پیشنهادهای محمود اقبالی (٣,٢٢٩)
مخلوق. [ م َ ] ( ع ص ) آفریده شده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ) . آفریده. ( دهار ) . آفریده شده و ساخته شده. ( ناظم الاطباء ) . ...
لبنیات. [ ل َ ب َ نی یا ] ( ع اِ ) ج ِ لبنیة. محصولات شیری و خود شیر. شیر و چیزها که از شیر کنند چون ماست و پنیرو کره و لور و کفی و کشک ( پینو ) و دو ...
لبنی. [ ل ُ نا ] ( ع اِ ) درختی با شیر چون عسل که صمغ آن را حصی لبنی و میعه سائلة خوانند. ( منتهی الارب ) . درختی است شیره دار همچون عسل. ( مهذب الأ ...
تناسل. [ ت َ س ُ] ( ع مص ) زه و زاد پدید آمدن. ( زوزنی ) . از یکدیگر زادن. ( منتهی الارب ) ( از دهار ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ...
ایجاد. ( ع مص ) ( از �وج د� ) ائجاد. آفریدن و هست نمودن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . در وجود آوردن و پیدا کردن. ( آنندراج ) ( غیاث ) . هست ...
انشاد. [ اِ ] ( ع مص ) تعریف کردن گم شده را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . تعریف گم شده کردن. ( آنندراج ) . تعریف کردن گم شده. ( تاج المصادر بیه ...
انشاد. [ اِ ] ( ع مص ) تعریف کردن گم شده را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . تعریف گم شده کردن. ( آنندراج ) . تعریف کردن گم شده. ( تاج المصادر بیه ...
مشرب. [ م ُ ش َرْ رَ ] ( ع ص ) آمیخته. || نیک رنگ گرفته. ( ناظم الاطباء ) . مشرب. [ م َ رَ ] ( ع مص ) نوشیدن آب را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموار ...
مزاج. [ م ِ] ( ع مص ) آمیختن. ( منتهی الارب ) . آمیختن چیزی به چیزی. || آمیختن شراب و جز آن. ( منتهی الارب ) . || ( اِمص ) آمیزش. ( السامی ) ( زمخشری ...
( عریکة ) عریکة. [ ع َ ک َ ] ( ع اِ ) کوهان یا باقی مانده آن. ( منتهی الارب ) . کوهان شتر. ( غیاث اللغات ) . سنام. ( اقرب الموارد ) . سنام بعیر است ، ...
عادت. [ دَ ] ( ع اِ ) عادة. فارسیان به معنی رسم و آئین نیز استعمال کنند و با لفظ گردانیدن ، نهادن ، برداشتن ، کردن ، دادن و گرفتن مستعمل نمایند. ( آن ...
طبع. [ طَ ] ( ع اِ ) سرشت که مردم بر آن آفریده شده. ج ، طباع. ( منتهی الارب ) . خوی. ( دستور اللغة ادیب نطنزی ) . طبیعت. ( مهذب الاسماء ) . آخشیج. ( ...
طینت. [ ن َ ] ( از ع ، اِ ) طینة. سرشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . فطرت ، جبلت ، خلقت ، طبع، طبیعت ، خمیره ، آب و گل ، گل آدمی ، غریزه ، نهاد، عنب ...
شیمه. [ م َ / م ِ ] ( از ع ، اِ ) شیمة. عادت و طبیعت. ( ناظم الاطباء ) . طبیعت و عادت و خوی. ( غیاث ) . خوی ( و بدین معنی به همزه نیز آمده ) . ( آنند ...
سید. [ س َی ْ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) پیشوا. مهتر قوم. سردار. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) . مهتر. ( دهار ) : گرچه آباش سیدان بودند او بهر فضل سید آباست. ...
خصلت. [ خ ِ / خ َ ل َ ] ( اِ ) خوی و صفت خواه نیک باشد و خواه زشت. فروز. فروزه. فروزینه. ( ناظم الاطباء ) . طبع. طبیعت. خوی. عادت. خِلَّت. خیم. ( یاد ...
( خاصة ) خاصة. [ خاص ص َ ] ( ع اِ ) رجوع به خاصه شود. خاصه. [ خاص ْ ص َ/ ص ِ ] ( از ع ، ق ) ویژه. سامه. خصوصاً. ( ناظم الاطباء ) . مخصوصاً. یقیناً. ...
موارد. [ م َرِ ] ( ع اِ ) ج ِ مورد. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) . راه ورود به آب. راه آبخور. - موارد مطروقه ؛ آبهای ...
مزید. [ م َ ] ( ع اِمص ) افزونی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . زیادتی و افزونی. ( آنندراج ) ( غیاث ) : لهم مایشاؤن فیها و لدینا مزید. ( قرآن 35 ...
اوقات. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وقت. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( دهار ) ( ناظم الاطباء ) . ازمنه و فصول و ساعات و هنگام. ( ناظم الاط ...
خلق. [ خ َ ] ( ع مص ) آفریدن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) . ابداع کردن. احداث کردن. ایجاد کردن : قال کذلک قال ربک هو علی هین ...
( عامة ) عامة. [ م م َ ] ( ع اِ ) مردم بی علم و فرومایه. || هر چیز که شامل همه گردد و عمومیت داشته باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || چوبهای ...
احتمال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بار برگرفتن. || از کسی فروبردن. ( تاج المصادر ) . از کسی فروخوردن. تحمل. بردباری. ناملایم از کسی برداشتن : شما حمیت هند و ...
( احتمالاً ) احتمالاً. [ اِ ت ِ لَن ْ ] ( ع ق ) محتملاً. شاید. منبع. لغت نامه دهخدا
طائر. [ ءِ ] ( ع اِ ) پرنده. ( منتهی الارب ) : روزگار عنود، و دهر کنود. . . طائر روح او را [ امیر ابونصر را ] بسنگ حادثه حرض ، از آشیانه تن آواره ساخ ...
گیوتین. [ گی ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) دستگاهی است چهارچوب مانند که بر بدنه داخلی دوچوبه عمودی آن تیغه ای بران داخل کشو و یا بر روی ریل آهنی حرکت کند و بر ...
نجبا. [ ن ُ ج َ ] ( از ع ، ص ، اِ ) مردمان نجیب و اصیل و بزرگزاده و گرامی گوهر. ( ناظم الاطباء ) . نجباء. رجوع به نجباء شود. || ( اصطلاح صوفیه ) اطلا ...
اشراف. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ شریف. مردان بزرگ قدر. ( منتهی الارب ) . اعیان. ( دستور اللغة ) . ج ِ شریف. ( دهار ) . بزرگان و بلندسران. ( مؤید الفضل ...
اعیان. [ اِ ] ( ع مص ) بچشمه رسیدن درکندن چاه. ( تاج المصادر بیهقی ) . سوراخ کردن چشمه آب را، و نقب زدن در قنات. ( ناظم الاطباء ) . حفر کردن تا بچشمه ...
ادعای جعلی را با دلایل زبان شناختی و منابع معتبر بررسی کنیم و پاسخی علمی بدهیم: - - - ❌ ادعای جعلی: �واژه فارسی "دارم" از ترکی "وارم" گرفته شده� ...
در اینجا به صورت مستند و علمی به این ادعاهای جعلی و نادرست درباره ریشه های واژگان ترکی و فارسی پاسخ می دهم. - - - 1. درباره ادعای ریشه دار بودن ...
پاسخ به چنین ادعاهایی نیاز به بررسی دقیق زبان شناختی، ریشه شناسی علمی، و استناد به منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی دارد. در ادامه به صورت مستند و با ...
پاسخ به چنین ادعاهایی نیاز به بررسی دقیق زبان شناختی، ریشه شناسی علمی، و استناد به منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی دارد. در ادامه به صورت مستند و با ...
پاسخ به چنین ادعاهایی نیاز به بررسی دقیق زبان شناختی، ریشه شناسی علمی، و استناد به منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی دارد. در ادامه به صورت مستند و با ...
پاسخ به چنین ادعاهایی نیاز به بررسی دقیق زبان شناختی، ریشه شناسی علمی، و استناد به منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی دارد. در ادامه به صورت مستند و با ...
پاسخ به چنین ادعاهایی نیاز به بررسی دقیق زبان شناختی، ریشه شناسی علمی، و استناد به منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی دارد. در ادامه به صورت مستند و با ...
پاسخ به چنین ادعاهایی نیاز به بررسی دقیق زبان شناختی، ریشه شناسی علمی، و استناد به منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی دارد. در ادامه به صورت مستند و با ...
پاسخ به چنین ادعاهایی نیاز به بررسی دقیق زبان شناختی، ریشه شناسی علمی، و استناد به منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی دارد. در ادامه به صورت مستند و با ...
پاسخ به چنین ادعاهایی نیازمند برخورد دقیق زبان شناختی، تاریخی و مستند است. در ادامه، با تکیه بر منابع معتبر و تحلیل علمی، به بررسی ادعای مطرح شده می ...
پاسخ به این ادعا نیاز به بررسی دقیق زبان شناسی تاریخی، تطور واژگان، و منابع معتبر زبان ترکی، فارسی و دیگر زبان های باستانی منطقه داره. در ادامه، به ص ...
ریشه ترکی برای واژگان فارسی و اوستایی، گاه بدون مستندات علمی یا روش شناسی زبان شناختی مطرح می شوند. پاسخ مستند و دقیق به این ادعاها مستلزم تکیه بر من ...
بسیار عالی که به دنبال بررسی دقیق و علمی هستید. بیایید این ادعا را قدم به قدم بررسی کنیم: - - - ❌ ادعای مطرح شده: > �در کتاب الواح سومری اثر سا ...
ادعا که �پارس قومی نیست چون شواهدی از رقص، لباس، موسیقی و زبان آن وجود ندارد� نه تنها نادرست است، بلکه ریشه در برداشت های سطحی و ناآگاهانه ( و گاه مغ ...
ادعاهایی که فرستادید، نمونه ای از تحریفات غیرعلمی و عوام گرایانه درباره ی زبان ها، به ویژه زبان ترکی و فارسی هستند که بدون در نظر گرفتن اصول زبان شنا ...
ادعا که �کلمهٔ "روی" یا "دورویی" عربی نیست و احتمالاً از ترکی مشتق شده� پرداخته می شود، تا هم جعلی بودن این نگاه مشخص شود و هم پاسخی علمی با منابع مع ...
ادعاها که بدون مبنا و روش علمی بیان می شن، نیاز به پاسخ دقیق، مستند، و با اتکا به زبان شناسی تطبیقی دارند. ادعاهای مطرح شده در متن بالا ترکیبی اند از ...
امان. [ اَ ] ( ع مص ) ایمن شدن. ( مصادر زوزنی ) . بی ترس و بیم گردیدن. بی بیمی. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ) . زنهاری. ( منته ...
مهلت. [ م ُ ل َ ] ( ع اِ مهلة ) . زمان. اجل. مدت. نفسة. ( منتهی الارب ) . فرصت. ( غیاث ) : گفتند فرمان برداریم به هر چه فرماید امامهلتی و تخفیفی ارزا ...
امانت. [ اَ ن َ ] ( ع مص ، اِمص ) راستی. ضد خیانت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) . استواری در راستی. درستکاری. اخلاص و صداقت. امینی ...