on and on


مداوما، بدون وقفه، نا ایستا، یک سر، پیوسته

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: at excessive length.

- He talked on and on until everyone had fallen asleep.
[ترجمه رضاگلمحمدی] انقدر به این کار ا امه داد تا همه به خواب رفتند
|
[ترجمه گوگل] او تا زمانی که همه به خواب رفتند صحبت کرد
[ترجمه ترگمان] او ادامه داد و ادامه داد تا همه به خواب فرو رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He went on and on about the iniquities of bourgeois oppression.
[ترجمه گوگل]او درباره بی‌عدالتی‌های ستم بورژوازی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]و درباره خطاهای اخلاقی of ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old woman was drawling on and on.
[ترجمه گوگل]پیرزن در حال کشیدن و کشیدن بود
[ترجمه ترگمان]پیرزن کش و قوسی به خود داد و ادامه داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gee whiz, they carried on and on, they loved the evening.
[ترجمه گوگل]هی ویز، آنها ادامه دادند و ادامه دادند، آنها عصر را دوست داشتند
[ترجمه ترگمان]Gee که ادامه می دادند، شب را دوست می داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The old men blather on and on.
[ترجمه گوگل]پیرمردها مدام ناله می کنند
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که باید به این کار ادامه می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Momma babbled on and on about how he was ruining me.
[ترجمه گوگل]مامان در مورد اینکه چطور داره منو خراب می کنه حرف می زد
[ترجمه ترگمان]مامان می گفت که داره منو نابود میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They talked on and on until four o'clock in the morning.
[ترجمه گوگل]آنها تا ساعت چهار صبح با هم صحبت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تا ساعت چهار صبح با هم حرف زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lobell drove on and on through the dense and blowing snow.
[ترجمه گوگل]لوبل در میان برف متراکم و در حال وزش رانندگی کرد
[ترجمه ترگمان]Lobell از میان انبوه پوشیده از برف به راه خود ادامه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At the dinner table, my father would go on and on, showing off, aggrandising himself.
[ترجمه گوگل]سر میز شام، پدرم می رفت و می رفت، خودنمایی می کرد، تجلیل می کرد
[ترجمه ترگمان]سر میز غذا، پدرم شروع به خودنمایی می کرد و خودش هم خودنمایی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He kept moaning on and on.
[ترجمه گوگل]مدام ناله می کرد
[ترجمه ترگمان]همچنان می نالید و ادامه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The journey just seemed to go on and on.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید این سفر همچنان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که سفر ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He just went on and on about his new girlfriend.
[ترجمه گوگل]او فقط در مورد دوست دختر جدیدش صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]همین الان رفت و در مورد دوست دختر جدیدش صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She went on and on about how she admired his work - laid it on a bit thick, if you ask me.
[ترجمه گوگل]او به این موضوع ادامه داد که چگونه کار او را تحسین می کند - اگر از من بپرسید آن را کمی ضخیم گذاشت
[ترجمه ترگمان]او ادامه داد و گفت که چطور کارش را تحسین می کند - روی یک تکه ضخیم، اگر از من بپرسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She keeps on and on and I'm really fed up with her.
[ترجمه گوگل]او همچنان ادامه می دهد و من واقعاً از او خسته شده ام
[ترجمه ترگمان]او ادامه می دهد و من واقعا از او سیر می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There's no need to keep on and on about it!
[ترجمه گوگل]نیازی به ادامه و در مورد آن نیست!
[ترجمه ترگمان]نیازی به ادامه دادن و ادامه دادن آن نیست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She clattered on and on about her children.
[ترجمه گوگل]او مدام در مورد فرزندانش تقلب می کرد
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند شروع به صحبت کرد و درباره بچه هاش حرف زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• without a break, without stopping

پیشنهاد کاربران

Adverb - US :
به طور پیوسته
مکررا
دائما
بی امان
بی وقفه
بدون توقف
همیشه
به عنوان نمونه :
1 - On and on the rain will fall
2 - The opera seemed to go on and on for hours
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/on-and-on• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/on-and-on
هی ) همش (
He talked on and on about his friend
همچنان، کماکان، همینطور، همانطور، مدام
I could go on and on = می توانم همچنان به پیش روم، می توانم همینطور ادامه دهم

پشت سر هم
continually; at tedious length
بصورت پیوسته و در یک مدت زمان خسته کننده

بپرس