تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

راهم را کشیدم و رفتم

تاریخ
١٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

راهم را کشیدم و رفتم

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

اعتراف کن، اقرار کن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیلی سریع اول کار، اول شروع چیزی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

He is a careful person اون آدم دقیقی/محتاطی است. He is being careful. داره مو رو از ماست می کشه/ دقت می کنه. ( اکنون، نه همیشه )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

You are very nasty خیلی بدجنسی ( اکنون و همیشه ) You are being nasty داری بدجنسی می کنی ( اکنون نه همیشه )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

She is being sick او بالا می آورد She is sick او مریض است

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پشت وانت، the bed of the truck کپه ای از چیزی a bed of something مانند: a bed if rice.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

Sho نیز لفظ محاوره ی sure است که بین سیاهان آمریکا در قرن ۱۹ رواج داشته. به گمانم معادل آن می تواند این باشد: رو چِشَم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

You're ready to leave or start می تونی بری، می تونی شروع کنی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

جَنَم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در نجوم: انخفاض افق در اقتصاد: کسادی، رکود در روانشناسی: افسردگی در کالبد شناسی: فرورفتگی در هواشناسی: فروبار

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رنگ پریده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هیجان زده

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

I'm named after my grandma برگرفته از به اقتباس از نام من را از نام مادربزدگم برگرفته اند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بند و بساط، خِرت و پِرت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بند و بساط

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صلاح نیست You don't want to let it go on صلاح نیست که این وضع ادامه پیدا کند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

, more than other thing, especially, surprisingly مخصوصا، مهمتر از همه، بیشتر از همه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تباهی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

On probation روی هوا بودن، حالت تعلیق داشتن، وضعیت ناپایدار داشتن

پیشنهاد
١

Taking credit for someone else's achievement کار یا موفقیت کسی را به نفع خود تمام کردن اعتبار کس دبگری را دزدیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To do something badly or cheaply سَمبَل کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

The final source of irritation for someone to finally lose patience به سیم آخر زدن، کارد به استخوان رسیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیچ مقدار

پیشنهاد
٠

خشک و تر را با هم سوزاندن. خوبی ها و بدی ها را به حساب هم گذاشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سنگ صبور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حساب کردن ?Can you ring it up for me میشه برام حساب کنی؟

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لحظه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرچه بگویم کم گفته ام. مثلا: I cannot overstate the importance of your role here. اینجا هرچه در باره ی اهمیت نقش تو بگم کم گفتم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راس ساعت At 5 o'clock راس ساعت ۵

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

علنی کردن، فاش کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علنی شده، فاش شده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جسارت نباشه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشنگ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشناپنداری، قبلا دیده شده، در اثر بروز اشتباه در فرایند حافظه ی انسان رخ می دهد و مغز تجربه ی فعلی شما را با خاطراتتان اشتباه می گیرد و هیچ ربطی به ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Immediately

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه چیزی یه جایی مد بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در رابطه بودن We are a thing ما توی رابطه هستیم

پیشنهاد
٠

علاقه ی شدید داشتن به چیزی

پیشنهاد
٠

علاقه ی شدید به کسی داشتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسخه ی بدل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدایی عاطفی، قطع رابطه ی عاطفی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چشم دوختن به کسی یا چیزی، چشم برنداشتن از کسی یا چیزی، چهارچشمی مراقب کسی یا چیزی بودن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراقب بودن، پاییدن، پیگیر بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنباله رو بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

تودار بودن، در لاک خود بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آب به آسیاب ریختن، دامن زدن، تشدید کردن