تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

disability: معلولیت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

استخدام کردن ( البته بیشتر در زمینه نظامی به کار میره ) ، سرباز گیری: Even young boys are now being recruited into the army.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرد کردن، اخراج کردن، تبعید کردن: You're banished from out community! ( از جامعه ما طرد شدی! ) They were banished ( = sent out ) from the library fo ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معتاد به الکل

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

کوکائین ( آمریکایی ) ماریجوانا ( بریتیش )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان توجه کنید که جمع این کلمه radii می باشد. تلفظ به صورت 'رِی - دی - یای'.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

احساس شادمانی ناشی از درد کشیدن دیگران. مثلا وقتی فردی اشتباها روی زمین سر می خورد و بقیه بهش می خندند. یا مثلا وقتی طرفداران یک نامزد در انتخابات ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفاعیات مسیحی، شبیه به علم کلام در اسلام. به کسی که این کار رو میکنه میگن apologist.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی "آخیش" می تونه بده. زمانی استفاده میشه که از یک موقعیت ناراحت کننده خلاص شدید: Phew! What a relief! ( =آخیش! خیالم راحت شد ) Phew! I'm so glad ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به عنوان فعل معنی غرق شدن میده، به طوی مجازی به معنای ناموفق بودن، شکست خوردن و. . . : The ship foundered in a heavy storm. Plans for a new airport ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

click your tongue یعنی "نچ" گفتن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دروغ شاخدار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی در میان adj: Private cars are banned from the city on alternate days. ( ماشین های شخصی یک روز در میان از تردد در شهر منع شده اند ) متناوب altern ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. گل گلی ( در تصویر ) . She went to the party in a little ditsy dress with colored tights and ankle boots. 2. یا ditzy احمق، خُل ( مخصوصا یک زن ) ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سکان کشتی. اصطلاح at the helm به معنی در کنترل داشتن یک شرکت است: With Steve Lewis at the helm, we are certain of success.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نسیم، رایحه ای که در زمان کوتاهی حس می شود: He caught a whiff of her perfume.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به عنوان اسم: 1. پستان های زن ( همچنین رک به busty ) 2. سردیس 3. دستگیری مظنونان به عنوان فعل: 1. دستگیر کردن مظنونان یا حمله به یک ساختمان به منظور ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوی ماده: a female swan

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان اسم، برای اشاره به یک زن استفاده میشه. این کلمه معمولا توهین آمیز محسوب میشه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیفته و دیوانه چیزی بودن، چشم و گوش بسته بودن در مورد کسی یا چیزی: He has always been a sucker for a thriller movie. She's a sucker for books about ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گلوله

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جای که خوک ها رو توش نگهداری می کنند ( رک pigsty ) . همچنین مجازا یک جای کثیف و بهم ریخته است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمام تلاشت رو بکن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

عمومی، عامه پسند ( در تقابل با" تخصصی" )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی قهر بودن میده: Lizzie and Tyler are on the outs again. ( با هم قهر ن دوباره )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در چیزی دخیل بودن، مشارکت داشتن در امری، مطلع بودن و. . . : If you are in on something, you are involved in it or know about it.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

یال کوه. همان گونه که در تصویر زیر مشخص است، خط باریک نماینده که محل بر خورد دو شیب است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

روحانی، کشیش، عالم دینی و. . . به معنای clergyman: a Puritan divine ( روحانی پیوریتن )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست کشیدن از انجام عملی، ترک کردن آن ( انجام ندادن آن ) : "forbearance is the intentional action of abstaining from doing something"

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خونگرمی، مهمان نوازی. با کلمه hostility اشتباه نگیرید که دقیقا مفهوم برعکس داره به معنای دشمنی، کینه و ستیز است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

What are the odds یه اصطلاح هست و هنگام تعجب استفاده میشه. یه چیزی مثل "مگه داریم"، "امکان نداره" و. . . : 1. We both applied for the same job withou ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصالحه و آشتی ( معمولا بین دو کشور که در گذشته روابط تیره و تار داشتند. )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

a person who stays at someone else's house for one or more nights مهمونی که یک یا چند شب توی خونه شما میخوابه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تفکیک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

an explanation of a text, especially from the Bible, after its careful study تفسیر کتاب های دینی ( اکثرا برای کتاب مقدس مسیحیان استفاده میشه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

relating to experience، تجربی. میتونه "عملی" هم ترجمه بشه، متضاد theoretical ( تئوری ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توطئه، دسیسه. هم معنی conspiracy.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پارچه شلوار جین. به عنوان مثال denim shirt پیراهنی که با این پارچه درست بشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وراجی کردن: She never stops yammering about that dog of hers.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدال دادن، نشان به کسی دادن: The young soldier was decorated for bravery.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرام، آهسته عکس loud مثلا در soft music

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( رسمی ) به دست آوردن چیزی پس از سعی و تلاش، به چنگ آوردن: He'd procured us seats in the front row. همچنین procuring اشاره به عمل قوادی ( دلال محبت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

striking example: نمونه بارز، مصداق بارز: The library is a striking example of modern architecture.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که در نظام ارباب - رعیتی، رعیت محسوب می شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به عنوان فعل: وقت تلف کردن، هیچ کاری نکردن، to do nothing in particular: Stop loafing around/about and get on with cleaning the windows.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چارچوب فلزی در پارک ها برای بازی کودکان که ازش بالا برن. تصویرش رو در زیر ببینید:

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فاحش ( عمل یا چیز بدی که آشکار و واضح باشد ) : a glaring injustice

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استعلام کردن، پرس و جو کردن، جویا شدن، مطلع شدن و. . . املای آن به صورت enquire هم هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی جنبه ( در مورد مسائل جنسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که مقید به انجام دادن اعمال یک دین است: practicing Jew/Christian/Muslim