پیشنهاد‌های محمود اقبالی (٣,٢٣٣)

بازدید
٨٤٦
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این ادعاها کاملاً قابل نقد و پاسخ مستند هستند. بیایید مرحله به مرحله و با استناد به منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی به آن ها پاسخ بدهیم. - - - ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیایید این ادعاها را با توجه به شواهد تاریخی، زبان شناسی و منابع معتبر بررسی کنیم و نشان دهیم که تحلیل ارائه شده علمی و مستند نیست. - - - ۱. ری ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به ادعای مطرح شده مبنی بر اینکه واژه �آرش� در اصل �ارشک� بوده و ریشه ای ترکی دارد، لازم است با استناد به منابع معتبر علمی و تاریخی، توضیحاتی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با دقت و مستند به منابع معتبر تاریخی و زبان شناسی می توان این ادعاها را نقد علمی کرد. بیایید هر بخش را مرحله به مرحله بررسی کنیم: - - - ۱. ادعای ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ مستند و علمی به ادعای جعلی که واژه ی �ساق� فارسی را به عربی و فعل �ساقَ� نسبت می دهد بدهیم. در ادامه تحلیل دقیق و مستند ارائه می کنم: - - - ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیایید با دقت و مستند به منابع علمی به این ادعا پاسخ بدهیم و روشن کنیم که چه چیزهایی واقعی هستند و چه چیزهایی جنبه ی شبه علمی یا تحریف دارند. - - ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این ادعاهای جعلی درباره ی ریشه ی واژه ی �سراغ� و نسبت آن به زبان ترکی یا مغولی را به طور علمی و مستند نقد کنیم و با منابع معتبر تاریخ زبان فارسی پاسخ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیایید به شکل مستند و علمی به این ادعای جعلی پاسخ بدهیم و نشان دهیم که واژه ی �کاکل� اصالت ایرانی دارد و ربطی به ترکی ندارد. من تحلیل را مرحله به مرح ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چون در این جور بحث ها، اتکا به لغت نامه های دست دوم یا نوشته های جانبدارانه معمولاً باعث جعل و تحریف می شود. بیایید مستند و دقیق بررسی کنیم: - - - ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عدسیه. [ ع َ سی ی َ ] ( ع اِ ) شبیه به عدس است که در مواضعی از بدن برمی آید و از جنس طاعون باشد و میکشد صاحب خود را. در اکثر، گاه اطلاق بر تحجر عین م ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( عدسة ) عدسة. [ ع َ دَ س َ ] ( ع اِ ) آماسی است خرد و سخت که اندر پلک چشم گردآید و بفسرد. ( ذخیره خوارزمشاهی ) . || یک دانه نرسک. || سرخکان که بر ان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عدسی. [ ع َ دَ سی ی ] ( ص نسبی ، اِ ) غذائی است که میپزند : اگرْت خواب نگیرد ز بهر چاشت شبی که در تنور نهندت هریسه یا عدسی. ناصرخسرو. || نزد مهندسا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عدس. [ ع َ ] ( ع مص ) خدمت کردن. ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) . || رفتن در زمین. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آلام ) آلام. ( ع اِ ) ج ِ اَلَم. دردها. رنجها. - آلام جسمانی ؛ دردها که به تن رسد. - آلام روحانی ؛ تعب ها که خاطر و روح آزارد. - آلام نفسانی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آلام ) آلام. ( ع اِ ) ج ِ اَلَم. دردها. رنجها. - آلام جسمانی ؛ دردها که به تن رسد. - آلام روحانی ؛ تعب ها که خاطر و روح آزارد. - آلام نفسانی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبتذله. [م ُ ت َ ذَ ل َ ] ( ع ص ) تأنیث مبتذل : تشبیهات مبتذله. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . رجوع به مبتذل شود. منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبتذل. [ م ُ ت َ ذَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از ابتذال. که همه گفته اند. که بسیار گفته اند. که بسیار شنوده اند. شعری یا مضمونی یا کلامی مبتذل ، آنکه بسیا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدبر. [ م ُ ب َ ] ( ع ص ) پشت داده شده ؛ یعنی کسی که دولت و بخت او را پشت داده باشد؛ یعنی برگشته باشد. ( از غیاث اللغات ) . بخت برگشته. بدبخت. نامقبل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتیکت. [ اِ ک ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) ( کلمه فرانسوی ، مأخوذ از آلمانی ستکن ) نوشته ای که روی کیسه ها یا شیشه های دوا و مال التجاره برای تعیین محتویات ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طف. [ طَف ف ] ( ع اِ ) طف المکوک و الاناء؛ پُری پیمانه تا سر آن. ( منتهی الارب ) . پُری پیمانه تا اطراف پیمانه. ( منتخب اللغات ) . || آنچه بر سر پیما ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طفل. [ طِ ] ( ع اِ ) بچه. نوزاد آدمی. زغلول. کودک. مولود. ( منتخب اللغات ) . نوزاد مردم و جانوران وحشی. ( منتهی الارب ) . کودک خرد. یکی را گویند و جم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طفر. [ طَ ] ( ع مص ) طفور. طفرة. برجستن. طفر. [ طَف ْ ف ِ ] ( اِخ ) بیابان موحشی است میان باعقوبا و دقوقا از اعمال راذان که در آن نه آب است و نه چرا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رادیکال. ( فرانسوی ص ، اِ ) بمعانی : ریشه ای ، اصلی ، اساسی. ( فرهنگ نفیسی ) . || در اصطلاح ریاضی عبارتست از ریشه عددی و علامت آن در ریاضی به این شکل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفس. [ ن َ ] ( ع اِ ) جان. روح. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( از دهار ) ( از مهذب الاسماء ) . ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعراف. [ اَ ] ( ع اِ ) نوعی از خرمابنان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . نوعی است از درختان خرما. ( آنندراج ) . بصیغه جمع، قسمی از درخت خرماست. ( ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( ممیرة ) ممیرة. [ م ُ م َ رِ / م َ م َ رَ ] ( ع اِ ) جغد. بوم. ( از دزی ج 2 ص 616 ) . منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه �قو� در زبان فارسی به پرنده ای از خانواده مرغابیان اطلاق می شود - - - ۱. مسیر واجی �vahu - → قو� ۱. وضعیت اولیه: اوستایی vahu - به معنای � ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرا. [ ق َ ] ( ترکی ، ص ) قره. سیاه. قرا. [ ق َ ] ( ع اِ ) پشت. ( ناظم الاطباء ) . ظَهر. ( بحر الجواهر ) . || قسمی از کدو. ( ناظم الاطباء ) . قرع ال ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقد. [ ن َ ] ( ع ص ، اِ ) آن چه در حال داده شود. خلاف نسیه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . مال حاضر. ( دهار ) . پول حاضر و آماده. پیش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجد. [ م َ ] ( ع مص ) به بزرگواری غلبه کردن. ( المصادر زوزنی ) . کسی را غلبه کردن به شرف. ( تاج المصادر بیهقی ) . چیره شدن بر کسی در مجد و بزرگی. ( آ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحسین. [ ت َ ] ( ع مص ) نیکو کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) . آراستن و نیکو کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی �خیر� در منابع اوستایی هم حضور دارد و ریشه ی آن به مفاهیم نیکی، خوبی و درستکاری مرتبط است. در اوستا، واژه ای مشابه �خیر� با صورت haθra - / hax ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحقق. [ ت َ ح َق ْ ق ُ ] ( ع مص ) درست شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) . صحیح و درست شدن خبر. ( منت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افاده. [ اِ دَ / دِ ] ( از ع ، اِمص ) در تداول عامیانه ، کبر. برتنی. خودفروشی. تکبر. فیس. نخوت. عجب. ( یادداشت بخط مؤلف ) . مأخوذ از تازی ، اظهار ف ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

( آتم ) آتم. [ ت ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) اَتُم. رجوع به جزء لایتجزی شود. اتم. [ اَ ت َم م ] ( ع ن تف ) تمامتر. کامل تر. - بوجه اتم ؛ بوجه اکمل. اتم. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امتتاع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) سود بردن از چیزی. برخورداری یافتن زمانی دراز. ( از اقرب الموارد ) . تمتع. استمتاع. متمتع شدن : زاد رحلت بر راحله روز و شب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امتتاخ. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) از جای برکندن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . در اقرب الموارد به این معنی اِمتاخ یا امتیاخ آمده. رجوع به امتاخ و امتی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امتتاح. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) برکشیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . کندن چیزی از بیخ. ( از اقرب الموارد ) . کندن چیزی را. ( از متن اللغة ) . || ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستقر. [ م ُ ت َ ق ِرر ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استقرار. قرارگیرنده و ساکن و متمکن و ثابت شونده در جایی. ( از اقرب الموارد ) . رجوع به استقرار شود. مس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشبک. [ م ُ ش َب ْ ب َ ] ( ع ص ) هرچیز درهم آمده و درهم آمیخته شده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . و رجوع به تشبیک شود. || ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رحل. [ رَ ] ( ع مص ) ترک کردن شهری را. ( از اقرب الموارد ) . کوچ کردن. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از صراح اللغة ) ( غیاث اللغات ) ( آنندرا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخ. [ م َ ] ( اِ ) آتش را گویند و به عربی نار خوانند. ( برهان ) . آتش را گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . آتش. ( فرهنگ رشیدی ) . آتش و نار. ( ناظم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه �مخ� در عربی معانی متعددی دارد، از معنای تحت اللفظی گرفته تا مجازی، و در زمینه های مختلف استفاده می شود. معانی جزئی: 1. ماخ ( عقل ) : به بخش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می خواهید درباره ی واژه ی �مخا� در عربی توضیح بدهم، درست است؟ قبل از ارائه توضیح، لازم است مشخص کنم که واژه ی �مخا� در منابع عربی کلاسیک ممکن است کمت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیایید قدم به قدم و با مستندات علمی به این ادعاها پاسخ بدهیم. ادعاهایی که مطرح کرده اند ترکیبی از تحریف تاریخی و زبانی است، و ما می توانیم آنها را با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

موضوعی که گفته شده ترکیبی از تحریف تاریخی عربی سازی اشتباه زبانی است. اجازه دهید مرحله به مرحله با منابع معتبر روشن کنیم: - - - ۱. �شاور� در فار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این دست نوشته ها معمولاً ترکیبی از تحریف تاریخی و بی اطلاعی زبانی است. بیایید قدم به قدم و با منابع معتبر بررسی کنیم: - - - ۱. دری و فارسی: تفاو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این متن پر از تحریف و جعل ریشه شناسی است. بیایید مرحله به مرحله و با منابع معتبر بررسی کنیم: - - - ۱. واژهٔ �بهروز� و �فیروز� بهروز از دو جزء ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این متن پر از تحریف و جعل ریشه شناسی است. بیایید مرحله به مرحله و با منابع معتبر بررسی کنیم: - - - ۱. واژهٔ �بهروز� و �فیروز� بهروز از دو جزء ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکیبی از تحریف، خلط واژگانی و بی اطلاعی از روند تاریخی واژه سازی در زبان فارسی و عربی است. بیایید مرحله به مرحله بررسی کنیم و با منابع معتبر رد کنیم ...