propulsive

/prəˈpʌlsɪv//prəˈpʌlsɪv/

معنی: دافع، بیرون ریزنده
معانی دیگر: دافع، بیرون ریزنده

جمله های نمونه

1. A proportion of propulsive waves was noted in patients who had undergone surgery 10 or more years previously.
[ترجمه گوگل]نسبتی از امواج پیشران در بیمارانی که 10 سال یا بیشتر قبل از آن تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]نسبت امواج propulsive به بیمارانی که ۱۰ سال یا بیشتر تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، اشاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The propulsive forces are transmitted to the forequarters through the trunk.
[ترجمه گوگل]نیروهای پیشران از طریق تنه به قسمت های جلویی منتقل می شوند
[ترجمه ترگمان]نیروهای propulsive از طریق صندوق به the منتقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They obtained propulsive rates of 87% and 93% when swallowing liquids and solids respectively.
[ترجمه گوگل]آنها هنگام قورت دادن مایعات و جامدات به ترتیب 87% و 93% رانده شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها نرخ propulsive ۸۷ % و ۹۳ درصد را هنگام بلعیدن مایعات و جامدات به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The propulsive force and the active drag during swimming were measured experimentally to improve athletic performance.
[ترجمه گوگل]نیروی محرکه و کشش فعال در طول شنا به صورت تجربی برای بهبود عملکرد ورزشی اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]نیروی propulsive و کشش فعال در طول شنا به طور تجربی اندازه گیری شدند تا عملکرد ورزشی را بهبود بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This wildly propulsive novel by the acclaimed author of A Wild Sheep Chase focuses on a man searching for a former lover who vanished mysteriously from a seedy hotel.
[ترجمه گوگل]این رمان هیجان انگیز توسط نویسنده تحسین شده تعقیب و گریز گوسفندان وحشی بر روی مردی تمرکز دارد که در جستجوی یک معشوق سابق است که به طور مرموزی از یک هتل مخوف ناپدید شده است
[ترجمه ترگمان]این رمان وحشیانه به کارگردانی نویسنده مشهور یک گوسفند وحشی، بر روی مردی تمرکز می کند که به دنبال یک عاشق سابق است که به طور مرموزی از یک هتل کهنه و کهنه ناپدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ramjet engine is ideal propulsive equipment for new supersonic missile, and supersonic inlets are important components.
[ترجمه گوگل]موتور رم جت تجهیزات پیشرانه ایده آل برای موشک های مافوق صوت جدید است و ورودی های مافوق صوت اجزای مهم آن هستند
[ترجمه ترگمان]موتور ramjet، تجهیزات propulsive ایده آل برای موشک های مافوق صوت است و ورودی های مافوق صوت، اجزای مهم آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Venture capital is the propulsive force of the high technology industry.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری خطرپذیر نیروی محرکه صنعت فناوری پیشرفته است
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری خطرپذیر به عنوان نیروی محرک صنعت فن آوری پیشرفته شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The jet plane has a greater propulsive power than the engine - driven plane.
[ترجمه گوگل]هواپیمای جت قدرت پیشرانه بیشتری نسبت به هواپیمای موتوری دارد
[ترجمه ترگمان]این صفحه جت دارای قدرت propulsive بیشتری نسبت به صفحه موتور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The latter part of this propulsive phase employs rapid extension at the elbow while adduction ceases.
[ترجمه گوگل]بخش آخر این مرحله پیشرانه از اکستنشن سریع در آرنج استفاده می کند در حالی که اداکشن متوقف می شود
[ترجمه ترگمان]بخش دوم این فاز propulsive، گسترش سریع آرنج را در حالی که adduction متوقف می شود، بکار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The new progress in satellite communication industry includes propulsive force from IP and the advent of broadband satellite communication.
[ترجمه گوگل]پیشرفت جدید در صنعت ارتباطات ماهواره ای شامل نیروی محرکه از IP و ظهور ارتباطات ماهواره ای پهن باند است
[ترجمه ترگمان]پیشرفت جدید در صنعت ارتباطات ماهواره ای شامل نیروی propulsive از IP و ظهور ارتباطات ماهواره ای پهن باند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On this basis, the dynamic propulsive models of DSV across four quadrants are set.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، مدل‌های پیشران پویا DSV در چهار ربع تنظیم می‌شوند
[ترجمه ترگمان]بر این اساس مدل های پویای propulsive در چهار قسمت تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thus, the best streamlined position without any propulsive force is undesirable.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بهترین موقعیت کارآمد بدون هیچ نیروی محرکه ای نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]بنابراین بهترین حالت ساده بدون نیروی propulsive نامطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is death that provides the propulsive force behind John Keating's lessons to his class.
[ترجمه گوگل]این مرگ است که نیروی محرکه درس های جان کیتینگ را برای کلاسش فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این مرگ است که نیروی propulsive را پشت سر کلاس جان کیتینگ به کلاس خود قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Areca catechu L. increased markedly the propulsive movement of gastrointestinal tract in mice.
[ترجمه گوگل]Areca catechu L به طور قابل توجهی حرکت پیشرانه دستگاه گوارش را در موش افزایش داد
[ترجمه ترگمان]Areca catechu ل افزایش قابل توجه حرکات دستگاه گوارش در موش ها به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دافع (صفت)
repulsive, repellent, expellant, expellent, forbidding, loathsome, ejaculatory, propulsive

بیرون ریزنده (صفت)
propulsive, excurrent

تخصصی

[پلیمر] جلو برنده، پیش برنده

انگلیسی به انگلیسی

• impelling forward, pushing ahead; causing forward movement, setting in motion, causing propulsion

پیشنهاد کاربران

propulsive ( فیزیک )
واژه مصوب: پیش رانشی
تعریف: مربوط به پیش رانش
Propel ::: پیشبردن
Propulsion ::: پیشرانش
Propulsive:::: پیشران، پیشبرنده ( جلوبرنده ) [صفت ]
Propellant::: پیشران[اسم]
پیشران

بپرس