پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٣٠٤)

بازدید
٢,١٨٧
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Hatch a plan : مخفیانه برنامه ریزی کردن نقشه کشیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاح : تخم طلا آدمِِ پول ساز برای دیگران کسی یا چیزی که منبعِ قدرت، ثروت، توانایی و . . . . برای دیگران می باشد. ارباب قدرت ارباب ثروت صاحب نفوذ و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Noun - countable & uncountable : ناپدیدی محوشدگی نابودی Fadeway Invisibility

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Adjective : درآمدزا پول ساز سودآور Profitable Beneficial

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Noun - countable & uncountable : چسب Glue

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - plural : هزینه خرجکرد بهای پرداختی مانند : Energy costs : بهای انرژی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : خانه ی گِلی خانه ی ساخته شده از گِل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Adjective : اهل کشور زیمباوه زیمباوه ای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Noun - countable : لانه موریانه ( که به صورت تپه ی کوچک خاکی بر روی زمین آن را می سازند. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - countable : نرده های کنار تختخواب Bedrail

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Noun - countable : میز متحرک، چرخدار و سینی مانند در بیمارستان ها که جلوی تخت بیمار قرار گرفته و ظرف غذا و سایر وسایل بیمار را بر روی آن قرار می دهند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - countable : میز متحرک، چرخدار و سینی دار جلوی تخت بیمارها در بیمارستان، که ظرف غذا و وسایل بیمار را روی آن قرار می دهند. Tray table

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - plural : نشخوار کنندگان حیوانات چهارپا علف خوار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

دَرکِت میکنم تو را می فهمم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

verb - transitive : امتحان کردن آزمایش کردن try out examine test

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Noun - countable : مزاحم تلفنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصطلاح : تلافی می کنم. جبران می کنم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصطلاح: مزخرفه افتضاحه خیلی بده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Don't worry نگران نباش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

اصطلاح : ما هوای یکدیگر را داریم. ما مراقب یکدیگر هستیم. ما از یکدیگر پشتیبانی می کنیم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح : من مشکوک هستم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Noun - countable/uncountable : عصاره گوشت عصاره سبزیجات مایع ساخته شده توسط جوشاندن گوشت یا استخوان ها و سبزیجات ، که برای تهیه سوپ یا اضافه کردن طعم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Adjective : چِندِش آور منزجر کننده حال به هم زن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Noun - countable : زیستگاه طبیعی ( محلی که به صورت طبیعی حیوانات و گیاهان در آن زندگی می کنند. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Noun - countable : عروس دریایی جعبه ای ( که نیش سمی و کشنده دارد. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Noun - uncountable : برفاب آب به دست آمده از ذوب شدن برف و یخ ( به خصوص ذوب شدن یخچال های طبیعی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - uncountable : صنعت ماهیگیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

سه چهارم هفتاد و پنج درصد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Adjective : دخیل در مشارکت کننده در شرکت کننده در

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاح : روی من را زمین نینداز. خواهش من را بپذیر. درخواست من را قبول کن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Phrasal verb : بستن کمربند ایمنی ( در اتومبیل، هواپیما و . . . . ) Do up Fasten

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

noun - countable - usually singular : جریان خون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

noun - plural : کاکتوس ها cactuses

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

adjective : محل خالی از سکونت محل خلوت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بیابان زایی تخریب زمین های زراعی و تبدیل آن ها به زمین های بایر و غیرقابل کشت erosion denuding

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پوشش گیاهی گیاهانی که در یک منطقه به صورتی بومی وجود داشته و رشد می کنند. Flora Vegetation Botany

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Noun - countable : تپه شنی تپه ماسه ای تَلِ شنی توده شن ساحلی Quicksand Dune

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Adjective : کِشسان کِش آمدنی لباس یا ماده ای که خاصیت کشسانی یا الاستیکی دارد و پس از این که کِشیده می شود و ابعاد آن تغییر می یابد، دوباره به شکل و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - countable : صحرای سوزان بیابان گرم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - uncountable : مسافتی که یک توپ پس از پرتاب شدن، یا یک گلوله پس از شلیک شدن، می پیماید. بُرد توپ بُرد گلوله نمونه : This left him needing a c ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

Noun - countable : عقاب سر سفید ( سمبل کشور آمریکا ) نکته :برخی به اشتباه این عقاب را عقاب گَر ( تاس - کچل - بی مو ) نامیده اند، که نامگذاری کاملا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Noun - countable : شیرخشک پودر شیرِ خشک شده که به نوزادان داده می شود. Baby milk Infant milk Milk powder

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Leatherback turtle لاک پشتِ پشت چرمی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Noun - countable : لاک پشتِ پشت چرمی ( گونه ای از لاک پشت ها )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Noun - countable : پروانه شهریار ( نام نوعی پروانه است که در ایران نیز بسیار زیاد دیده می شود. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تخم گذاری کردن تخم کردن ( پرندگان، حشرات و . . . . . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تسلیم شدن کم آوردن وا دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Dig a burrow : نقب زدن در زمین سوراخ حفر کردن

پیشنهاد
١

چربی ذخیره کردن ( کاری که حیوانات می کنند تا برای خواب زمستانی خود آماده شوند. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به خواب زمستانی فرو رفتن زمستان خوابی کردن