تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانواده ی صمیمی و منسجم در مقابلِ Dysfunctional family به معنی خانواده ی ازهم پاشیده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خانواده ی درجه ی یک متضاد آن extended family خانواده ی درجه ی دو

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باعث رنج و آزار کسی شدن I make you suffer کاری می کنم عذاب بکشی، کاری می کنم رنج بکشی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاری می کنم عذاب بکشی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی مابین صحبت هامون اسم کسی، چیزی، یا جایز رو فراموش می کنیم به جاش می گیم so and so مثال: I went there and they said that I should have talked to ...

پیشنهاد
٠

با لحن تعجب و کنایه: عجب! چه زود دست به کار شدی! چه سریع پریدی تو کار! از هول حلیم افتادی توی دیگ! با لحن تایید و تحسبن: واقعا سریع عمل کردی! چه خوب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

همه چی به نوبت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بهتر است You want to be careful بهتره مراقب باشی You want to get a job بهتره یه کار پیدا کنی You want to be patient بهتره صبور باشی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پودر تخم کتاب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به درون کشیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلویحی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دانستن واقعیت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیلی رو داری! عجب رویی داری!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دود شده رفته هوا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محاوره ی این عبارت این است: Lawdy a'mercy

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فاتحه ت خونده ست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خشک Stiff grass چمن خشک، علف خشک

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیجان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لو دادن What if he tells? اگه لومون بده چی؟

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جان بخشیدن به کسی، روحیه را بالا بردن It lifts your spirit روحیه ت رو بالا می برد، به تو جان می بخشد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گریزگاه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلیلی نداره که

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ابراز کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آبشار پله پله

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قفسه های فلزی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سوی بیمارستان رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتن به بیمارستان ( بعنوان بیمتر برای درمان )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتن به سوی دریا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

رفتن به بازار ( برای گردش )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ملوان شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به بازار رفتن ( برای خرید و فروش )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به زندان رفتن ( برای بازدید یا ملاقات )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به سوی تختخواب رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به زندان افتادن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به رختخواب رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خونه خراب

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوردن I'm gonna get me some breakfast

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حرفه ی خود، مطابق ضوابط حرفه ای

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به منظور مراقبت. به منظور حمایت، به نشانه ی حمایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فلنگ را بستن، جیم شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Taint is a colloquial contraction of "it ain't"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A large quantity of something I caught a mess of fish من تعداد زیادی ماهی گرفتم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همون otherwise است وگرنه، در غیر این صورت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

همه فقط نوشتن تنگ و جوراب شلواری و از این دست معادل های تکراری. Tights یک معنی دیگر هم دارد و آن《ران》است. He hit me again. Again. Ten times or so a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1️⃣ Past 📌 نقش: �حرف اضافه/ preposition� 📌 معنا: �گذشته از. . . ، بعد از. . . � 📌توضیح: این رایج ترین معنای کلمه مذکور است. Example: It is half ...