پیشنهادهای نعیمه (٦٧٤)
٩٥٠
١ سال پیش
٢
بی باکانه بی پروا با دل قرص
١ سال پیش
٣
بی باکانه بی پروا
١ سال پیش
٣
همین جوری الکی عجالتاً
١ سال پیش
٢
رواج یافته بارها نقل قول شده دهان به دهان بازگو شده دهان به دهان چرخیده
١ سال پیش
٠
ابهت
١ سال پیش
٠
تحکیم
١ سال پیش
٧
جسارت کردن
١ سال پیش
٠
گر گرفتن
١ سال پیش
٠
کودکِ درون
١ سال پیش
٠
برای خداحافظی دست تکان دادن به خداحافظی دست تکان دادن
٢ سال پیش
١
دست و پا کردن
٢ سال پیش
٠
حسابی
٢ سال پیش
١١
"دعوت کردن" هم معنی میده در بعضی بافت های معنایی . . . "دعوت کردن" به انجام کاری دشوار
٢ سال پیش
١
می توان معادل لغت "تازه" در گفتگوی محاوره ای و عامیانه قرار داد
٢ سال پیش
١٤
یکی از معانی عامیانه این عبارت میشه: "حله. "
٢ سال پیش
٠
برو ته صف
٢ سال پیش
-٢
دوان دوان
٢ سال پیش
٠
خط ترمز کشیدن ( در توقف کردن وسیله نقلیه ) طوری که دود از چرخ بلند شود
٢ سال پیش
٠
به این امید که به امید این که
٢ سال پیش
١
Count me out رو من حساب نکنین
٢ سال پیش
٢
بدک نبودن
٢ سال پیش
٠
بدقلقی
٢ سال پیش
١
آ - آ ای - ای ا - ا عه عه به معنی عدم تایید یا عیب دانستن حرفی که از شخص مقابل شنیده شده
٢ سال پیش
٥
شاکی شدن ( به مفهوم عامیانه )