پیشنهادهای یوسف صابری (٣٥٠)
۱. سیاه مست، بسیار مست ۲. عصبانی
تمسک و توسل
از پا افتاده ( به خاطر بیماری )
اجاره نشین
اجاره نشین
پریده رنگی
بد، زشت و به دور از نجابت، شنیع
نوعی مار سمی، افعی
درگیر چیزی شدن
فصل، بخش، قسمت
خندق که زمان جنگ کنده میشه
منظر، تصویر
مرغ دریایی
مقام و جایگاه
تصور
امید In the prospect of به امیدِ
عقربه قطب نما
وسوسه
مصمم Determined
پست و حقیر
زشت و زننده
یکه و تنها
پریشان روزگار
پریشان روزگار
تازه به دوران رسیده Upstart
نظرگاه
بی پایه و اساس
از روی قصد، بعمدا، عمدا Intentional
از دست کسی قاپیدن، قاپیدن
ترغیب کردن به انجام کاری ( یا به اصطلاح خودمون خر کردن کسی به انجام کاری )
شتاب Briskness
شرمساری Embarrassment
شایسته و درخور ( بیشتر برای جزای جرم و جنایت )
عصبانی کردن یا خون کسی را به جوش آوردن
خون کسی را به جوش آوردن
عبادت Prayer
برج حمل که به آن بره هم میگویند
کم دل و جراتی ترسویی و بزدلی
بزدل Wuss=coward
همه گیر، فراگیر، چیزی که شامل همه اعضای یک مجموعه بشه Across the board All inclusive
ریزه خوری کردن
سکندری خوردن
صحیح و سالم و بدون هیچ درد و مرضی
ملغمه، ملغمه ای از چیزهای متفاوت
۱. کسی که ترس از کشورهای دیگه و فرهنگ اونها داره ۲ . نژاد پرست
۱. قطعی برق ۲. از هوش رفتن، قش کردن
افتادن=fall
کانون توجه ( کسی که تو چشمه )
بدنی، فیزکی ( برخلاف ذهنی و روحی )
مجلل