پیشنهادهای حسین کتابدار (٢٤,٢٩٩)
Das Man ( اصطلاح فلسفی – اگزیستانسیال ) 🔸 تعریف ها: ( اگزیستانسیال – هستی شناسی ) : در فلسفه ی هایدگر، Das Man نماد زندگی غیر اصیل است—وقتی فرد ب ...
ری پِرپِسینگ 🔹 معادل فارسی: بازکاربرد / تغییر کاربری / تخصیص مجدد هدف / استفاده ی مجدد با هدفی نو 1. ( عمومی – کاربردی ) : فرآیند استفاده از یک شیء، ...
/rɪlˈmɛnɪˌdiːn/ ریل مِنِدین 🔸 تعریف ها: 1. ( پزشکی – درمانی ) : دارویی که برای درمان فشار خون بالا ( Hypertension ) تجویز می شه؛ با اثرگذاری بر سیست ...
🔹 معادل فارسی: با تحقیر نگاه کردن / از بالا نگاه کردن / بی احترامی کردن در زبان محاوره ای: با نیش خند نگاه کردن، تحقیر کردن، فکر می کنه از بقیه بهت ...
🔹 معادل فارسی: افاده ای / خودبرتر بین / با نگاهی از بالا در زبان محاوره ای: دماغش رو گرفته بالا، خیال می کنه کیه، با کلاس بازی بی جا 🔹 مترادف ها: ...
/ˈhɔːti/ هاتی 🔹 معادل فارسی: مغرور و متکبر / خودبرتر بین / با نگاهی از بالا در زبان محاوره ای: از دماغ فیل افتاده، افاده ای، با ناز و نخوت 🔹 متراد ...
کان دی سِندینگ 🔹 معادل فارسی: تحقیرآمیز / از بالا نگاه کردن / با حس برتری برخورد کردن در زبان محاوره ای: از دماغ فیل افتاده، خودبرتر بین، با نیش خن ...
🔹 معادل فارسی: نازک و پراکنده / سبک و لطیف / رشته رشته و کم پشت در زبان شاعرانه: مثل دود، مثل تار موی کودک، مثل ابری نازک در آسمان 🔹 مترادف ها: th ...
🔹 معادل فارسی: نرم مثل زمزمه / آرام و لطیف / به نرمیِ نفس در زبان محاوره ای: آروم مثل یه پچ پچ، لطیف مثل نسیم، صدایی که انگار نوازشت می کنه 🔹 مترا ...
## 🔹 1. **StackUp – پلتفرم توسعه دهندگان** 🌐 [StackUp. dev] ( https://stackup. dev/ ) یک پلتفرم جهانی برای برنامه نویسان که امکاناتی مثل: - یاد ...
🔹 معادل فارسی: طرح اولیه ی اسکلت بندی / نقشه ی ساده ی رابط کاربری در زبان محاوره ای: طرح خام صفحه، نقشه ی کلی اپ یا سایت، طراحی بدون رنگ و جزئیات � ...
Stack Overflow یک پلتفرم پرسش وپاسخ برای برنامه نویسان حرفه ای و علاقه مند است که بخشی از شبکه ی بزرگ تر Stack Exchange محسوب می شود. هدفش اینه که با ...
🔹 معادل فارسی: همه چیز روبه راهه / همه چی مرتبه / همه چی عالیه در زبان محاوره ای: همه چی اوکیه، همه چی توپ تاپه، همه چی رو غلتکه! 🔹 مترادف ها: fin ...
🔹 معادل فارسی: موهای شانه شده به عقب با حالت صاف و براق در زبان محاوره ای: موهاشو با ژل کشیده عقب، موهاش صاف و مرتب به عقب خوابیده 🔹 مترادف ها: co ...
🔹 معادل فارسی: مخملی / نرم و لطیف / دل نواز و آرام در زبان محاوره ای: نرمه مثل مخمل، لطیفه، صدای آرومی داره، حس خوبی می ده 🔹 مترادف ها: smooth / s ...
🔹 معادل فارسی: اصل موضوعه / فرض بنیادی / اصل پذیرفته شده بدون اثبات در زبان محاوره ای: یه چیزیه که بدون اینکه اثباتش کنیم، قبولش می کنیم تا بقیه ی ...
1. ( استعاری – احساسی ) : این عبارت برای توصیف کسی استفاده می شه که روحیه ی کودکانه، معصومیت، یا بازیگوشی درونی اش تا اعماق وجودش نفوذ کرده؛ یعنی نه ...
( خانوادگی – رسمی ) : در زبان اسپانیایی، به معنای عمو یا دایی است؛ یعنی برادر پدر یا مادر، یا شوهر خاله/عمه. 🔹 مثال ها Mi t�o vive en Barcelona. عم ...
1. نژادی از حیوانات ( مثل سگ یا اسب ) که کمیاب یا کمتر شناخته شده ست. 2. فرد یا چیزی که به خاطر ویژگی های خاص، ارزش ها یا رفتار متفاوت، برجسته و خاص ...
🔸 معادل های فارسی ناهنجار – منحرف از قاعده – غیرعادی – بی قاعده – متفاوت از هنجار – غیرمتعارف – استثنایی 🔹 مترادف ها deviant – deviating – divergen ...
🔸 معادل های فارسی بی نظیر – بی همتا – بی رقیب – بی مانند – یکتا – بی بدیل – بی هم تا در نوع خود 🔹 مترادف ها incomparable – matchless – unrivalled – ...
🔸 معادل های فارسی ناهنجاری – بی قاعدگی – انحراف از قاعده – غیرعادی بودن – استثنا – مورد خاص – تفاوت غیرمنتظره 🔹 مترادف ها oddity – peculiarity – ab ...
🔸 معادل های فارسی: خودویژه پندار، حساس و زودرنج محاوره ای: فکر می کنه با بقیه فرق داره / نازنازی / خاص پندار 🔹 مترادف ها narcissist – drama queen ...
🔸 معادل های فارسی: اشتیاق سوزان، عزم راسخ، انگیزه ی درونی، دل گرمی آتشین محاوره ای: یه آتیش تو دلشه / انگیزه ش ترکونده / جون دار و باانگیزه ست 🔹 م ...
🔹 معادل های فارسی: آماده ی حرکت، در حالت شروع، همه چی ردیفه محاوره ای: آماده ایم بزنیم به دل کار / وقتشه بریم / همه چی آماده ست 🔹 مترادف ها: ready ...
🔹 مترادف ها: Impregnable – Invulnerable – Incontestable – Irrefutable – Bulletproof – Indisputable – Inviolable 🔹 مثال ها: The team has an unassail ...
1. SureFire یک شرکت آمریکاییه که تخصصش در ساخت تجهیزات تاکتیکی مثل چراغ قوه های نظامی، لامپ های اسلحه، صداخفه کن ها، و ابزارهای نوری با عملکرد بالا ه ...
**کاپیتول هیل** به طور اصلی به یک محله تاریخی و مهم در شهر واشینگتن دیسی گفته میشود که اطراف ساختمان کنگره ایالات متحده ( United States Capitol ) واق ...
🔹 معادل فارسی: در رابطه، با در خصوص، با توجه به محاوره ای: راجع به / در مورد / نسبت به 🔹 مترادف ها: regarding / concerning / in relation to / abou ...
🔹 مترادف ها: totally / exactly / you’re so right / tell me about it / preach 🔹 مثال ها: That movie was so good IKR? I’ve watched it three times al ...
🔹 معادل فارسی: وای خدای من! / اوه نه! / ای وای! ( در زبان محاوره ای: وای وای وای!، ای خداااا! ) ( طنزآمیز – اینترنتی ) : ZOMG شکل اغراق شده ی �O ...
🔹 معادل فارسی: چی کار می کنی؟ / الآن در حال انجام چی هستی؟ / برنامه ات چیه؟ WYD مخفف عبارت What ( are ) You Doing? هست. این اصطلاح در پیام رسان ها و ...
🔹 معادل فارسی: قراره اعلام بشه / هنوز مشخص نشده / بعداً اعلام می شه TBA مخفف عبارت To Be Announced هست، و در برخی منابع ممکنه به صورت های To Be Arra ...
🔹 تعریف غیررسمی: در چت ها و فضای مجازی، RN مخفف Right Now هست، یعنی �الآن�، �در همین لحظه�، یا �فعلاً�. 🔹 مثال ها: I’m so tired RN. الآن خیلی خس ...
🔹 معادل فارسی: زاویه دید / دیدگاه / از نگاه من / از نگاه تو POV مخفف عبارت Point of View است. این اصطلاح بسته به زمینه ی استفاده، می تونه به معنی زا ...
🔹 معادل فارسی: تو چی؟ / نظر تو چیه؟ / برنامه ات چیه؟ / حالا نوبت توئه WBU مخفف عبارت What About You? است. این اصطلاح برای برگرداندن سؤال یا مکالمه ب ...
🔹 معادل فارسی: فقط خواستم بدونی / صرفاً جهت اطلاع / گفتم در جریان باشی JSYK مخفف عبارت Just So You Know است. 🔹 مترادف ها: FYI – for your informati ...
🔹 معادل فارسی: اگه درست یادم باشه / تا جایی که یادمه / اگر اشتباه نکنم IIRC مخفف عبارت If I Recall Correctly یا If I Remember Correctly است. 🔹 متر ...
1. IDC = I Don’t Care یعنی برام مهم نیست یا بی تفاوتم 🔹 معادل فارسی: برام مهم نیست / اهمیتی نمی دم / بی خیالم 🔹 کاربرد: این مخفف در پیام های متن ...
🔹 معادل فارسی: راستش را بخواهی / انصافاً / به منظور رعایت انصاف 🔹 مترادف ها: to be honest – frankly – in fairness – admittedly – to be truthful 🔸 ...
In Other Words – یعنی به عبارت دیگر یا به زبان ساده تر این کاربرد رایج تر است، مخصوصاً در پیام های متنی، ایمیل ها، و گفتگوهای آنلاین. مثال: My seroto ...
🔹 معادل فارسی: از شدت استرس یا عصبانیت مو کندن / از کلافگی به سر زدن / درگیر اضطراب شدید بودن 🔹 مترادف ها: frustrated – exasperated – desperate – a ...
🔹 معادل فارسی: از خود بی خود شدن / کنترل خود را از دست دادن / درگیر احساسات شدید بودن 🔹 مترادف ها: distraught – overcome – out of one's mind – fran ...
🔹 معادل فارسی: از نگرانی زجر کشیدن / درگیر اضطراب شدید بودن / ذهن فرسایی از نگرانی 🔹 مترادف ها: tormented by anxiety – consumed with worry – distre ...
🔹 مترادف ها: worried – upset – distressed – frantic – devastated – overwrought – agitated 🔸 مثال های کاربردی: He looked distraught after hearing th ...
🔹 معادل فارسی: دنیاپرست / مادی گرا / اهل دنیا / دنیازده 🔹 مترادف ها: materialist – mammonist – hedonist – secularist – sensualist 🔸 مثال ها: The p ...
🔹 مترادف ها: materialist – money - worshipper – capitalist – profiteer – worldling 🔸 مثال ها: Mammonists dominate the corporate world, driven by pr ...
🔹 معادل فارسی: غارت / چپاول / ربایش خشونت آمیز / دستبرد 🔹 مترادف ها: plunder – pillage – looting – robbery – seizure – despoilment 🔸 مثال ها: The ...
1. در متون مذهبی ( مسیحیت ) : Mammon نماد ثروت دنیوی، حرص، و مادی گرایی افراطی است که در تضاد با ارزش های معنوی و الهی قرار دارد. در انجیل متی و لوقا ...
در فلسفه، ماتریالیسم ( Materialism ) نظریه ای است که معتقد است همه چیز در جهان از ماده و نیروهای مادی تشکیل شده و ذهن، روح یا هر نوع پدیده غیرمادی را ...