پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٠١)

بازدید
٤,٤٦٣
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

۱. تعوع آور، منزجر کننده، حال به هم زن ۲. نگران کننده، غم انگیز، تأسف برانگیز adjective [more sickening; most sickening] 1 : causing you to feel sick ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

verb [ obj] : to destroy or kill ( a group of animals, people, etc. ) completely ◀️We made arrangements to have the termites exterminated ◀️The invad ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

قطع عضو کردن - اندام بری کردن - تحزیه و جدا کردن verb [ obj] 1 : to cut or tear ( a body ) into pieces ◀️ The victims' bodies had been dismembered an ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

۱. الاغ - خر ۲. باسن ۳. داغون - زاقارت - مزخرف ◀️The song is ass : آهنگه داغونیه ◀️Camerawork is ass : کار فیلمبرداری افتضاحه 🔴Having the conditio ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

فتیش سازی کردن I seriously don't understand why people fetishize this

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

🔴causing horror or disgust ◀️The police report described the scene in gruesome detail. ◀️a gruesome murder ترسناک و حال به هم زن ( مرگبار و خون آل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

a state of mental tension and worry caused by problems in your life, work, etc. ◀️She uses meditation as a way of reducing/relieving stress. Hormon ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

Definition of take ( something ) out on ( someone ) : to treat someone badly because one feels angry, frustrated, etc. ◀️ workers who go home and ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

🔵 GALLANT adjective [more gallant; most gallant] 1 ) showing courage : very brave ◀️The defenders of the fort made a gallant stand. ◀️a gallant kni ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

مهربانی به مجموعه اعمال و رفتاری گفته می شود که حاکی از ایثار ( Altruism ) ، مدارا ( Tolerance - Toleration ) ، قدرشناسی ( Gratefulness - Gratitude ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

پاکدامن - خوددار ( از لحاظ جنسی و سکسی ) - عفیف معصوم - منزه از گناه ساده adjective [also more chaste; most chaste] 1 old - fashioned : not having s ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

یک اسم پسرانه و واژه ای عربی است. معانی مرتبط با این اسم : نیکی - نیکوکار - نیکوکاری - کار نیک - خوبی - مهربانی - عطا یا اعطا - انعام - بزرگواری - ف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

Resurrection : رستاخیز ( به پاخیزی مردگان ) - قیام عیسی در آخرالزمان - روز محشر - روز قیامت Judgement Day : روز داوری و حسابرسی - یوم القیامت - یوم ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

verb [ obj] 1 : to bring ( a dead person ) back to life The story is about a scientist who claimed that he could◀️ resurrect the dead. 2 : to cause ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Push yourself : بیشتر تلاش کن ( push yourself harder هم میگن ) Push your limits : 🌠 It means trying to do a little more than what's allowed, witho ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Oppressed societies and countries به کشورهای Conservative و عقب مونده اشاره داره. کشورهایی و جوامعی با عقاید و قوانین شدید و اغلب مذهبی و محدود برای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سرکوب شده - عقده ای - محدود شده - جلوگیری و فرو داشته شد - واپس مونده adjective [more repressed; most repressed] 1 : stopped from being expressed or ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

چهار دست و پا فرار کردن - چهار دست و پا گُرخیدن و فرار کردن She was crawling away from that titan to save her life داشت چهار دست و پا از دیت اون تای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

noun [noncount] 1 : the crime of threatening to tell secret information about someone unless the person being threatened gives you money or does what ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

🔴 part of the reason something is enjoyable ◀️ But resisting is half the fun babe باحالیش به همینه - بدون اون که حال نمیده مثلا : I'll come to y ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Regularly; occurring in regular time intervals or patterns به طور منظم - مدام ◀️The project's design inscribes an explicit contextual requirement fo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

NOUN [count] : the sound made by a cow VERB We heard the cows mooing in the field ماععععع ( صدای گاو ) ( اسم ) صدای گاو درآوردن - ماععع کردن ( فعل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

خیسِ خالی - کاملا خیس - خیس خورده noun [singular] 1 : an act of leaving something in a liquid for a long time : soak ◀️These dishes need a good soaki ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مسلط شدن - غلبه کردن به - چیره شدن - تحت کنترل در آوردن - از پس و عهده چیزی یا کسی برآمدن verb [ obj] 1 : to defeat or gain control of ( someone or ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

۱. دانه - هسته - بذر ۲. منشأ - سرآغاز - آغازگر ۳. نفر یا تیم برتر ۴. تمام اولاد و فرزندان ( معمولا بصورت مفرد با the میاد ) ۵. اسپرم - منی ( semen ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

I would like to end up this way : دوست دارم به این وضع دربیام - دوست دارم کارم به اینجا برسه و ختم بشه - دوست دارم سرانجام کارم اینطوری شه - میخوام ع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

وقتی هر دو دست را به هر دو پا میبندن به این میگن Hogtie که عکسش رو پایین میزارم براتون - ۴ دست و پا بندی 🔴 secure ( a person or animal ) by fastenin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

بهت آور - حیرت آور - منگ کننده - شگفت آور 🌠adjective 🔴 extremely impressive ◀️ "the most stupendous views" 🌠 so large or great that it amazes you ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

noun [noncount] : a feeling of being sorry for doing something bad or wrong in the past : a feeling of guilt I could forgive him for what he did if h ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

noun [count] 1 : a building in a park or garden that usually has open sides and is used for parties, concerts, or other events 2 : a temporary build ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

ساکن - کساد - بی حرکت - فاسد، کثیف و خراب ( درباره آب ) adjective 1 : not flowing ◀️ a stagnant puddle ◀️ stagnant water/air 2 : not active, changi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

کسیکه ( یا چیزیکه ) Diligent هست دوتا ویژگی داره : ۱. سخت کوش ( کوشا ) و پر تلاش [همون hard - working ] ۲. محتاط و تیز ( تا اشتباهی رخ نده ) / دقیق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

adjective [more inebriated; most inebriated] formal : affected by drinking too much alcohol : drunk ◀️ He was clearly inebriated when he left the bar ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Common abbreviation for the word intoxicated. Affected by a substance that intoxicates the user; drunk; high; inebriated. I was super intox at this ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مست - های - بالا ( رسمی ) adjective [more intoxicated; most intoxicated] somewhat formal : affected by alcohol or drugs; especially : drunk ◀️He app ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱. مغرور - خود کلُفت بین - خود گوز پندار - خود بزرگ بین ۲. پُر ( باک کامیون یا ماشین ) ۳. بالا - مست - خارج از حالت طبیعیه وقتی میگیم you're gasse ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

۱. به شدت مست ۲. به شدت هیجان زده ۳. خسته و کوفته ۴. مغرور تمام اینا شدنیه بسته به جایگاه تو جمله ولی دوتای اول معروف ترن 🌠 very excited: I'm so ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

🌠 very self - satisfied and with an exaggerated sense of self - worth. ◀️"he'd always been very full of himself" 🌠thinking that you are very impo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

معنی این کلمه رو که همه بلدن. حتی بچه ها : a vehicle that has four wheels and an engine and that is used for carrying passengers on roads وسیله ای با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

📌 نکته : Coup را با Coupe اشتباه نگیرید. Coupe یک نوع از خودروهاست که تو فارسی بهش میگیم کوپه. مثل سدان ( Sedan ) میمونه ولی با سقف سابت و عقبی شیبد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اداره امنیت حمل و نقل ایالات متحده آمریکا ( انگلیسی: Transportation Security Administration ) یکی از ادارات زیرمجموعه وزارت امنیت داخلی ایالات متحده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

همبازی ( های ) نقش اول noun [count] : one of two or more main actors in a movie, television show, or play ◀️the actress and her two costars I wanna ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

استخوان درشت، بزرگ منظر، تو پر تقریبا adjective 🔴 ( of a person or animal ) of larger than average build. ◀️"a physically imposing man, tall and b ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

استعداد پنهان To have a particular skill or ability that few people know one possesses ? What is my hidden talent No. No. Don't you dare

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

Grant با Grand فرق داره. معانی Grant : کمک هزینه - بورسیه زمین واگذار شده موافقت کردن - اجازه دادن - برآورده و مستجاب کردن - عطا و اعطا کردن قبول، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

غیر رسمی anyway , هست یعنی حالا هر چی بگذریم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

phrase [VERB inflects] If you burn your bridges, you do something which forces you to continue with a particular course of action, and makes it impos ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

📌 I'M OFF : an expression said by someone who is just leaving 📌 I'M OFF TODAY/TOMORROW : I am not working today. I'M FREE TOMORROW

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Earnest money

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دوره کار آموزی تعریف گوگل : noun the position of a student or trainee who works in an🔴 organization, sometimes without pay, in order to gain work ...