پیشنهاد‌های سهیلا سهرابی (٣٨٩)

بازدید
٧٢١
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بدون محدودیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بسته به کانتکست، میتونه تجهیزات یا وسایل فنی و تکنولوژیکی هم معنی بشه

پیشنهاد
١

قربانی کردن کسی

پیشنهاد
٩

کسی را به خطر انداختن کسی را به دردسر انداختن پس معنی پیشنهادی ( تو دل شیر رفتن ) غلطه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در گرماگرم نبرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کش و قوس دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

خرپول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حساب رو صاف کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از کنترل خارج شدن دیوونه بازی درآوردن وقتی کسی میزنه به کله ش و رفتارش خارج از کنترل میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

I second that یعنی باهات موافقم

پیشنهاد
٤

وقتی این عبارت برای کسی استفاده میشه، منظور اینه که اون فرد لایق تحسین و احترامه. به عبارتی کارش تحسین برانگیز بوده.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

راهنمایی دقیق، کمک، حمایت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی آدم چنان بترسه که کاری رو انجام نده وقتی به خاطر ترس یهو بیخیال کاری بشیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلاح های دوربرد مانند تیر و کمان و چاقوی پرتابی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

seedy - looking: کر و کثیف، بدنام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

یادداشتی برای خود محاوره میشه گفت یادم باشه، حواسم باشه، یادم بمونه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کم لطفی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

something is off یه چیزی عجیبه، طبیعی نیست یه کاسه ای زیر نیم کاسه ست something about him is off یعنی رفتارش نرمال نیست، عجیب و غیرطبیعی رفتار میکنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

second guessing ones self به معنی زیر سوال بردن خود، به خود شک کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به جهنم به درک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨٦

توی داستان ها، کلیف هنگر به زمانی میگن که داستان جایی به پایان برسه که مخاطب رو بین زمین و هوا ول کنه. یه جورایی در اوج به اتمام برسه. این اصطلاح اول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اتهام آمیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در محدوده شنوایی قرار داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصیل نبودن، بدلی و تقلبی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

—used in speech to show sympathy for someone who has failed or has been disappointed You lost your job? Oh, tough luck. —often used in an ironic way ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

میشه ساحر معنی کرد. البته اگه cast به معنای طلسم کردن استفاده شده باشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تنظیم کاهشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تیمار گرمایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

نسخه آزمایشی نرم افزار رو میگن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

این اصطلاح زمانی استفاده میشود که میخواهیم اشاره کنیم کاری در چه زمانی انجام میشود. مثال: The project will be completed in the fall of 2018

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

لحن تند لحن خشن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

لجباز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

سرخوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کنترل کامل داشتن بر کسی یا چیزی مسلط بودن بر کسی یا چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نامعمول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

نادر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

زیر و رو شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

چشمگیر با عظمت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

وصله ناجور نابه جا خارج از جای خود بی جا ( منبع https://dic. b - amooz. com )

پیشنهاد
١١

بد نگاه کردن به کسی چپ چپ نگاه کردن به کسی خصوصا وقتی با عصبانیت باشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

راننده خودکار میشه معنیش کرد. مخففautonavigator

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

فردِ کار درست وقتی کسی میخواد بگه یه فرد یا یه شیء یا . . . همونطور که میگن خیلی خفن باشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کسی که قوانین بازی رو تعیین میکنه و اگه دلش بخواد میتونه هر کس رو که میخواد برنده یا بازنده اعلام کنه. ( منبع: Urban Dictionary )

پیشنهاد
١٧

هدر دادن منابع، توان، زمان و. . . برای هدفی غیرقابل تحقق یا نقشه ای که موفق نخواهد بود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

فداکارانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به خود اجازه دادن ( برای انجام کاری ) بدون این که از کس دیگه ای اجازه گرفته باشیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

to run, develop, or grow out of control

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

سلطه گری کردن بر کسی تحقیر کردن کسی کوچیک کردن کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فورانگر ( درمورد چاه نفت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

با عجله در رفتن ( slang )