پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٥٧٨)

بازدید
٣,٦٢١
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

علاوه بر گاز که که همراه با مایع و جامد میاد معنی گاز ماشین هم میده. همونی که کنار پدال ترمزه Usually its someone who "mistakenly " hits the gas inst ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

KOO. laam قانون کولن در فیزیک معروفه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

I must get some rest and feel better soon and that we can get the ball rolling on this باید یکم استراحت کنم تا بهتر شم. بعد میتونیم اینکارو ادامه بدیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

۱. خالص و تصفیه شده ۲. دقیق ۳. باکلاس و با نزاکت ◀️ Such a refined name for a boy ◀️ The second haircut definitely seems more refined, handsome and ...

پیشنهاد
١٠

What goes around comes around

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

the action of throwing someone out of a window. "death by defenestration has a venerable history" کسی را از پنجره بیرون انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

یک اصلاح انگلیسی به معنی کُس ( cunt ) A British slang term for Vagina I can't believe she left me for Charlie Adams and a minge : باورم نمیشه منو ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اتاق پرو یا پرف - رختکن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

A drip is a cool and stylish outfit! Real simple ◀️Player 1: yo, peep my drip Player 2 : . . . it’s aiight ◀️ !!Gotta be real. Connor looks drip wi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

? Did you learn your place voluntarily? Or was there. . . force There was force داوطلبانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

زیاد از حد به کسی پول دادن He gave me 50 Dollars He overpaid : زیاد بهت پول داده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Im hurting watching this, feel so bad for elon, he had to restrain himself so much در اینجا یعنی خیلی باید جلوی خودش را میگرفت ◀️ I'm hurting watchin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

verb [ obj] 1 : to attack and injure ( someone ) in a way that cuts or tears skin : to attack ( someone ) and cause a bloody injury ◀️The girl was ma ...

پیشنهاد
٩

عنوانیه که به قویتربن فایترهای دنیا میدن The Reigning Defending Undisputed Universal Champion Brock Lesnar

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

resembling or inducing the hallucinatory effect produced by🔴 taking a psychedelic drug. ◀️"trippy house music" adjective informal : relating to ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

همون You know what I'm talking about

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

آدم ازدواجی نمیشه. به کسی گفته میشه که ارزش گرفتن داره. مثلا دختره یه کار خفن انجام میده بعد مردم برای فان میگن : She's 100% marriage material : اون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

See you ( later )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Are you faking your accent ?: داری لهجتو تغییر میدی ؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

شخصیت اینترنتی My internet persona is Mark

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Two - choice question : سوالات دو گزینه ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Saint Matthias یکی از حواریون بود متیاس ( درگذشت ۸۰ میلادی ) برطبق اعمال رسولان مسیح ( بخشی از عهد جدید ) فردی است که به جای یهودای اسخریوطی ( Judas ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اِرمیا فرزند حلقیّا ( به عبری: יִרְמְיָה ) ( متولد ۶۵۵ پیش از میلاد، درگذشته ۵۸۶ پیش از میلاد ) ، یکی از پیامبران قوم یهود و مولف کتاب های ارمیا، اول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

یک اسم پسرانه یوشع بن نون ( به عبری: יְהוֹשֻׁעַ ) از شخصیت های تنخ است. او در کتب دوم و چهارم تورات دستیار موسی و در کتاب یوشع جانشین او اوست و فتح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

اسمی پسرانه همون Elijah هستش که اسم الیاس نبی بوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

یعقوب نبی ( Jacob ) ۱۳ فرزند داشت. ۷ تاشون از لیه ( Leah ) که شامل : ۱. رِئوبِن یا روبین ( Reuben ) ۲. شمعون ( Simeon ) ۳. لاوی ( Levi ) ۴. یهودا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

نوکر - پیشخدمت Handmaiden - Handmaid - Maidservant

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

این اسم پسرانه اصلا ایرانی نیست و یهودیه. هارون نام برادر موسی بود که به جای او سخن میگفت چون انجام اینکار برای موسی دشوار بود. ادیان ابراهیمی اورا پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

عِمران پدر موسی و هارون بود یکی از اولین آیه های قرآن آل عِمران نام داره به انگلیسی AMRAM نوشته میشه گاهی به اشتباه میگن اسم پدر حضرت مریم هم عمران ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

Born is the past participle of the verb bear only when it's used in the sense of birth. It is also used as an adjective in the same sense. Borne is t ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

صندلی شاگرد یا مسافر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

In chat : You got it right

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

افسوس - حیف - دریغا Alas lions are not here افسوس اینجا شیر نداره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

آیلین : دخترانه ♀ آیدین : پسرانه ♂ ظاهرانه هر دو ترکی هستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

جاهای دیگه ایران رو نمیدونم ولی توی شهر ما مخیل یعنی دخالت کننده و فضول و از خود راضی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Cestrum Parqui

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

عزرا ( در عبری:עֶזְרָא، در قرآن عزیر ) از پیامبران بنی اسرائیل و از کاتبانی است که دومین گروه مهاجران یهود را که از اسارت بابل به اسرائیل بازمی گشتند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

مرشد - پیشوا - مربی noun [count] : someone who teaches or gives help and advice to a less experienced and often younger person 🔵After college, her p ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

خود نام - به ظاهر Self - called religious people : مردم به ظاهر متدین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

تزویر - دو رویی noun disapproving : the behavior of people who do things that they other people not to do : behavior that does not agree with what so ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

The light of guidance

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

The ark of salvation

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

هیئت noun 1 : an organized group or line of people or vehicles that move together slowly as part of a ceremony [count] 🔵a funeral/wedding processio ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Corps Party Procession اگه هیئتی مثل هیئتای محرم مد نظرمون باشه باید از procession استفاده کنیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

تمدن : Civilization

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

noun 🔴 : a general agreement about something : an idea or opinion that is shared by all the people in a group [singular] The ( general ) consensus ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

adjective [more antediluvian; most antediluvian] formal : very old or old - fashioned an antediluvian automobile He has antediluvian notions/ideas ab ...

پیشنهاد
١٤

پِر نان سی اِی شِن پِرِ نان سی اِی شِن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

I'm going to spread positivity. I'm gonna throw positivity at you. You catch it. Ok ? Paazetevedi مثبت بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

being crazy, ridiculous, or mildly ludicrous : silly a goofy sense of humor that hat looks goofy. Other Words from goofy Synonyms & Antonyms More Ex ...