muff


معنی: خیط و پیت کردن، سردواندن
معانی دیگر: بد انجام دادن، خیطی بالا آوردن، افتضاح کردن، گند بالا آوردن، (دستکش لوله مانند از پشم یا خز که دو دست را از دو طرف داخل آن می کنند) دست گرم کن، ماف، (برخی پرندگان) پرهای پرپشت پاها یا دو طرف سر، (برخی بازی های ورزشی) درست نگرفتن گوی و افتادن آن، از دست دادن توپ، بد بازی کردن، (ورزش) توپ را از دست دادن، (هنگام سعی در گرفتن گوی در هوا) آن را انداختن، دست پوش، دست گرم کن، بدبازیکن، ناشی

مترادف ها

خیط و پیت کردن (فعل)
founder, flush, bring out, muff, rouge, goof, spin, snow under

سردواندن (فعل)
gammon, muff, put off, goof off

انگلیسی به انگلیسی

• fur covering in the shape of a tube which keeps the hands warm; missing a pass, bungling a play (sports); one who is a failure, awkward person (british)
bungle a play, miss a pass, fumble (sports); fail, carry out unsuccessfully
if you muff something, you do it badly or you make a mistake while you are doing it; an informal use.
a muff is a piece of fur or thick cloth shaped like a short hollow cylinder that you wear on your hands to keep them warm in cold weather.

پیشنهاد کاربران

Mistake or blunder: In some regions, "muff" can be used as a slang term for a mistake or error.
اصطلاح عامیانه
اشتباه یا خطای فاحش کردن، سوتی دادن
I really muffed that presentation at work today
- کس ( آلت زنانه ) ( بسیار عامیانه و بی ادبانه )
- محفظه ای از خز که دورست رودرش قرار می دهند
- گند زدن ، گند بالا آوردن
محافظ گوش ایرماف�Ear muff
کوتاه شده ی Muffin که یک نوع کیک تک نفره هست هم میتونه باشه
در اصطلاحات فنی به معنی اتصالات می باشد.
پوشش و پوشاندن

پوشاندن
Her bony hands were kept in a brown fur muff that completely matched her jacket.

بپرس