nutritionist

/nuːˈtrɪʃənəst//njuˈtrɪʃənɪst/

پرود شناس، متخصص علم تغذیه، ویژه گر تغذیه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person trained in the study of nutrition, and often employed to apply it to people's needs, as in a hospital.

جمله های نمونه

1. The doctor advised him to see a nutritionist about his diet.
[ترجمه گوگل]دکتر به او توصیه کرد در مورد رژیم غذایی خود به متخصص تغذیه مراجعه کند
[ترجمه ترگمان]پزشک به او توصیه کرد که در مورد رژیم غذایی خود یک متخصص تغذیه را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Meanwhile, senior nutritionist and hubby, are now proud parents since the arrival of.
[ترجمه گوگل]در همین حال، کارشناس ارشد تغذیه و همسر، اکنون از بدو ورود پدر و مادری افتخار می کنند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، متخصصان تغذیه و متخصصان تغذیه، از زمان رسیدن آن ها به والدین خود افتخار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then he looked for a nutritionist.
[ترجمه گوگل]سپس به دنبال متخصص تغذیه گشت
[ترجمه ترگمان] بعدش دنبال یه متخصص تغذیه می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In some instances an interview with a nutritionist will be desirable in addition to or in lieu of laboratory studies.
[ترجمه گوگل]در برخی موارد مصاحبه با متخصص تغذیه علاوه بر یا به جای مطالعات آزمایشگاهی مطلوب است
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد مصاحبه با یک متخصص تغذیه، علاوه بر یا به جای مطالعات آزمایشگاهی، مطلوب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have a nutritionist who travels with me and works out a daily menu.
[ترجمه گوگل]من یک متخصص تغذیه دارم که با من سفر می کند و منوی روزانه تهیه می کند
[ترجمه ترگمان]من یک متخصص تغذیه و متخصص تغذیه دارم که با من سفر می کند و از منوی روزانه کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fish nutritionist is really the scientist the carp angler needs to talk to for both their aims are similar.
[ترجمه گوگل]متخصص تغذیه ماهی واقعاً دانشمندی است که ماهیگیر کپور باید با او صحبت کند زیرا هر دو هدفشان مشابه است
[ترجمه ترگمان]متخصص تغذیه و متخصص تغذیه ماهی واقعا دانشمند است که نیاز به صحبت با هر دو هدف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Both the carp angler and the fish nutritionist want the carp to take their bait or diet.
[ترجمه گوگل]هم ماهیگیر کپور و هم متخصص تغذیه ماهی می خواهند که کپور طعمه یا رژیم غذایی آنها را بگیرد
[ترجمه ترگمان]هم کپور علفخوار و هم متخصصان تغذیه ماهی از کپور ماهی می خواستند تا طعمه و یا رژیم غذایی خود را بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nutritionist Hugh Kerr will head a team of nine full-time staff.
[ترجمه گوگل]هیو کر، متخصص تغذیه، سرپرست تیمی متشکل از 9 کارمند تمام وقت خواهد بود
[ترجمه ترگمان]Nutritionist Hugh کر یک تیم متشکل از نه کارمند تمام وقت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A nutritionist suggested a macrobiotic diet, but after trying it Charles felt that it was not right for him.
[ترجمه گوگل]یک متخصص تغذیه یک رژیم غذایی ماکروبیوتیک را پیشنهاد کرد، اما پس از امتحان کردن آن، چارلز احساس کرد که برای او مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]یک متخصص تغذیه رژیم غذایی macrobiotic را پیشنهاد داد، اما بعد از امتحان کردن آن، چارلز احساس کرد که این رژیم برای او مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A nutritionist from the International Medical Corps weighs a three-month-old baby from one of the camps to check for malnutrition.
[ترجمه گوگل]یک متخصص تغذیه از سپاه بین المللی پزشکی یک نوزاد سه ماهه را از یکی از کمپ ها وزن می کند تا سوء تغذیه را بررسی کند
[ترجمه ترگمان]یک متخصص تغذیه از نیروهای پزشکی بین المللی یک کودک سه ماهه را از یکی از اردوگاه های کودکان برای کنترل سو تغذیه تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nutritionist Patrick Holford says likely culprits are cauliflower, turnips, brocoli, onions sprouts beans lentils and chickpeas.
[ترجمه گوگل]پاتریک هولفورد، متخصص تغذیه می‌گوید گل کلم، شلغم، کلم بروکلی، جوانه‌های پیاز، لوبیا، عدس و نخود مقصر احتمالی آن هستند
[ترجمه ترگمان]Nutritionist پاتریک holford می گوید که مجرمان احتمالا گل کلم، شلغم، پیاز، لوبیا، لوبیا و نخود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I went regularly to a nutritionist, a barber, and a masseuse.
[ترجمه گوگل]مرتب پیش متخصص تغذیه، آرایشگر و ماساژور می رفتم
[ترجمه ترگمان]من مرتب رفتم سراغ یه متخصص تغذیه، یه آرایشگر و یه ماساژور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We have invited major hospital complex nutritionist Joan Zheng - shan, for us weight - loss seminars. Dr.
[ترجمه گوگل]ما از متخصص تغذیه مجتمع بیمارستانی بزرگ جوآن ژنگ - شان، برای ما سمینارهای کاهش وزن دعوت کرده ایم دکتر
[ترجمه ترگمان]ما از جین ژنگ، متخصص مجتمع پزشکی، برای ما در سمینارهای کاهش وزن، دعوت کرده ایم دکتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was my boyfriend, psychological consulter, teacher, nutritionist and undeserved target of anger.
[ترجمه گوگل]او دوست پسر، مشاور روانشناسی، معلم، متخصص تغذیه و هدف نالایق عصبانیت من بود
[ترجمه ترگمان]او دوست پسر من، consulter روانی، معلم، متخصص تغذیه و undeserved بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You can seek the advice of a nutritionist or dietitian.
[ترجمه گوگل]می توانید از یک متخصص تغذیه یا متخصص تغذیه مشاوره بگیرید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید به دنبال توصیه یک متخصص تغذیه یا رژیم غذایی باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنایع غذایی] متخصص تغذیه : کسی که از علوم تغذیه استفاده میکند تا باعث بهبود سلامت جامعه با توجه به نیازهای بدن از نظر مواد مغذی شده و بیماریهای ناشی از کمبود مواد غذایی را کنترل کنند.
[بهداشت] فرورشگر - متخصص تغذیه

انگلیسی به انگلیسی

• expert on nutrition
a nutritionist is a person who studies different foods and gives advice on what you should eat in order to stay healthy.

پیشنهاد کاربران

nutritionist ( n ) ( nuˈtrɪʃənɪst ) =a person who is an expert on the relationship between food and health
nutritionist
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : nutrition / nutrient / nutritionist / nutritiousness / nutriment
✅️ صفت ( adjective ) : nutritional / nutritious / nutritive
✅️ قید ( adverb ) : nutritionally / nutritiously
nutritionist ( تغذیه )
واژه مصوب: تغذیه‏شناس
تعریف: فردی که در علم تغذیه آموزش دیده یا در آن تخصص داشته باشد
متخصص تغذیه
☑️ NUTRITIONIST ☑️ اسم
[count] : a person whose job is to give advice on how food affects your health
☑️ DIETITIAN یا DIETICIAN ☑️ اسم
[count] : a person whose job is to give people advice about what to eat in order to be healthy
nutritionist affecer
متخصص تغذیه
کارشناس تعذیه
دکتر تغذیه

بپرس