تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرد wisdom. متن زیر از Readers Digest هست The other theory of mind and perspective talking . . . . what some people call wisdom.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامل محرک

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hydrophobic متضاد این کلمه هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

hydrophilic متضاد این کلمه هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به حق ، شایسته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

احتمالی، بالقوه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

aerator

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متضاد آنsquar shoulder است. چهار شونه. پشت و شانه های صاف. نه قوز کرده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خمیازه چیزی را کشیدن رو لطفا در معنی واژه اصلاح فرمایید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمونه کار، مثلا نمونه کار روزنامه نگار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

strip all the land of plants اینجا یعنی لخت کردن ( خالی کردن ) زمین از گیاه. مثلا با چرای حیوانات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

آویز ریز که به دستبند یا بند ساعت مچی وصل میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Subsist off دوام آوردن، گذران زندگی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

wander off the topic هم میگویند. خارج از موضوع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

evasive action اقدام پیشگیرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

poor relation of نسخه ضعیفی از. . . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

chemically treated آغشته به مواد شیمیایی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

have a handle on it از پس چیزی برآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جلو زدن از چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبهم، کم رنگ، بی رمق X - ray examination of thin slabs of rock sometimes reveals the ghostly outlines of tentacles

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

snow line هم همین معنی رو میده. Below the snow line, snowfall may occur during the winter, but it usually melts away during the warmer months. Abov ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

. . . it wouldn't hurt . . . ضرری نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

process where something is heated, usually to remove contaminants, moisture, or gases. فرایند گرم کردن برای از بین بردن آلودگی ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

much like that of Venus درست مثل سیاره ونوس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

. . . . Outside of environmental concerns صرفنظر از . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

churning up the sediments that rivers deposit in the estuary بر هم زدن رسوبات بستر رودخانه

٢