پیشنهاد‌های بهادر اسلامی (٣٣٧)

بازدید
٥٠٢
پیشنهاد
١٦

🌈 In The Name Of The Rainbow God 🌈 به نام خدای رنگین کمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

زن ، زندگی ، آزادی @لَنگویچ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

To continue or speak for a tedious or exasperating length of time. That film was so stupid, and it just went on and on—I thought it would never b ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

turn around phrasal verb to change an unsuccessful business, plan, or system so that it becomes successful The new management team turned the ailin ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دولتی برای مثال: A government - issued photo ID is a document issued by a government agency یک کارت شناسایی دولتی، مدرکیه که توسط یک سرویس دولت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

used to introduce a statement that repeats what has been said in a different and usually a simpler or more exact way "She said the movie was a bit p ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

What we think, we become. – Buddha Buddha said “The mind is everything. What you think, you become. ” There is truth in this statement. If you can c ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

. Marital status indicates whether a person is legally married or not توی پنج کتگوری دسته بندی میشه وضعیت تاهل : Married Widowed Separated Divor ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

My money don't jiggle jiggle, it folds I like to see you wiggle wiggle, for sure 😅😍🤩 I like that music 🎶 Song by: Louis Through #لنگویچ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Not having any serious purpose or value @لَنگویچ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Stay out of public notice, avoid attracting attention to oneself For example: Until his appointment becomes official, Ted is keeping a low profile ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حسابی سرم شلوغه، یا کلی کار ریخته روی سرم، یا حسابی مشغولم. حسابی درگیرم merriam - webster be very busy . She'll have her hands full with the new ...

پیشنهاد
١

merriam - webster be very busy . She'll have her hands full with the new baby با بچه جدید حسابی سرش گرم یا حسابی مشغول میشه. @لنگویچ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

merriam - webster be very busy . She'll have her hands full with the new baby با بچه جدید حسابی سرش گرم یا حسابی مشغول میشه. @لنگویچ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

merriam - webster be very busy . She'll have her hands full with the new baby با بچه جدید حسابی سرش گرم یا حسابی مشغول میشه. @لنگویچ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی قصد و غرض @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

The phrase from the word go means from the beginning or from the start of something Example I knew from the word go he wasn't right for this job از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

The phrase from the off means from the beginning or from the start of something Example It was obvious from the off that she wouldn't stay از اولش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Cambridge We use the phrase at / from the outset to . mean from the start of something Example He made it clear from the outset that he wouldn't ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مشغله کاری @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

If a person or an organization is washed up they will never be successful again به ته خط رسیدن This is not a washed up you must keep going. این ته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

We stay here until things die down اینجا می مونیم تا آب ها از آسیاب بیفته @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خدا خیرت بده یا خیرتان بده توی پادکست جول آستین شاید شنیده باشید . Joel Osteen توی اپ پادکست مای تیونر mytuner میتونید به موعظه های این کشیش گوش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Cambridge To stop or interrupt something یکی از معانی کات، قطع کردن یا متوقف کردن موتور یک خودرو یا یک وسیله هست . به جمله زیر توجه کنید : To cu ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

To become difficult to control It was the end of term and the children were getting a little out of hand پایان سال تحصیلی بود و بچه ها داشتن یک مقدا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Used to tell someone to do something slowly and carefully or Slow down روی صبر و حوصله، بی عجله، بدون عجله، آروم و با دقت یا به قول عرب ها : علی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To do something in the easiest, cheapest, or fastest way از سر و ته چیزی زدن ( به منظور کسب پول بیشتر یا بدست اوردن زمان بیشتر ) I want something ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To do something in the easiest, cheapest, or fastest way از سر و ته چیزی زدن ( به منظور کسب پول بیشتر یا بدست اوردن زمان بیشتر ) I want something ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

To not judge someone as severely as you usually would because they are having problems at the present time . Andrew's late again. Cut him some slack ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

To get something over with because it is inevitable I hate going to the dentist, but I'll just have to bite the bullet از رفتن به دندونپزشکی متنفرم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

very common and of no particular value :experts in this field are a dime a dozen تا دلت بخواد آدم متخصص توی این رشته هست. @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Cambridge To learn about something آشنا شدن با چیزی یا خود رو با چیزی آشنا کردن . Teachers needed to familiarize themselves with the new software ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

To cost a lot of money گرون دراومدن، گرون تموم شدن، خرج زیادی رو دست گذاشتن . A car like that costs a pretty penny, so I can't afford it ماشینی مثه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

If someone is dead meat, they are in serious trouble اگر این عبارت رو برای کسی استفاده کنیم یعنی اینکه اون شخص توی دردسر بدی افتاده ، یا دهنش آسفالت ...

پیشنهاد
٢

?what the hell are you doing in a helicopter توی یه هلیکوپتر چه غلطی می کنی ؟ @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خلاصه ترش اینه : Mind your business @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

سرت تو کار خودت باشه ! یا Mind your own business @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دلخور نشیا ! . I'm just doing my job, no hard feelings دلخور نشیا ، من فقط دارم کارم رو میکنم. @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

من راه خودم رو میرم ، من به روشی که خودم دارم انجامش میدم ، من به روش خودم جلو میرم @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

هیچ راهی باقی نگذاشتن ، چاره ای به جا نگذاشتن ، راه چاره ای برای کسی نگذاشتن برای مثال : You left me no choice at all برام هیچ راه چاره ای نزاشتی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

چاره ای به جا نگذاشتن ، چاره ای برای کسی نگذاشتن برای مثال : You left me no choice at all برام هیچ راه چاره ای نزاشتی ! @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستور مستقیم برای وقتی به کار میره که یک سوپروایزر یا مدیر ارشد بخواد به زیردستش یک دستوری بده . @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

when you working on something you are trying to improve it or achieve something روی چیزی کارکردن در اینجا میشه : دارم روش کار می کنم . Please giv ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

when you working on something you are trying to improve it or achieve something روی چیزی کارکردن . Please give me some time, I'm working on it لطفا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

when you working on something you are trying to improve it or achieve something روی چیزی کارکردن در اینجا میشه : دارم روش کار می کنم . Please giv ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

when you working on something you are trying to improve it or achieve something روی چیزی کارکردن در اینجا میشه : دارم روش کار می کنم . Please giv ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

when you working on something you are trying to improve it or achieve something روی چیزی کارکردن در اینجا میشه : دارم روش کار می کنم . Please giv ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجبورم نکن یا خلاصه ترش Don't make me Please don't make me accept that crap job مجبورم نکن اون کار مزخرف رو قبول کنم @لَنگویچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

one way or another or one way or the other means does something or will do something somehow no matter what هرجور که شده I will do that with or w ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

one way or another means does something or will do something somehow no matter what هرجور که شده I will do that with or without you one way or an ...