پیشنهادهای گیتی (١٣٢)
زحمت داشتن. کار بردن
یکی کردن دو چیز Put your saying and doing together حرف و عملت را یکی کن
آینده نگری
مسلط بودن بر جیزی مثلا I really want you to get hold of your behabior واقعا دلم می خواد به رفتارت مسلط باشی.
سن قانونی، سن بلوغ
از روی معده حرف زدن، سرسری چیزی گفتن
با جدیت، قاطعانه
تکالیف کتبی، مشق
در مقام، در جایگاه، در قالبِ
در حالت عادی
هیزم به آتش چیزی ریختن، به شرایط بدی دامن زدن
نسخه پیچی، قیم مآبی
مکافات عمل
میانگین امتیاز یا میانگین نمرات
اقدام تروریستی
زخم کاری
I'm putty in her hands افسار م دستشه
کار شاقی است
اخلاق کاری
اخلاق کاری
باید و نبایدها
بی گدار به آب می زنی، بی خودی شلوغش می کنی، جوگیر شدی،
سرمنزل مقصود
برزخ
باخدا They are spiritual not separated from God. آن ها افرادی باخدا هستند نه خدانشناس
علایق، ترجیحات فرد It sppeals to her likes. یعنی با علایقش جوره ، با ترجیحاتش هماهنگه
در لحظه
والدین ناتنی
تحت تاثیر قرار گرفتن Your teen needs to be around someone whom she can take inside of hrself. فرزند نوجوان شما باید دور و بر کسی باشد که بتواند تحت ...
حواله کردن
همذات پنداری بیش از حد