تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوسته

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I want to get off here. می خوام اینجا پیاده شم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تمام شدن چیزی و ته کشیدنش We are running out of milk شیرمون داره تموم می شه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

You have the guts تو جیگرشو داری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منقبض کردن فک، He sets his jaw, when he's troubled. وقتی دلواپسه فکش رو منقبض می کنه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بچه مثبتِ حرف گوش کنِ دست ازپاخطانکنِ رواعصاب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنای صریح آن آتش گرفتن، دچار آتش سوزی شدن است. اصطلح زبانی نیز هست به معنای: عالی بودن، موفقیت، درخشیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ضربه ی جانانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Good hit ضربه ی جانانه

پیشنهاد
٠

بدون فکر چیزی رو قبول کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مویی که بافته شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوک نخ ریسی دستی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیرپسر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

And even more شاید هم بیشتر شاید خیلی بیشتر شاید فراتر از آن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چه خبره؟

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوام آوردن کسی، سرپا نگه داشتن کسی A cup of tea in the morning keeps me going صبح ها یه فنجون چای منو سرپا نگه می داره

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتمالی

پیشنهاد
١

آواز دهل شنیدن از دور خوش است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عتیقه شدن، مال عهد بوق بودن، عهد بوقی شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مال عهد بوق بودن، مال دوران شاه وزوزک بودن، مال عهد دقیانوس بودن، عتیقه بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طوفان نوح

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Job با حرف بزرگ J به معنی ایوب پیامبر است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

To frequent وقتی کسی یا چیری مرتب و مکرر به جایی رفت وآمد می کندیا تردد دارد مثال؛ I have been told that she frequents this movie theater بهم گفته ن ...

پیشنهاد
٠

تو فقط حال کن و خوش باش، خیالی نیست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای برنج شفته هم بکار می ره

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Fluffy rice برنج دون

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دومی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هرطور راحتی هرکاری دوست داری بکن

پیشنهاد
٠

چاره ای نداشتم جز اینکه. . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

به نفعته

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به م برخورد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعارف نداشتن

پیشنهاد
١

خب بدیهی ست که . . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به حرفم می رسی این خط و اینم نشون

پیشنهاد
٠

به عمل کار برآبد به سخندانی نیست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیا زدوبند کنیم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم پخته، همه فن حریف

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معلومه، تابلوئه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی عیب ونقص

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

غیرقابل . . . بودن Your acts defy belief کارهاتون باورکردنی نیسن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارندگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جانماز آب کشی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بتدریج، سرانجام

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردم دار

پیشنهاد
٠

دست به آچاره