پیشنهاد‌های صمد توحیدی(شهرام) (٢,٨٤٥)

بازدید
٢,٨٢٣
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به هیچ وجه. به هیچ روی. به هیچ سبک. به هیچ راه. به هیچ روند. به هیچ روا. به هیچ سبک. به هیچ ترز. به هیچ نمود. به هیچ نما. به هیچ نماد. به ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یاران میم ز بهر خدا در گلو کنید. آلودهء غمم میم در گلو کنید. جام می لبالب از آن دستم آرزوست. بهر خدا شفاعت من نزد او کنید. چون مست می شوید ز شرب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گِردنوشته های شهرام نیا صمد . توحیدی. ۱_طلوع و غروب زمان. ۲_نقد منطق. ۳_جستار فلسفه. ۴_انسان. جامعه . جهان بینی. ۵_فلسفهء انسان. ۶_آیینها ی جدا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گِرد نوشته ( ها ) ی:مجموعه آثار.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نگاهستان. نوشتهء؛ شهرام ص.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" لَغ و رُو ( روده ) لَغِرو ":امعاء و احشاء.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" دِل و پَنجِرِک ":امعاء و احشاء.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" معده و روده. اندرونه. داخلی. ":امعاء و احشاء.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" منالها. منالگان. گوسفند. گاو و گله":احشام واغنام. " گله و رمه ":اغنام و احشام . " جینات ":احشام و اغنام.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منال ها. منالگان : احشام.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کودکیانگی؛آنجا که درست نیست. خود را به کودک وارگی زد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

" شد. شدگر. شده. شد. شدا. شونده. بود. بودگر. بوده. بود. بودا. بوینده. هست. هستگر. هستیده. هست. هستا. هستنده ": خلق. خالق. مخلوق.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

" آفرینش. آفرینشگر. آفرینشیده. آفرین. آفرینگر. آفریننده. آفرین. آفرینا. آفریده. ساخت. ساختگر. ساخته. ساخت. ساختنده. ساخته. ساز. سازنده. سازیده. ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

" با بازنگری و افزونه ها ":با تجدید نظر و اضافات.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

به نزد خدا آبرو دار باشیم. بیایید یاورانا یار باشیم. به وجدان و به آیین و به قانون. به آهنگ جهان ستوار باشیم. شهرام. ص.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گویند پیایند پور سینایی. خیام تو راماند بدان والایی. چندانکه فارابی به افسوس برفت. افسون نباید گشت ویا سودایی. هر چند ندانیم بیرونی چون شد. ده س ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ادب ورز . وتاریخ ورز.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

هستند به دل ودماغ لبریز می روند. یا نیستند به چون زیز می روند. قومی برای روزبه گام می نهند. قومی دگر به دربار پرویز می روند. برخی برای معارف گام ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" جورکرد. جورکرده. جورکرده ها ": کلکسیون. کیک جورکرد ، جورکرده است این چیزها را. فلان جورکرده. جورکرد این همه. . . . . را . جورکرده ها یشان . . . ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

بگذار هر کس هر آنچه که هست باشد؛ در هر خاست و خواسته . در هر رشته. در هر پسند. در هر گزینه. در هر ؛ . . . . . . . . این شعر نیست. . . . . . . ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

" گیره. گِه گِیرَه به لری و لکی. گاه گیره . گیره. نوبت. وِرد ":شیفت.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

عوف:عوفه. عوف. عوفِش به دلم به لری و لکی که به روند؛ عافیت. استعفا. عفو شده اند یاهم زمان ویا به روند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

چه شد که نام کِیَک را کِرِ ناب زده ای. چه شد که وام بدهند یا که قاب زده ای. بسی روند روا شد که سالیان داری. فرای سی و چهل سال تو رکاب زده ای. به ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

نمی دانم نبوغی برترم من. ویا باشد نبو غی بر تر از من. ولیکن حیف هرگز من نتانم. که دره التاج را از رو بخوانم. اگر تانستمی خوانمش از رو. کفایت را ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

بشنو از من سخنی با یک دل بی کینه. نیز هم با یک دل بی غل و غش زرینه. سخنی کز روزگاران کهن می آید. گفته و بنوشته وز شهر کهن دیرینه. از دماغ ودل مرد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" درآمدی بر فرزانش فرا اُفتامَد ":مدخلی بر فلسفهء سورئالیسم.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

۱_به اندازهء بهشت در مردم خوبی هست. ۲_به اندازهء برزخ در ذهن همگان عادی هست. ۳_به اندازهء دوزخ در درون انسانها بدی هست؛ تا برپایهء آنها مردمان راه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

آیین های ادبی؛ ۱_درون آیین. ۲_برون آیین. بسا روزی خودروهایی بیایند که آیین راهنمایی ورانندگی در درون خودشان باشد و به تابلوهایی بیرون از خود در راه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

چستی نباشد. شهرام از هستی بگو نا هست گردی. . . . .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هیزه:مشک روغنِ دان و حیوانی. هیز:بلند شدن. برخاستن. هیزکن:برخیز. وِرِیس:وَخی. برخیز. اَورِیزا:برخاست. لکی. وریسا:برخاست. لری.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

هَیزِه:رفلکس ( . در دادن. درزدن. )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ایلاخ:" جای ایل و آختن ایل در جایگاه خودبه زندگی ". قشلاخ:" خوش نشینی از کوهستان به گرمسیر رفتن ".

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" فرا افتامدگرایی و افتامدگرایی ":سوررئالیسم و رئالیسم.

پیشنهاد
٠

" کانشگرایی و افتامدگرایی":طبیعت گرایی و رئالیسم.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" کانش گرایی و دانست ":ناتورالیسم و دانش.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

دَو. دَب، اَ دَب ، اَدَب، ادب. ادبیات. آداب. آدابیات.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" رِوَدگَه، رِوَدگاه ":قدمگاه.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

" چیزها با ضدشان شناسه می شوند؛ ضدشناسه گری. ضد شناسه مندی. ضد شناسه واری ": تعرف الاشیاء باضدادها. ضد شناسشی. ضد شناسشیانه. ضدشناسگیانگی. ضد ش ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" نماچی ": پرتوره، مانند غیبت چی، که همه چیز را می خواهد نمایاندگی کند. پرتوره هم میخواهد، کیش نمای کس و کسان باشد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نماچی:" پرتوره ".

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرتور:فَرتَور به فارسی=فراتَور، فرامانند. پیشا فَرتَور.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیشاپرتوره:selfeprotraiteخودنماچی. پرتورهء کیش، منش، آیین و دیگر ارزشها را در فرد یا گروه نمایان مینماید.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بَندیه:حبسیه. سروده های بندیه. سرودهای بندی. سروده های بندی. سرودهای بندیه. بندیه ها. بندیه گان. بندیه وار . بندیه واره. بندیه گونه. بندی و ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

نیک آن است که گروه های سنی در دانستنی های از دانشها و فرزانشها وآیینها ورازوریها راه اندازی شود. بویژه در ورزش و قد و وزن و . . . . .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

" بخوان علی را نماد شگفتی ها را":ناد علیاً مظهر العجایب.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

اگر سرودهء من شادمان و غمگین است. نگر به چهرهء آنی که یارش دیرین است. مرا نگر که چوبلبل غزل سرایم چون. برای بلبل ما گل است ونسرین است. بسا کسا به ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

بنگر که خداوند مرا روزی داد. هم روزی رساند ونیز پیروزی داد. با دانش و فرزانش مرا یاری کرد. هر روز به از دیروز بهروزی داد. یاری به من رساند که یار ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

امشب ای دوست مرا تنگ در آغوشت گیر. زندگی چیست مگر برنامه های بم وزیر. خط وشیر است که زی را به روند می یابیم. وین روای است که داریم از آن زودی ودیر ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

امشب ای دوست مرا تنگ در آغوشت گیر. شهرام. ص.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

"فروزا. فروزان. افروز. افروزناک. افروزنکگی. افروزش. فروزیدن. فروزانش. فروزانه. افروزانه. افروزیدن. افروزید. افروزیدا. افروزیانه. فروزش. درخش. درخشش. ...