تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

فعل hear به معنای شنیدن فعل hear به معنای دریافت کردن صداهای اطراف توسط گوش است. این فعل در این مفهوم به صورت استمراری استفاده نمی شود. مثلا: she he ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

توضیح درباره اصطلاح hit the jackpot jackpot به دستگاهی گفته می شود که برای شرط بندی استفاده می شود و صفحه ای دارد با سه یا چند عدد روی آن. اگر همه اع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسم people به معنای مردم، چند نفر، افراد معادل های فارسی اسم people مردم، چند نفر و افراد هستند. people یک اسم جمع است و بطور کلی به انسان ها ( مردان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فعل eat به معنای خوردن فعل eat به معنای غذا را در دهان گذاشتن، جویدن و بلعیدن است. مثلا: i don't eat meat ( من گوشت نمی خورم. ) i couldn't eat ano ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه write به معنای نوشتن واژه write یک فعل است که معادل فارسی آن نوشتن است. نوشتن در واقع به معنای به شکل نوشتاری در آوردن هر چیزی است. ممکن است نوش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اسم pants به معنای شلوار معادل اسم pants در فارسی شلوار است. trousers یا شلوار به نوعی از لباس گفته می شود که از کمر تا مچ پا را ( هر پا را بطور جداگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فعل say به معنای گفتن و حرف زدن از معادل های فعل say در فارسی می توان گفتن و حرف زدن را نام برد. فعل say بطور کلی به معنای استفاده از کلمات برای صحبت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

توضیح درباره اصطلاح worth one's salt در روم باستان، قوت غالب مردم نمک بود و برای همین واژه ای که برای حقوق استفاده می کردند ( salarium ) معنای نمک می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

قید how many به معنای چند قید how many به معنای چند اگر قبل از برخی اسم های قابل شمارش بیاید، درباره تعداد و اندازه آن چیزها سوال می پرسد. مثلا: ?h ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه cross به معنای صلیب واژه cross به معنای صلیب وقتی به صورت the cross یعنی به صورت مفرد و با حرف اضافه the استفاده می شود منظور نماد اصلی مسیحیت ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فعل go به معنای رفتن فعل go به معنای رفتن کاربردهای گوناگونی دارد. - فعل go به رفتن یا سفر کردن از یک مکان به مکان دیگر گفته می شود. مثلا: he goe ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

صفت famous به معنای مشهور صفت famous به معنای مشهور به افراد/چیزهایی اطلاق می گردد که توسط افراد زیادی شناخته شده است. مثلا: a famous artist ( یک هن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توضیح درباره اصطلاح bottom line در واقع bottom line جمع کل درآمد شرکت است که در گزارش سالیانه ذکر می شود و سود هر سهم برحسب آن تعیین می گردد. منبع: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

صفت happy به معنای خوشحال صفت happy به معنای خوشحال به افرادی اطلاق می گردد که احساس خوشی و لذت بکنند و شاد باشند. مثلا: you don't look very happy t ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

صفت long به معنای بلند و طولانی صفت long در مفهوم بلند اشاره دارد به اندازه چیزی و میزان بلند بودن آن. - در رابطه با لباس، این صفت، لباسی را توصیف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ضمیر we به معنای ما، [ضمیر اول شخص جمع] معادل ضمیر we در فارسی ما است. از لحاظ صرفی، ضمیر we، ضمیر اول شخص جمع و از لحاظ دستوری، فاعلی است. شکل مفعول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

اسم pet به معنای حیوان خانگی یا حیوان اهلی اسم pet در مفهوم حیوان خانگی یا حیوان اهلی اشاره دارد به حیوانات اهلی مانند: گربه، سگ و انواع پرندگان و . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

صفت two به معنای دو معادل صفت two در فارسی دو است. دو جزء اعداد زوج و یک صفت شمارشی است که قبل از عدد 3 و بعد از عدد 1 است. مثال: . it's two o'clock ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اسم use به معنای کاربرد معادل اسم use در فارسی کاربرد است. به عمل استفاده کردن از چیزی برای کار یا هدفی مشخص، کاربرد آن چیز گفته می شود. مثال: . i'd ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قید often به معنای اغلب، بیشتر وقت ها، خیلی معادل قید often در فارسی اغلب، بیشتر وقت ها و خیلی است. این قید به تکرار عملی بصورت مرتب و میزان تکرار آن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه head به معنای سر واژه head به معنای سر به بالاترین بخش بدن انسان می گویند که روی گردن قرار دارد و چشم، گوش، بینی روی آن قرار دارد. مثلا: he fel ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه yellow به معنای زرد واژه yellow در زبان فارسی به معنای زرد و یا رنگ زرد است. مثال: . her teeth were rather yellow ( دندان های او نسبتا زرد بود ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قید always به معنای همیشه قید always به معنای همیشه یک قید زمان است که برای کارها یا چیزهایی استفاده می شود که بیشترین تکرار را دارند. وقتی قید alway ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

توضیح درباره اصطلاح coffee break چون اغلب در ادارات یا جلسات و . . . در ساعت استراحت و وقت تنفس فنجانی قهوه می نوشند، عموما به ساعات استراحت وقت قهوه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

صفت old به معنای ساله و مسن صفت old در مفهوم سالهو مسن. از این صفت برای نشان دادن سن کسی یا چیزی در مقیاس ساعت، روز یا سال، استفاده می شود. مثال: ?h ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توضیحاتی در رابطه با sensual sensual در مفهوم جسمانی اگر به خود جسم یا ماده اشاره داشته باشد ( مادی ) ، غیر قابل مقایسه است. منبع: سایت بیاموز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

فعل stop به معنای مانع شدن فعل stop در مفهوم مانع شدن به کسی را از کاری بازداشتن و یا جلوی اتفاقی را گرفتن اشاره دارد. مثال: . something must be don ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حرف ربط because به معنای چون حرف ربط because به معنای چون دو جمله را به هم وصل می کند که یکی از جمله ها کار و دیگری دلیل است. مثلا: we can't go to j ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اسم sentence به معنای جمله اسم sentence در مفهوم جمله به مجموعه ای از کلمات گفته می شود که با قاعده ای مشخص در کنار هم آمده و مفهوم بخصوصی را می رسان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

فعل listen به معنای گوش دادن و گوش کردن فعل listen یا گوش دادن و گوش کردن در واقع به معنای توجه خود را به صدای چیزی یا کسی دادن است. مثال: ?what kin ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه about واژه about در این کاربرد معنایی نزدیک به حدود یا تقریبا در فارسی دارد. از about برای نشان دادن تقریبی بودن یک مقدار استفاده می شود، مثلا: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اسم rain به معنای باران معادل اسم rain در فارسی باران است. به قطرات آبی که بصورت مجزا از آسمان به زمین می افتند و در واقع رطوبت متراکم جو هستند، rain ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

واژه ice cream به معنای بستنی واژه ice cream به معنای بستنی به نوعی خوردنی شیرین و یخزده و خنک گفته می شود که از شیر درست می شود و معمولا با میوه، شک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه chocolate به معنای شکلات واژه chocolate به معنای شکلات به خوراکی شیرین و سفت و قهوه ای رنگ می گویند که از دانه های کاکائو درست شده و یا به عنوان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قید today به معنای امروزه قید today به معنای امروزه نیز است. قید today در مفهوم امروزه فقط به یک روز اشاره نمی کند بلکه به دوره و زمان حال در مقایسه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسم ticket به معنای بلیت معادل اسم ticket در فارسی بلیت است. ticket یا بلیط معمولا یک ورق کاغذی است که باید در قبال آن مبلغی را بپردازید و اطلاعاتی ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فعل park به معنای پارک کردن معادل فارسی فعل park پارک کردن است. park یا پارک کردن به معنای قرار دادن یک وسیله نقلیه در حالت توقف کامل در جایگاه بخصوص ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه bed به معنای تختخواب واژه bed به معنای تختخواب به اثاثیه ای چوبی یا فلزی گفته می شود که معمولا در اتاق خواب قرار دارد و آدم ها رویش می خوابند. ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیحاتی در رابطه با اسم newspaper به معنای روزنامه newspaper به مجموعه ای از ورقه ها که بصورت روزانه چاپ شده و برای مطالعه عموم عرضه می شود و حاوی ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

توضیح درباره اصطلاح cat nap دقت کنید که این خواب کوتاه معمولا روی صندلی، مبل و . . . است نه روی تخت خواب، برای همین به آن اصطلاح cat nap داده اند. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

توضیح درباره اصطلاح rat race اصطلاح مسابقه موش ها برمی گردد به موش های آزمایشگاهی که آنها را درون قفسی پر از راه های مارپیچ می گذارند و در انتهای راه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

صفت near به معنای نزدیک معادل صفت near در فارسی نزدیک است. - اشاره به فاصله و مسافت کوتاه. مثال: ?is there a train station near here ( آیا ایستگا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

صفت our به معنای - ما، - مان معادل فارسی صفت our - ما، - مان است. این صفت از لحاظ صرفی، ضمیر اول شخص جمع بوده و از لحاظ دستوری یک صفت ملکی محسوب می ش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه house به معنای خانه واژه house به معنای جایی است که ( مخصوصا با خانواده ) در آن زندگی می کنید. این واژه هم معنای واژه home است، با این تفاوت که ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

فعل see به معنای فهمیدن فعل see در مفهوم فهمیدن معمولا در جمله های استمراری بکار نمی رود. این فعل به فهمیدن یک مطلب، فکر، ایده و . . . توسط کسی اشاره ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

صفت seventeen به معنای هفده معادل صفت seventeen در فارسی هفده است. هفده جزء اعداد فرد و یک صفت شمارشی است که قبل از عدد 18 و بعد از عدد 16 است. مثال: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرف ندای good night به معنای شب بخیر حرف ندای good night زمانی به کار می رود که مردم همدیگر را در زمان شب می بینند و می خواهند با یکدیگر خداحافظی کنن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

واژه floor به معنای طبقه واژه floor به معنای طبقه به تمام اتاق ها و ساختمان ها در یک سطح از آپارتمان چند طبقه گفته می شود. مثلا: this building has f ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

حرف اضافه like به معنای شبیه و مانند برای اشاره به شباهت چیزی یا کسی به چیزی یا کسی دیگر از حرف اضافه like استفاده می شود. مثال: . i have a sweater ...

پیشنهاد
٣

توضیح درباره اصطلاح like a cat on a hot tin roof وقتی گربه روی شیروانی داغ قرار بگیرد تند تند پاهایش را تکان می دهد و با عجله فرار می کند، برای همین ...