تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Mermaid

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

"مشکل" یا "نقطه ضعف" When I find out what her baggage is. It's there. I don't know what it is , but when I do, party's over. وقتی بفهمم مشکلش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سَرتَر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

گاگول 😁👌

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

The floor is crooked. کف ( خونه یا اتاق ) کجِ ، ( شیب داره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جوگیر شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در ادامه جمله ای که توسط سایه مهاجر نوشته شده، که صحیح فرمودند ، به صورت شوخی بیان میشه. Poodle نوعی سگ پشمالوی باهوش است Puddle هم که میشه گودال یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

parades

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Booger =American British English= bogey, bogy Informal آب بینی آب دماغ a piece of dried mucus from inside your nose

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مچ گیری کردن you busted me cold, Mom بدجور مچمو گرفتی مادر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خوب، چرا همش در مورد اون صحبت میکنی؟ Well, what do you keep harping on that for? . . . . همه سال داری همین حرف رو میزنی You've been harping about it ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

She doesn't have a stomachache! She's in labor! شکم درد معمولی نداره که ! دردِ زایمانه!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Bumming hard سخت نارحت کننده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

I'm gonna thump you با مشت میزنم تو صورتت ها!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Wiggle worms کرمهای خزنده . . . . Wiggle worm جنبیدن و کرم وار تکون خوردن بچه ای که آروم و قرار نداره ، اصطلاحا میگن مورچه افتاده تو . . . . بچه ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بجنب "get a wiggle on" US informal get moving; hurry

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Stun gun �اسلحه بیهوش کننده ( که به مهاجم تکانه ی برقی می دهد a weapon that makes a person or an animal unconscious or unable to move for a short t ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

1__ any of a family of chiefly arboreal Old World lizards with prehensile tail, independently movable eyeballs, and unusual ability to change the col ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

? Seriously "Word" جدی؟ "دقیقا" American English informal : used to say that you understand or agree with what someone has just said word

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سخت کوش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

عمایانه به "بیضه ها" هم میگویند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Realtor دیکته صحیح این میشه با "O" a person whose job is to sell houses and land for people

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

سریِ. . وهلهِ. . . به طور مثال در سریال فرندز ، قسمتِ دوم از فصلِ دهم، شخصیت" راس" ، برایِ مهموناش، مارگاریتا درست کرده بود ، دو دفعه ، و بعد از د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ساییده شدن یا کردن Some of these look a little frayed. بعضی هاشون به نظر یکم ساییده شدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

We're gonna figure this out یک کاریش میکنیم.

پیشنهاد
٣

یک کاریش میکنیم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

یچه غورباقه "ها" 😁

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Slum محله های فقیر نشین an area of a city that is very poor and where the houses are dirty and in bad condition Example: He grew up in the slums of ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیدنی بود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خوب، برایِ روشن روشن مطلب.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Well, to sum up. خوب، ، برای روشن شدن مطلب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

I won't take no for an answer من جواب "نه" رو قبول نمیکنم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

:to leave a place often for another it's rude to peel off like that without thankin your host At the top of the aisle, the bridesmaids and groomsme ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

My whole mouth just filled with saliva. دهنم آب افتاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

a condition in which there are raised spots on your skin because you feel cold, frightened or excited It gave me goosebumps just to think about it در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدم خشک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Sneak a taste ناخنک زدن به غذا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

خیلی کم ، . پشیز . . هیچی ، یا نزدیک هیچی ، در جمله هایی که بار منفی داره استفاده I don't owe him squat. من پشیزی بهش مدیون نیستم He had a job tha ...

پیشنهاد
٣

اون از خوشحالی بال درمیاره

پیشنهاد
٣٢

دندان اسب پیشکشی را نمیشمارند . . البته یک معادل انگلیسی دیگه هم هست برای این مثل و کمی بی ادبانه هست. . Beggars can't be choosers البته بیشتر موقع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Clear the air

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

شفاف سازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

وقتی گفته میشه که شما میخواهیدحرفی بزنید یا اطلاعاتی در مورد موضوعی به کسی بگویید و مطمئن نیستید که اطلاعاتی که دارید میدید مهم یا مفید هستن یا نه و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

جناب مسعود خان درست میگن. . . در لانگمن هم بدون ed آمده Rest In Peace

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

کلاه سر کسی گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

طبیعت دوست He is very woodsy. اون خیلی طبیعت دوسته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گروهی از پلیس ها یا سربازان که سریعا به داخل جمعیتی که مشکل درست کرده ان ( مثلا اغتشاش ) برای دستگیری انها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ناسلامتی 🙂

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

پُر مدعا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

قاراشمیش 😜

پیشنهاد
٣

این ( قضیه . . ) کجا تموم میشه؟

پیشنهاد
١

خودت را همه کاره نشون دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

افتضاح

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

فاتحت خوندست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

dropped the ball تعلل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیوث لاشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ثبات داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

واقعا خفن هِ

پیشنهاد
٢

این خیلی نادره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

هر طور میل خودته،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

باکلاس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

بفرما! راحت باش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Jesus said, "When you give alms, do not let your left hand know what your right is doing, so that your alms may be given in secret. " هر موقع میخو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بهم لطف کن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بامزه بودن You are a trip. تو خیلی بامزه ای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Guinea pig

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خاک وطن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

چای بابونه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

هدر دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

لطمه زدن You're compromising me. تو داری به من لطمه میزنی ( در مورد شغل وکار و غیره. . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

عامیانه به سازمان امنیت ملی، وزادت امنیت ملی ، در امریکا هم گفته میشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناجور I hope that's not inappropriate to say امیدوارم گفتنش ناجور نباشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاملا شفاف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تا قرون اخرمو شرط میبندم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

میانجی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

عامیانه ؛ دست و پا چلفتی . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

کمرنگ شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

تحت تاثیر قرار گرفتن یا دادن ( میخواستم تحت تاثیر قرار بگیری ) I was trying to dazzle you

پیشنهاد
٤

It means that even small faults, if left unattended, can have very serious consequences just as a small leak will eventually let in so much water tha ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

کیفی که قفل رمز دار دارد و طراحی شده برای محافظت از چیزهای داخلش. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

I was going to be there and wear the mortarboard , and I was going to graduate.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Her bony hands were kept in a brown fur muff that completely matched her jacket.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

کلاه بافتنی که بالای ان منگوله با یک توپ بافتنی هست. . . مورد استفاده برای کودکان . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

کیف دستی کوچک و باریک با بند کوچک که دور مچ دست قرار میگیرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

کیف دستی زنانه ، معمولا بدون بند ، یا بند باریک بلند ( یا بند نامتعارف مثلا زنجیر ) ، معمولا برای مجالس یا مناسبت های رسمی استفاده میشود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کیف مردانه سردوشی ، معمولا کوچک با بند بلند برای حمل پول ، مبایل ، کلید و غیره. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هد بند یا مچ بند معمولا حوله ای یا پارچه ای ، که ورزشکار ها میبندند به سر و دور مچ برای جلوگیری از این سرایت کردن عرق به چشم ها و دست ها. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Put everything behind, future is bright. همه چیو ( فراموش کن ، بذار پشت سرت ، ) آینده روشنه بذار پشت سرت یعنی کلا بهش فکر نکن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

Synonyms handle/treat someone with kid gloves tread carefully/lightly

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

to be very careful how you behave around someone because you might easily make them angry or upset We’re all walking on eggshells around her since he ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

آشفته. . . He's a little jumpy. - او یکم آشفته است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

The tall building�casts�a shadow over the park.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

شخصی که دوستش ندارید و احساس ناخوشایندی به شما میدهد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( با بدخلقی یا خشم ) سرزنش کردن، فحاشی کردن، بدحرف زدن ، مواآخذه کردن She is going to tell off the plumber because the pipes he said he fixed are sti ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

to manage one's money so as to have enough to live on , to be okay financially

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

"Cast your cares on the Lord and he will sustain you; همه توجه ت رو به خدا معطوف کن و او از تو محافظت می کند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

یعنی به جون اومدن. . مثلا یک لیوان اب خنک میخوری ، به فارسی میگی آخیش ، حال اومد دلم ، حال کردم ، به جون اومدم ، چیزی شبیه این.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

a system for self - improvement aimed at developing a person's potential through intensive group awareness and training sessions.