پیشنهاد‌های عاطفه انارکی (٢٠٠)

بازدید
٣٠٤
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

as a joke

پیشنهاد
١١

from a very reliable source

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

totally uninteresting and meaningless

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کنترل شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

?How come the front door is open ? Didn't you close it before we went shopping I'm sure I did. I can't understand it. Frankly, I smell a rat Me, t ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شکسته خاطرشد. خفیف و خوار شد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مزاح کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دل. دگرگون شده و منقلب شده. تقلبی و ناسره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیچیدگی در چشم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

علاقه مند نبودن رو برگرداندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

ذخیره کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

علاقه مند بودن به فعالیت های جدید و وقت صرف کردن برای ان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 - توافق کردن 2 - متحد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

توسعه دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

از نظر اماری در سطح بالایی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تمام کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

موثربودن و به نتیجه مطلوب رساندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

اصطلاح /برای اضافه کردن اطلاعات به منظور تاکید انچه گفته میشود/علاوه بر ان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

He is a gentleman all round او از هرجهت ادم با شخصیته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

He is in good condition او خوب مانده است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

افکار کهنه داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

He is as cool as a cucumber مثل سیب زمینی بی برگ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

He is as bold as a brass رویش سنگ پای قزوینه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

he is so behind طرف شوته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

He is rolling in money

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

He is really present - minded او واقعا حضور ذهن خوبی دارد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

He is post master at طرف خدای فلان کارهست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

He is over the hill او سن و سالی ازش گذشته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Back up: Make a copy of computer data تهیه ی کپی از داده های کامپیوتر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

شخصی را ازطریق تلفن به دیگری وصل کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

رفتار احمقانه داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

سریعا. در زمان و مکان مناسب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

منتج شدن. خم شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

suddenly can not remember

پیشنهاد
٥

با کسی صحبت کردن EX:I had a word with her family با خانواده اش صحبت کردم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

می خواستم بدونم اگر. .

پیشنهاد
٢

او ممنوع الملاقات است .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به اسانی گذراندن و کاری را با سهولت انجام دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

اماده به کار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

دلیل کاملا محکم برای اثبات غیبت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

با موفقیت کامل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سوا کردن کالا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بسیار پر فروشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به معنی تسویه کردن نمیشه، کاربر rozنوشتند اشتباه تایپی دارند، pay off, تسویه کردن معنی میده!!!!!!!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یاد گرفتن چیزی از اولش If I go to France , I 'll have to learn France from scratch اگر به فرانسه بروم ، زبانشان رو باید از اولش یاد بگیرم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بسیار مشتاق و بی صبر بودن I can not wait to see you بسیار مشتاق دیدن تو هستم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

She is fed up with her life از زندگی اش خسته شده است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

He can not make ends meet از پس مخارج بر نمی اید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

غذا میل کنید، از خودتان پذیرایی کنید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

روی فرم نگه داشتن