fatalism

/ˈfeɪtəˌlɪzəm//ˈfeɪtəlɪzəm/

معنی: اعتقاد به سرنوشت
معانی دیگر: اعتقاد به قضا و قدر، سرنوشت گرایی، سرنوشت باوری، جبریگری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: fatalistic (adj.), fatalistically (adv.), fatalist (n.)
(1) تعریف: resignation to or acceptance of fate.

(2) تعریف: a belief or doctrine that the events of life are predetermined and cannot be altered by human free will.

- His fatalism made him accept bad situations that he might have been able to change.
[ترجمه سید هادی محسنی صالحی] اعتقاد به سرنوشت باعث شده او شرایط بدی را که او ممکن است قادر به تغییر آن باشد، بپذیرد.
|
[ترجمه عزیز] اعتقاد او به سرنوشت، موجب شو شرایط بدی را که قادر به تغییر ان بود، به پذیرد.
|
[ترجمه گوگل] جبرگرایی او را وادار کرد که شرایط بدی را بپذیرد که شاید می توانست آنها را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان] تقدیر پرستی او را وادار کرد شرایط بدی را بپذیرد که ممکن بود بتواند تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. There is a mood of profound fatalism amongst party members.
[ترجمه گوگل]در میان اعضای حزب، جو سرنوشت‌گرایی عمیقی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تقدیر پرستی عمیق در میان اعضای حزب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There's a certain mood of fatalism now among the radicals.
[ترجمه گوگل]اکنون در میان رادیکال‌ها حالت خاصی از جبرگرایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر روحیه تقدیر پرستی در میان افراد تندرو وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Do some oriental philosophies lean towards fatalism?
[ترجمه گوگل]آیا برخی از فلسفه های شرقی به جبرگرایی گرایش دارند؟
[ترجمه ترگمان]آیا یک فلسفه شرقی به تقدیر پرستی تکیه دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Malthus was burdened by a fatalism induced by fears of population growth and resource shortages.
[ترجمه گوگل]مالتوس زیر بار یک سرنوشت گرایی ناشی از ترس از رشد جمعیت و کمبود منابع بود
[ترجمه ترگمان]مالتوس از تقدیر پرستی ناشی از ترس از رشد جمعیت و کمبود منابع رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is one aspect of our fatalism and paralysis.
[ترجمه گوگل]این یکی از جنبه های سرنوشت گرایی و فلج ماست
[ترجمه ترگمان]این یکی از جنبه های fatalism و paralysis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A passive fatalism at the capriciousness and heavy-handedness of authority prevailed amongst the thirty-year men.
[ترجمه گوگل]تقدیرگرایی منفعلانه در هوسبازی و سنگینی قدرت در میان مردان سی ساله غالب بود
[ترجمه ترگمان]تفویض قدرت به تفویض قدرت در the و heavy قدرت در میان مردان سی و سی سال حکمفرما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He experienced a sense of fatalism that kept fear at bay.
[ترجمه گوگل]او حس تقدیرگرایی را تجربه کرد که ترس را از خود دور می کرد
[ترجمه ترگمان]تقدیر پرستی را تجربه کرده بود که از خلیج بیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It breeds cynicism and fatalism, which some blamed for the failure of a referendum last month to reform the electoral system.
[ترجمه گوگل]این بدبینی و سرنوشت گرایی را ایجاد می کند، که برخی آن را عامل شکست همه پرسی ماه گذشته برای اصلاح نظام انتخاباتی می دانند
[ترجمه ترگمان]این کشور بدبینی و تقدیر پرستی را پرورش می دهد که برخی از آن را مسئول شکست دادن همه پرسی ماه گذشته برای اصلاح سیستم انتخاباتی می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hegel s tragic view is a purposeful fatalism, which has been criticized by Cherlishifski.
[ترجمه گوگل]دیدگاه تراژیک هگل یک تقدیرگرایی هدفمند است که توسط چرلیشیفسکی مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه tragic هگل یک سرنوشت گرایی هدفمند است که توسط Cherlishifski مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Do all Oriental philosophies lean towards fatalism?
[ترجمه گوگل]آیا همه فلسفه های شرقی به جبرگرایی گرایش دارند؟
[ترجمه ترگمان]آیا همه فلسفه های شرقی به سمت تقدیر پرستی تکیه دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Generally speaking, the Middle Ages accepted war with fatalism.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، قرون وسطی جنگ با فتالیسم را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، قرون وسطی جنگ را با تقدیر پرستی پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Within this awareness there is both fatalism and intense emotion.
[ترجمه گوگل]در درون این آگاهی هم سرنوشت گرایی و هم احساسات شدید وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این آگاهی هر دو تقدیر پرستی و احساسات شدید وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fatalism is an excuse of the weak-willed.
[ترجمه گوگل]جبرگرایی بهانه ای برای افراد سست اراده است
[ترجمه ترگمان] fatalism \"یه بهانه از اراده ضعیفه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. People who believe in fatalism think that human beings do not control their own destiny.
[ترجمه گوگل]افرادی که به سرنوشت گرایی معتقدند فکر می کنند که انسان ها سرنوشت خود را کنترل نمی کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که به تقدیر پرستی اعتقاد دارند، فکر می کنند که انسان ها سرنوشت خود را کنترل نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعتقاد به سرنوشت (اسم)
fatalism

انگلیسی به انگلیسی

• belief that all events have been predetermined, belief in destiny
fatalism is the belief that people cannot prevent or control events.

پیشنهاد کاربران

the belief that people cannot change the way events will happen and that events, especially bad ones, cannot be avoided
این باور که مردم نمی توانند نحوه وقوع رویدادها را تغییر دهند و نمی توان از وقایع، به ویژه بد، اجتناب کرد
...
[مشاهده متن کامل]

** سرنوشت باوری در قلمرو فلسفه آموزه ای است که براساس آن تمام رویدادها و اعمال در انقیاد و استیلای تقدیر یا سرنوشت قرار دارند. به آن تقدیرگرایی هم گفته اند.
در این گرایش اراده آزاد ( اختیار ) نقشی ندارد. براساس سرنوشت باوری تاریخ تنها در یک روال ممکن و از پیش تعیین شده حرکت می کند و کردارها همواره به یک پایان اجتناب ناپذیر و همیشگی می انجامد، از این رو پذیرش این حتمیّت یا گریزناپذیری از مقاومت در برابر آن مناسب تر است.
دیدگاه سرنوشت باور، از قانون همه یا هیچ پیروی نمی کند و به درجات و اشکال مختلف و متفاوت وجود دارد.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/fatalism• https://en.wikipedia.org/wiki/Fatalism
بیتفاوتی
سرنوشت باوری یاتقدیرگرایی : مهمه که با جبرگراییdeterminism اشتباه گرفته نشه. در جبرگرایی اراده یه کارکرد معینی داره اماتقدیرگرایی یاسرنوشت باوری هیچ جایی را برای ابتکار واراده فرد یا توالی عقلانی رویدادها قائل نیست: انسایکلوپدیا https://theodora. com/encyclopedia/f/fatalism. html
...
[مشاهده متن کامل]

Fataliam is strictly the doctrine that all things happen according to a prearranged fate, necessity or inexorable decree. It has frequently been confused with determinism

fatalism ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: تقدیرگرایی
تعریف: دیدگاهی روان شناختی مبتنی بر این باور که آدمی در تغییر روندها و رویدادهای آینده و تعیین سرنوشت خود ناتوان است
تقدیرگرایی ( باور داشتن به سرنوشت از پیش تعیین شده )
جبرگرایی

بپرس