تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

سرباز صفر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

( موضوعی را ) رساندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

noun ::: کش adj::: کشسان ، ارتجاعی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

معنای �حرف تعریف� هم میده حروف تعریف در انگلیسی : a, an, the

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

treason :::: خیانت traitor::: خائن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

treason :::: خیانت traitor::: خائن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

deposition ::: لایه نشانی epitaxy::: رونشانی ، برآرایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

overall / all in all / by and large

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Binding energy :::: انرژی بستگی Bond energy :::: انرژی پیوند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

explosion انفجار deflagration انفجار کم شدت detonation انفجار شدید [deflagration یک نوع انفجار است که سرعت سوختن ماده منفجره، کمتر از سرعت صوت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

explosion انفجار deflagration انفجار کم شدت detonation انفجار شدید [deflagration یک نوع انفجار است که سرعت سوختن ماده منفجره، کمتر از سرعت صوت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

explosion انفجار deflegration انفجار کم شدت detonation انفجار شدید [deflegration یک نوع انفجار است که سرعت سوختن ماده منفجره، کمتر از سرعت صوت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به خصوص ، به ویژه especially

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Propel ::: پیشبردن Propulsion ::: پیشرانش Propulsive:::: پیشران، پیشبرنده ( جلوبرنده ) [صفت ] Propellant::: پیشران[اسم]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Propel ::: پیشبردن Propulsion ::: پیشرانش Propulsive:::: پیشران ، پیشبرنده ( جلوبرنده ) [صفت] Propellant::: پیشران [اسم ]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Propel ::: پیشبردن Propulsion ::: پیشرانش Propulsive:::: پیشران، پیشبرنده ( جلوبرنده ) [صفت ] Propellant::: پیشران[اسم]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

موضعی ، مستقر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جابه جایی ، دررفتگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دادن give

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ماندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Shiver ::: لرزیدن ( از شدت سرما ) Tremble:::: لرزیدن ( از شدت ترس ، اضطراب و ناراحتی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Shiver ::: لرزیدن ( از شدت سرما ) Tremble:::: لرزیدن ( از شدت ترس ، اضطراب و ناراحتی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

گلوگاه ، تنگنا Bottleneck

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غلبه کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

قانونی ، منطقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Coincide ::: مصادف شدن ، منطبق شدن Coincidence ::: تصادف ، تطابق Coincidental with ::: مصادف با ، منطبق با

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Coincide ::: مصادف شدن ، منطبق شدن Coincidence ::: تصادف ، تطابق Coincidental with ::: مصادف با ، منطبق با

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Coincide ::: مصادف شدن ، منطبق شدن Coincidence ::: تصادف ، تطابق Coincidental with ::: مصادف با ، منطبق با

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فراتر رفتن ، فراتر شدن ، فراتر بردن ( فراتر از حد انتظار رفتن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سنگین