تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توی محاوره میگن ادای تنگ ها رو در آوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از بشکه ریختن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

توی دست و پا بودن. He is always underfoot

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

مخلفات hamburger with the works

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You know you havea clone? میدونستید یه همزاد دارید؟ توی کتابی که دارم میخونم خانومه داره به آقاهه میگه یکی رو که دقیقا شبیهش بوده یه جا دیده. رمان cu ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

collapsible metal tube تیوب خمیر دندون مثلا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه باحال !

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خرچنگ قورباغه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

قسمت غیر نوک تیز تخم مرغ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار آزاد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

prognostic charts

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Come across

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The simple form of the verb "vying" is "vie. "

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

earth to Johnny تو هپروتی. . . . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حدس زدن. make a guess

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدیریت ، تصدی tender of some thing

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

inductive استنتاج جزء به کل deductive استنتاج کل به جزء

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مثل آب خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال : Iatrophobia ترس از پزشک، درمان، آمپول. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گربه دارها با این مدقعیت آشنا هستن. معمولا غروب ها گربه ها این مدلی با سرعت دور خونه میدوند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تو ایران میگن ساقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مورد گربه ها : وقتی بیش فعال میشن و میدون و خیز برمیدارن. معمولا غروب ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صرف شده expended money پول صرف شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

party pooper

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

pantry میشه انبار مواد خوراکی panty همون لباس زیر

پیشنهاد
٠

( مسئله ای ) صورت جالبی نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبقه بندی، دسته بندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پا از گلیم دراز تر کردن. از حد گذشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ته مانده، تتمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

//a legislator in bed with lobbyists دستشون تو یک کاسه است. هم دست هستن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Con con

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به مذاقش خوش آمد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Birth doula داریم و Death doula اولی به به دنیا اومدن بچه کمک میکنه دومی به راحت شدن رویه مرگ. یعنی مرگ رو برای شخصی که در حال مرگ هست راحت میکنه. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خورشید اولیه . پیش از تبدبل شدن به ستاره خورشید کنونی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیبایی خیرا کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

to shed some assumptions کنار گذاشتن پیش داوری ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مطمئن نیستم، ولی شاید، شاید، . واژه پرستو که توی فارسی به معنای زن بد کاره استفاده میشه از این واژه گرفته شده باشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکل گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تکمیل فرایند. there’s a 24 - hour turnaround in our computer database

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

is a type of mug designed for the process of sublimation printing. Sublimation printing is a method where heat and pressure are used to transfer a dy ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

cast doubt زیر سوال بردن. به شک انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تورق ورق زدن سریع کتاب نگاه اجمالی به مطالب کتاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخفف این هم هست Standard American Diet

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گسترش بستر اقیانوس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

she had high regard for Greek works احترام زیادی برای آثار هنری یونانی قایل بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشروع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محتمل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

املای کلمه اشتباه. construction داریم و constriction

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

exhausted املای درست کلمه این هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Thigmo تماس Therm گرما گرم شدن دوزیستان از طریق تماس با سطح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بعضی ها اشتباها استراق سمع معنی کردن ولی استراق سمع میشه overhear

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هارپسی کورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مترادف up until now

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متضاد austral

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خرد wisdom. متن زیر از Readers Digest هست The other theory of mind and perspective talking . . . . what some people call wisdom.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عامل محرک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

hydrophobic متضاد این کلمه هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

hydrophilic متضاد این کلمه هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به حق ، شایسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

احتمالی، بالقوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

aerator

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متضاد آنsquar shoulder است. چهار شونه. پشت و شانه های صاف. نه قوز کرده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خمیازه چیزی را کشیدن رو لطفا در معنی واژه اصلاح فرمایید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمونه کار، مثلا نمونه کار روزنامه نگار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

strip all the land of plants اینجا یعنی لخت کردن ( خالی کردن ) زمین از گیاه. مثلا با چرای حیوانات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

آویز ریز که به دستبند یا بند ساعت مچی وصل میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Subsist off دوام آوردن، گذران زندگی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

wander off the topic هم میگویند. خارج از موضوع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

evasive action اقدام پیشگیرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

poor relation of نسخه ضعیفی از. . . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

chemically treated آغشته به مواد شیمیایی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

have a handle on it از پس چیزی برآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جلو زدن از چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبهم، کم رنگ، بی رمق X - ray examination of thin slabs of rock sometimes reveals the ghostly outlines of tentacles

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

snow line هم همین معنی رو میده. Below the snow line, snowfall may occur during the winter, but it usually melts away during the warmer months. Abov ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

. . . it wouldn't hurt . . . ضرری نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

process where something is heated, usually to remove contaminants, moisture, or gases. فرایند گرم کردن برای از بین بردن آلودگی ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

much like that of Venus درست مثل سیاره ونوس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

. . . . Outside of environmental concerns صرفنظر از . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

churning up the sediments that rivers deposit in the estuary بر هم زدن رسوبات بستر رودخانه