پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (٢,١٥٠)
تجلی ذات:" نمودش سرشت ". تجلی صفات:" نمودش ویژش ". " نمودش سرشت و ویژش ":تجلی ذات و صفات.
" نمودش ":تجلی.
" پَرتُو و پَرتوِش ":بَرق وبارقَه.
طوالع التنویر:" پرتوهای روشنا ".
" پرتوِ های دل ":طوالع. پرتو:طالع.
" پَرتو ها و پِریسکها ":لوامع و لوایح. پرتو روشن و پریسک پاره ای از آتش ها و روشنایی های. پَرتُو و پِرِیسک.
ترانه های راز. ترانه های رازوری. ترانه های رازورانه. ترانه های دانستنیها. ترانه های دانش ( ها ) . ترانه های فرزانش ( ها ) . ترانه های آیین ( ها ...
پیروز شوی به زندگی پایه بود. آن هم که تورا جاوید سرمایه بود. آن هم به پسند ایزدت باید بود. تا آنکه تو را بهینه آرایه بود. شهرام
فصل فی الاقسام العلل و احوالها:پایی از بخشهای انگیزه ها و چگونگی اش ". درمان از پورسینا:شفاء از پورسینا. درمان:شفاء =نوشتهء شفاء اثر پورسینا. نمای ...
" دستورِ برهم زد ":حکم فسخ. " امرِ برهم زد ":حکم فسخ. " فرمانِ برهم زد ":حکم فسخ. " دادِ برهم زد ( دادبهم زد دادوستدرا ) ":حکم فسخ.
" ابطال وفسخ ":کمانه و تباهه.
" تباه ولق ":فسخ والغا
" دستور تباه. دستورفُرونِه ":حکم فسخ.
" وِلِش ِ داد و ستد ": فسخ معامله. پس انداخت داد وستد. پسش داد وستد. ولنمای داد وستد. ولکَرد داد وستد. ولنمایی داد وستد. . ولیِ داد وستد.
" وا و تباه ":حل و فسخ. واکردن وتباه کردن. واکرد و تباه کرد. وانهی و تباه نهی. وانهش و تباه نهش. وانهاد و تباه نهاد. گشود وتباه. گشایش و تباهش ...
" گُش و پَس ":حل وفسخ ". گشودن وپس انداختن.
گِیر وگُش کارها. گیروگش کار وبار. گُش وگِیر کار وبار . گُش و گِیر کارها: حل وفصل امور.
" گِیر و گُش ":حل وفصل. پیرامون هر گزاره ای.
" گواهش راست. گواهش راستین. گواهش راستی ":شهود حق.
" گواهش خرد. گواهش خردی. گواهش اندیشه. گواهش اندیشه ای ":شهود عقلی.
گواهش خودی. گواهش خویش. گواهش. خویشی. گواهش خویشتنی. گواهش خود. گواهش خودمانی.
" نو راست گرای. نواُفتامَد گرایی ":نوواقعگرایی. وَقَعَ:اُلقِیَ و جاء=افتاد وآمد=اُفتامَد.
نیک نمایی:حفظ ظاهر. نیک نما. نیک نمایان. نیک نماها. نیک نمایی گری. نیک نمایی گرایی. نمای نیک.
پیرامون فِرِست پیشین هرکسی چیزی میتواند بگوید؛ نگرانی پس از رویداد. میگویند. رسیده . نگرانی. سختی. گرفتاری. رنجش. رنج. بلا. پیشامد. رویداد. ...
سرمایهء زندگی ما سرود است. هر دم بنگر بر آن درود است. این ویژگی ادب چه زیبا ست. تا کی بُود و از کِه بود است. شهرام ص. . . . . . . . . . . . . . ...
" آیین شهروند ":مکتب مدنی. " آیین شهروندی ":مکتب مدنیّت.
کاپ. کِپ. کیپ شِن=کاپشن:فارسیده برای اینکه کاپ و کپ و کیپ پوشش و پوشیدن است. و شن شاءن وشان را با خود دارد. پس فارسیدگی آن درست است.
موناد : شاید" مینو " باشد که فارسی است چونکه مانا و ماندنی خواهد بود.
ای باد بیا و تو به من یاری کن. وی شاد بیا تو و نه کم کاری کن. ای یاد بیا و خویش من را می بر. وی راد بیا و تو همه کاری کن. شهرام.
* سنجش دو گونه است؛ ۱_ سنجش دستوری:در دستور کار خود نهادن تا کس ویا کسانی را وادار به اندیشه و دانش نمایند. ۲_سنجش درسی :که دانش واندیشه ای را به بد ...
" کارای سرمایه شناسی ":فعال اقتصادی.
اختلال اضطراب پس از سانحه:" نگرانی آمده پس از رویداد. نگرانی پس از رویداد رسیده. "
" ناخواستهء برخورد ":سانحهء تصادف.
" ناخواسته ":سانحه. " ناخواسته ای ":سانحه ای.
" ناپسند ":سانحه.
مدنی الطبع:" شهروند سرشت ". مدنی بالطبع:" شهروند به سرشت ". مدنی الطبع:" شهر وند منش ". دارندهء منش شهر وندی. مدنی بالطبع:" شهروند به منش " با منش ...
شهروند:مدنی. شهروندی:مدنیّیت
پرسشوارهء شهروندی:مسئولیت مدنی.
" یابش پرسشواره":احساس مسئولیت.
" پرسشوار ":مسئول. " پرسشواره ":مسئولیت.
" کارگردان دوواژ . کارگردان دوواژه ":مدیر دوبلاژ. در زبان شیرین فارسی دو نماد گِرد است و برای شمارهای گرد بسندگی دارد. مدیر دوبلاژ:" هماهنگِ دوواژ ...
" دُوواژ. دُوواژه ":دوبلاژ
" کران ":افق. " کران تا کران ":افق تا افق. " کرانها ":اوفاق. افقها. " کرانها و شمارها ":اوفاق و اعداد.
" دارمان میان پخشهای شایدِ برپا ":روابط میان توزیع احتمال مستقل. دارمان:روابط. ربط. برپا : مستقل. شاید:احتمال.
دگره های برخوردی برپا باپخش یکسان: متغیرهای تصادفی مستقل باتوزیع یکسان
" پخشِ شایدِ گسسته ":توزیعِ احتمالیِ شاید گسست.
" پخش دو گذارده ای ":توزیع دوجمله ای. اینکه نوشته ایم گذارده ای چون گذارده دارای نهاد و گزاره است.
" ابزارجازن. ابزار جازدن. ابزار جازنی ابزار جازد. ابزارجازنش. ":ادات عدول.
" دیگر. ودیگری. و این وآن ": وغیره وذالک.
بازسازی. آن رابازسازی کردند. بازبازی. از ایشان خواستند بازبازی نمایند. بازسازش . بازسازش کردند. بازنویسی و دیگر . . . . . . . .