پیشنهاد‌های سهیلا سهرابی (٣٨٩)

بازدید
٧٢١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شبیه کلاه ایشون:

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نگاه تُند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف های تند مثل فحش و توهین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

pass

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اگه برای سوال بیاد، میشه اینطوری معنی کرد: بازپاسخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرفدار پر و پا قرص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوش آهنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوش نواز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرغابی پکن یا اردک پکن نوعی خوراک مشهور چینی است که با گوشت مرغابی طبخ می شود و خاستگاه آن شهر پکن است. سابقهٔ این غذا به دوران حکومت های پادشاهی در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اداره بهداشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

an official notice of discharge from employment or service

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

keep to oneself avoid contact with others If you keep to yourself, you stay on your own most of the time and do not mix socially with other people *H ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تکون بخور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

آتیش به پا کن کسی که شر درست میکنه مفسد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس زمینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای کاری به دنیا اومده باشی برای کاری ساخته شده باشی یا قرار بوده باشه کاری انجام بدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی را گیر انداختن مثل وقتی کسی توی یه گوشه از دیوار گیر می افته و جایی برای رفتن نداره کسی را محاصره کردن ( کسی را در خطر انداختن غلطه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. from one side to the other side of 2. on or at the other side of 3. so as to transcend boundaries or barriers

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در مورد حیوانات، حیوانات پرورشی معادل صحیحی نیست. این کلمه وقتی در رابطه با حیوانات استفاده شود، منظور حیواناتی است که دولت ها برای محافظت از آنها هز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

خطر از بیخ گوش آدم رد بشه مویی رد کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این در واقع باید do the trick باشه غلط املایی! خود do the trick هم داخل آبادیس هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلندگو از این مدل بلندگوها

پیشنهاد
٠

used to refer to something or someone that is familiar to or understood by people If something or someone is known to be or do something, people kno ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنیش میشه تو مایه های فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه : )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بسته به جایی که استفاده شده باشه میشه معادل ( ( شانسی ) ) رو هم جاش گذاشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مردخوار یا مانتیکور موجودی افسانه ای نشأت گرفته از افسانه های ایران باستان است. این جانور سر و چهره یک انسان ( بیشتر مرد ) و چشمان خاکستری دارد. بدن ...

پیشنهاد
٢

to blame someone for something, especially for something they did not do کسی رو برای کار نکرده سرزنش کردن کاری رو به کسی نسبت دادن که اونو انجام نداده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

attribute the blame or responsibility for something to someone.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to get your balance again so that you do not fall.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوش برگ ( گیاه شناسی ) ( منبع: ویکیپدیا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

میتونه به معنی جلب توجه نکردن هم استفاده بشه ( در عبارت قاطی جماعت شدن ) وقتی یکی میخواد توی جمعیتی blend in بشه یعنی نمیخواد توجه کسی رو جلب کنه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پاییدن زیر نظر گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به سمتی چرخیدن مثال: Turning on the narrow ledge, he scanned the mountainside for something he recognized

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

علاوه بر �قوی باش� یا �قوی بمون� به این معنی هم به کار میره: having a never give up attitude, no matter what یعنی سر حرف یا عقیده ای موندن، سرش جنگی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گیج و منگ مثل وقتی آدم مشت میخوره و چند لحظه گیج میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوب به چیزی فکر کردن ( قبل از انجامش ) عقل رو به کار انداختن مثلا قبل از گفتن حرفی یا انجام کاری که ممکنه ازش پشیمون بشی، یه ذره فکر کنی

پیشنهاد
٢

to make someone do what they promised or agreed to do کسی رو مجبور کردن که به قولش عمل کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

when told to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

برای کسی کم گذاشتن مثلا برای بچه ت کم بذاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

با کسی گرم گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توریست مسافر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

این کلمه به معنی غرور و افتخار و همه ی چیزهای دیگه ایه که بالا آورده شده. اما به هیچ وجه به معنی همجنس گرا و همجنس گرایی نیست. این دو مفهوم رو با هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تقلیل یافته، تحقیر شده، کاهش یافته، بی ارزش شده، خفیف شده، کوچک شده ( این صفته مگه این که ed آخرش برای گذشته کردن فعل اومده باشه. پس لطفا فعل معنیش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمع و جور کردن خود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

شادمانه با خوشحالی با سرحالی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

صدای ضعیف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

idiom. : a small amount of ( something ) : a hint or trace of ( something ) She noticed a touch of garlic in the sauce.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

having the necessary strength, courage and ability to deal with something successfully داشتن قدرت، شجاعت و توانایی کافی برای حل یک مساله یا موفقیت در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به بهانه ی