پیشنهادهای sahar feizollahzade (٦٠)
در مورد گربه ها : وقتی بیش فعال میشن و میدون و خیز برمیدارن. معمولا غروب ها.
صرف شده expended money پول صرف شده
party pooper
pantry میشه انبار مواد خوراکی panty همون لباس زیر
( مسئله ای ) صورت جالبی نداره
طبقه بندی، دسته بندی
پا از گلیم دراز تر کردن. از حد گذشتن.
ته مانده، تتمه
//a legislator in bed with lobbyists دستشون تو یک کاسه است. هم دست هستن.
Con con
به مذاقش خوش آمد
Birth doula داریم و Death doula اولی به به دنیا اومدن بچه کمک میکنه دومی به راحت شدن رویه مرگ. یعنی مرگ رو برای شخصی که در حال مرگ هست راحت میکنه. ...
خورشید اولیه . پیش از تبدبل شدن به ستاره خورشید کنونی.
زیبایی خیرا کننده
to shed some assumptions کنار گذاشتن پیش داوری ها.
مطمئن نیستم، ولی شاید، شاید، . واژه پرستو که توی فارسی به معنای زن بد کاره استفاده میشه از این واژه گرفته شده باشه.
شکل گرفتن
تکمیل فرایند. there’s a 24 - hour turnaround in our computer database
is a type of mug designed for the process of sublimation printing. Sublimation printing is a method where heat and pressure are used to transfer a dy ...
cast doubt زیر سوال بردن. به شک انداختن
تورق ورق زدن سریع کتاب نگاه اجمالی به مطالب کتاب
مخفف این هم هست Standard American Diet
گسترش بستر اقیانوس
she had high regard for Greek works احترام زیادی برای آثار هنری یونانی قایل بود
مشروع
محتمل
املای کلمه اشتباه. construction داریم و constriction
exhausted املای درست کلمه این هست
Thigmo تماس Therm گرما گرم شدن دوزیستان از طریق تماس با سطح
بعضی ها اشتباها استراق سمع معنی کردن ولی استراق سمع میشه overhear
هارپسی کورد
مترادف up until now
متضاد austral
خرد wisdom. متن زیر از Readers Digest هست The other theory of mind and perspective talking . . . . what some people call wisdom.
عامل محرک
hydrophobic متضاد این کلمه هست
hydrophilic متضاد این کلمه هست
به حق ، شایسته
احتمالی، بالقوه
aerator
متضاد آنsquar shoulder است. چهار شونه. پشت و شانه های صاف. نه قوز کرده.
خمیازه چیزی را کشیدن رو لطفا در معنی واژه اصلاح فرمایید.
نمونه کار، مثلا نمونه کار روزنامه نگار
strip all the land of plants اینجا یعنی لخت کردن ( خالی کردن ) زمین از گیاه. مثلا با چرای حیوانات
آویز ریز که به دستبند یا بند ساعت مچی وصل میشه
Subsist off دوام آوردن، گذران زندگی کردن
wander off the topic هم میگویند. خارج از موضوع
evasive action اقدام پیشگیرانه
poor relation of نسخه ضعیفی از. . . . . . .