسی هایا
آگاه، هوشیار، زرنگ، ( کردی )، مطلع
دختر
کردی