پیشنهادهای بهادر اسلامی (٣٣٧)
Tense, nervous پریشون، مضطرب مثال : Sorry for shouting, i'm a bit on edge today . ببخشید واسه سر و صدا ، امروز یکم عصبیم یا مضطربم. اگه دوس ...
نیازمند ( کسی که از کمترین امکانات برخورداره ) مثال : He came from an underprivileged family level . او از یک خانواده طبقه نیازمند بود . میتون ...
To agree that something is true, especially unwillingly. اقرار کردن مثال : She admitted his guilt به گناهش اقرار کرد . ممنونم میشم به کانال ای ...
نفرت داشتن hate someone or something مثال : . Do you like chicken fried ? No I loathe it مرغ سوخاری دوست داری ؟ نه ازش متنفرم . ( مگه میشه ) : ...
یکی مونده به آخر علاوه بر این از دو تا کلمه ی Next to last و last but one هم میتونیم استفاده کنیم که همیم معنی رو میدن . . Tomorrow They will p ...
to start talking about the subject to be discussed رفتن سر اصل مطلب . idiom مثال : . if the introductions are over , I'd like to get down to busi ...
روروک مثال : Michael is crying , put him in the baby carriage . please مایکل داره گریه میکنه لطفا بزارش داخل روروک . . . اگه دنبال یادگیری لغا ...
Adjective A baby faced adult has a face like a child . بیبی فیس . خودمون هم اینرو میگیم. مثال ؛ . I wondered how she is baby faced متعجب شدم که ...
Adjective متوسط _ معتدل They are looking for moderate economic growth. اونا دنبال رشد اقتصادی متوسط یا رشد اقتصادی معتدل هستند. توی کانال اینستا ...
تصمیم گیری شخصی مثال : the company made a judgment call in proceeding with the project . شرکت در جریان پروژه یه تصمیم شخصی گرفت . ( یعنی به یه مش ...
زیر گرفتن - زیر کردن کسی یا چیزی با ماشین مثال : she got run over and killed by unknown people . . بوسیله افراد ناشناس زیرگرفته و کشته شد میتو ...
پایدار _ همیشگی _ ماندگار این کلمه توی جاهای رسمی استفاده میشه و عامیانه ترش کلمه ی lasting هست . مثال : . Phil has a deep and abiding love for ...
عصبانی کردن یا خشمگین کردن کسی . همونطور که دوستمون گفته . مثال : . He really burn me up with his behavior sometimes بعضی اوقات با رفتارش واقعا م ...
leading gradually to death کشنده she had a terminal lung disease اون یه بیماریه ریوی کشنده داشت . ممنون میشم به کانال اینستاگرام من سر بزنید . می ...
متحد شدن علیه کسی مثال : . johnnie says the girls in his class ganging up on him and teasing him جانی میگه دخترای توی کلاسش علیه اون متحد میشن و ...
غیر نرمال ( رسمی ) مترادف : abnormal مثال : . His behavior seems aberrant رفتارش غیر نرمال به نظر میرسه . میتونید به کانال اینستاگرام من سر ب ...
دو سه تا معنیش رو همراه با مثال میگم . درباره ی ? What's that book about اون کتاب درباره چیه ؟ تقریباً . I lived about three years in that town ...
بیخیال چیزی شدن - به چیزی اهمیت ندادن - فراموش کردن چیزی مثال : . would you let it go . it's not a big deal میشه بیخیالش شی . چیز مهمی نیست . م ...
آدم ربایی کردن مثال : The diplomat was abducted on his way to the airport دیپلمات توی مسیرش به سمت فرودگاه دزدیده شد . اگه دوست داشتید میتونید ...
Finders keepers , Losers weepers used to say that if someone finds something, they have the right to keep it بیشتر بین بچه ها استفاده میشه و معمول ...
تمرکز کردن مثال : . He needs to focus more on his career باید روی کارش بیشتر دقت کنه یا تمرکز کنه . ممنون میشم اگر به کانال اینستاگرام من سر بزن ...
پرت شدن حواس از فکر کردن به چیزی مثال : . Talking to him took my mind off the pain حرف زدن با اون حواسم رو ازفکر کردن به درد پرت کرد . ممنون میش ...
فروریختن مثال : The roof of the tunnel caved in on them . سقف تونل ریخت روی اونها . میتونید برای یادگیری لغات و اصطلاحات بیشتر همراه با مثال ...
همون طور که دوستمون گفته بهم ریختگی به نظر بهترین معنیش میشه . مثال : He rummaged through the jumble of papers on his desk . در میون بهم ریختگی ک ...
ندانستن - بی خبر بودن - هیچ ایده ای به ذهن خطور نکردن مثال : . do you know how fix this ? I have no idea میدونی چطور درستش کنی ؟ هیچ ایده ای ندار ...
کامل - بی نقص مثال : . he's a consummate athlete اون یه ورزشکار کامله یا ماهره. ( کارش نقص نداره ) اگه دوست داشتید به کانال من سر بزنید توی ای ...
خرید و فروش مواد مثال : There's dealing going on in our streets , right outside our houses . توی خیابونامون داره خرید و فروش مواد اتقاق میفته ، در ...
تار _ ناواضح _ مبهم مثال : . a few blurry photos of their holiday یه چند تا عکس تار از تعطیلاتشون. ممنون میشم به اینستاگرام من سر بزنید . میتونید ...
گهگاهی مثال : we still get together for lunch now and then . هنوز گهگاهی برای ناهار دور هم جمع میشیم . لطفا اگه دوست داشتید به کانال من توی این ...
گهگاهی مثال : We still get together for launch every now and then . هنوز گهگاهی برای ناهار دور هم جمع میشیم . اگه دوست داشتید میتونید به کانال ا ...
کنار اومدن با یه مسئله یا موضوعی مثال : . she never got over the death of her son هیچ وقت با مرگ پسرش کنار نیومد . میتونید به کانال اینستاگرام م ...
ایراد - نقص مثال : . A design flaw caused the engine to explode یه ایراد طراحی باعث ترکیدن موتور شد . ممنون میشم به کانال اینستاگرام من سربزنید . ...
رقابت مثال : Both sides played well - it was a very even contest دو طرف خوب بازی کردن ، رقابت نزدیکی بود . میتونید به کانال اینستاگرام من سر بزن ...
To increase زیاد کردن. افزایش دادن The heath department is stepping up efforts to reduce teenage smoking سازمان بهداشت برای کم کردن سیگار کشیدن جو ...
از شر چیزی خلاص شدن ( مریضی یا مشکل ) مثال : . I can't seem to shake off this cold به نظر نمیتونم از شر این سرما خوردگی خلاص شم . ممنون میشم ب ...
کج و کوله مثال : . you have to drive slowly on these crooked country roads باید توی این جاده های کج و کوله بیرون شهر آروم برونی . میتونید به ...
If an event goes ahead, it happens پیش رفتن . رخ دادن . The festival is now going ahead as planned جشنواره الان طبق برنامه در حال پیش رفتنه . اگه ...
put something out خاموش کردن ( چراغ - سیگار - آتش ) مثال : ? Did you put the lights out downstairs چراغ های طبقه پایین رو خاموش کردی ؟ ممنون م ...
a journey on a large ship for pleasure, during which you visit several places سفر تفریحی ( با کشتی ) مثال : . They're going on a cruise around the ...
قطع شدن یا از کار افتادن ( برق یا ماشین ) مثال : . the lights went off in several villages because of the storm برق های چند روستا بخاطر طوفان قط ...
چطور پیش رفت مثال : ? how did your vacation go تعطیلاتت چطور پیش رفت یا چطور بود ؟ ممنوم میشم اگه به کانال اینستای من سر بزنید . میتونید لغات جد ...
متوقف شدن مثال : If something goes wrong during the launch sequence the system will automatically abort در حین مراحل پرتاب اگر مشکلی پیش بیاد، سیس ...
کج کردن یا خم کردن ( به طوری که یک طرف از طرف دیگه بالاتر یا پایین تر باشه ) مثال : she tilted the mirror and began to comb her hair آینه رو خم کر ...
تحسین شدن ( برای انجام دادن کاری ) مثال : she got no credit for solving the problem . هیچ تقدیری ازش واسه حل کردن مشکل نشد . میتونید به کانال م ...
از نوع شروع کردن . مثال : It was so difficult to lost her but you should turn the page . از دست دادنش خیلی سخت بود ولی تو باید از نو شروع کنی . ...
معنی : عمل کردن - انجام دادن ( کارهایی که قبلا حرفشون رو زدیم ، کار های دشوار و ناخوشایند ) تلفظ : گُ ثِرو ویث سامثینگ مثال : He'd threatened to ...
به نظرم خسته کننده میشه برای مخاطب خوندن این همه معنی با هم . گفتم یه چند تا مثال بزنم شاید بهتر جا بیوفته تو ذهن 😉 ۱ . to remove something, especi ...
فهمیده مثال He's very suave and sophisticated اون خیلی فهمیده و خوش برخورده . میتونید به کانال اینستاگرام من سر بزنید برای یادگیری لغات دیگه همرا ...
to be having a successful or lucky period روی دور شانس بودن Nina won five games in a row and it was obvious she was on a roll نینا پنج دور پشت سر هم ...
to make a decision or take positive action in your life به خود اومدن Blake has really got it together since I last saw him - he has started a new j ...