پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (٢,٨٤٥)
آیا می توان به تمدنهای کوچ رو در سامانه ها و کهکشانها باور داشت. که از خود یادگارهایی نهاده باشند.
عتیقه:آنتیک به زبانش لری اَنتیک گفته می شود.
" یابِشگر " :سنسور
" بنیاد " :موسسه.
" توان افزایی ":دوپینگ.
" چیده ":کابل.
" سازمان نیرویش هسته ای ( اتمی ) . ":سازمان انرژی اتمی.
نیرویش نوشو. نیرویش نوشونده. نیرویش نوپذیر. نیرویش نونوار. نیرویش دوباره. نیرویش دوباری. نیرویش دوباروی. نیرویش چند بار. نیرویش چندباری. نیر ...
مرادف:در راستای. راستای. راستا. در راست. راست. درست. درستای. درستش. راستش.
" واژهء راستا ":واژهء مترادف.
" فرهنگ راستاها و زدا ها ":فرهنگ مترادفها و متضادها.
" پنداشت راستا و زدا ":معنی مترادف و متضاد.
" کرانها ":آفاق.
" کران رویداد ":افق رویداد.
" گذارده سازی با از کران تاکران ":, جمله سازی با از افق تا افق.
پرسش کران:مسئله افق. هرچند مسئله را فارسی می دانند.
چشم انداز: منظر. واژگان فارسی چند واژه ای و باز و روشن در پنداشت ودریافت می باشند.
" کران مهر " :افق مهر.
" جهانِ کَران ":خط افق.
" کرِ کَران ":خط افق.
" از کَران تا کَران ":از افق تا افق.
" کرانِ گستر . کرانِ ریخت. کرانِ طرخ. ":افقِ طرح.
" کَرانِ و سَمت ":افق و جانب.
" کِرِ کَران ":خط افق. " کِرِ سُتون ":خط عمود.
" افق شرق ": کران خاور. " افق غرب ":کران باختر.
" کران و ستون. کرانی و ستونی ":افق و عمود . افقی و عمودی.
" ابزارک. افزارک. ریزابزار. ریزافزار. کوچک ابزار. کوچک افزار. ابزارکوچک. افزارکوچک ":مایکروسافت.
۱_واژه های بیگانه بر پایه ای خیال پردازانه به کار گرفته می شوند و مردم آنها را بر گمان و ذهن خود بار مینمایند و می پندارند که برد فراوان دارند با آنک ...
" بهره. بهره ها. بهره هایی ": پارامتر.
" همیاری ":تعاونی.
" آزمون و آفت ":خیر و شر.
مهربانان ماه مهر آمد پدید. بهتر از این ماه مهر آور که دید. می نماید زندگی را رهنما. من تو او و ما و ایشان و شما. میدهد آموزش علم وهنر. میکند دور ...
ماکان:ماه گان در جای ماه. ماه مانند. مانند خورگاه جای خورشید. زودترها ک وگ یکسان نوشته می شدند.
"کمک. یار. یاور. پشتیبان. پشتوانه ":نصرت.
دوئل:دویَل، دویَل که با هم نبرد می کنند. هر کدام از این یَلها هماورد دیگری است. اگر گروهی باشند میگوییم دو اِیل.
" پاشوبنشین دانستورانه ":سمپوزیوم.
" برخاست دانستوری. نشست دانستوری . نشست دانستورانه. خاست دانستوری. خاستش داننستوری. خاست دانستورانه. خاستش دانستورانه. ":سمپوزیوم.
" وارنماسازا . سازاوارنما. سازوارنما":ارکستر سمفونی
" وارنماساز ":ارکستر موسیقی.
" بدخوراک. بدخوراکی ":سوءتغذیه. سوء تغذیه ای.
"سرزمین. فراسرزمین. کشورها. خویشان. فراکشوری. فراکشورها. فرامرزی. فرامرز. فرامرزها. فراخویشی. فراقومیتی":ملل.
"گردایند. فراهم. فراهمها. فراهَمِش":مجتمع.
مردمان برپایهء آرمانها و کاربردهای آنها به زندگی می پردازند برپایهء؛ تمدن. تاریخ. فلسقهء تاریخ. طبیعت. فلسفه. فرهنگ. سفسطه. سیاست. آرمانشهر. ...
سبک نا و جنبهء منفی هم در همایه شناسی و تکایه شناسی هم داریم. آنچه ناپسندانه به تکایه و همایه گفته می شود که از ناگرایان و یا منفی گرایان سر میزند.
بُرخُوردَن:لولیدن. بودن. همراهی. دوستی. آشنایی. پیوستن. انجمنیدن.
" هوی هی کیک ":الا یا ایها. الا ای شماییکه به فارسی.
" ریشه در ژرفی. ریشه در ژرفا. ریشه در ژرفاها ":ریشه در عمق. ریشه در عمقی. ریشه در اعماق.
نوراز. نورازها. نورازور. نورازوریها. رازور نوآمد. رازوری نوآمد. رازنورس. رازنورسیده. رازوری نورسیده. رازوری نو. رازورینوش. رازوری نو بازار. راز نوباز ...
فبشر عباد. . . . پس مژده بندگان را آنانی که میشنوند گفته را ودر پی اند نیک ترینش را.