پیشنهادهای آسا (٩٠)
large and soft
دامن زدن به، تشویق احساسات بد در جمع کثیری از مردم
اینکه زنی اشاره کند به اینکه شب قبل با مردی رابطه داشته وقتی واقعا نمی خواهد به این موضوع اعتراف کند. What did you do with that guy last night? Oh, ...
اسم رمز برای استفاده در زمانی که می خواهید با کسی عشق بازی ( یا مثلا made out, make out, French kiss ) کنید. در رده بندی شامل: دست در دست بودن Brea ...
جلب توجه فوری کردن، بسیار قابل توجه بودن That red lettering really leaps out from the page برجسته یا مشخص شدن بواسطه تضاد کامل ( با چیزی یا با محیط ...
تحریک کردن، ایجاد احساس برانگیختگی Turns on, Causes feelings of arousal
ناگفته، مبهم، غیر شفاف
در نظر گرفتن ( کسی بعنوان یک شخصیت بد یا بعنوان کسی که کارهای بد انجام می دهد ) consider� or refer They branded him as a man without� moral� convict ...
work one's way برای حرکت کردن به آرامی و به سختی به موقعیتی خاص . I worked my way to the center of the crowd
حمام آفتاب گرفتن، ضدعفونی کردن و یا طراوت بخشیدن با قرار دادن در معرض آفتاب مترادف با bask ، از کلمه لاتین apricus می آید. aprication: The act of ap ...
مرز ( حاشیه، لبه ) اطراف یک حفاظ a border around a shield
look up تلاش برای یافتن اطلاعات از طریق جستجو در کتاب یا یک لیست یا با کامپیوتر، investigate, look into, follow up بهتر شدن، improve, recover، ملاقا ...
fancy footwork گامهای ظریف در رقص. . The old man was known for his fancy footwork when he was on Broadway حرکات زیرکانه پا که به شخص کمک می کند تعا ...
وقتی گفته می شود شخصی grow up است، بدین معنی است که او بزرگسال یا شخصی مسئولیت پذیر است.
ill - temper به شخصی گفته می شود که خیلی زود عصبانی می شود. در مورد یک موقعیت مثلا یک بازی، معنای اعصاب خورد کن دارد.
be set in your ways برای انجام کارهای هر روزه و اینکه قصد تغییر عادتهایت را نداشته باشی. As people get older, they often become set in their ways
مطمئن بودن از ( موفقیت یا اتفاق افتادن ) چیزی یک چیز مطمئن ( حتی میتواند منظور پول درون کیف باشد )
Trill off کمتر یا کوچکتر یا بدون صدا شدن
trail off تحلیل رفتن، محو شدن
لب تا لب ( برای لیوان آب و غیره )
کاملا ( بالغ، آماده، رشد کرده ) ، رسیده، کاملا ( پیشرفت، ترقی، توسعه ) پیدا کرده.
of recent vintage چیزی که اتفاق افتادن یا شروع شدن آن مربوط به خیلی وقت پیش نیست. جدید است. مترادف با recent
leave well enough alone ول کردن، اجتناب از تلاش برای اصلاح، تعمیر، بهبود آنچه که قبلا با اندازه کافی برایش تلاش شده است.
یک درس مقدماتی برای چیزی. . If he cant teach grilling 101, I don't know who can مرور اولیه یا آموزشی، اصول اولیه . I would like to get into basket w ...
یک شخص از طبقه پایین اجتماع، فرد عادی و روستایی، آدم پست، بازنده، شخص فقیر. Husband: Oh No I have no money to feed the kids, dear wife Wife: OMFG! ...
win over بدست آوردن حمایت یا رضایت از کسی . It was still tough to win over friends and family
go for ۱. سخت تلاش کردن برای انجام یا بدست آوردن چیزی ۲. تشویق کردن دیگران برای انجام کاری ۳. عاشق کسی یا چیزی بودن، دوست داشتن ۴. انتخاب یک شخص یا ی ...
غرور، جدیت Pride, seriouness
نگفتن یا بیان نکردن عقیده انجام ندادن کاری به دلیل ترس یا به این دلیل که نمیخواهید وضعیت بد بدتر شود.
آرام و خونسرد، جذاب و گیرا، شیک و عالی، دارای بدنی زیبا و جذاب
go away این عبارت وقتی به کار میرود که بخواهید کسی همین الان از زندگیتان خارج شود. برو گمشو.
Slip out به سرعت و به آرامی و با ظرافت لباسی را درآوردن. در این کاربرد به صورت ( slip out of somting ) به کار میرود. She slipped out of her shoes ...
اصطلاحی برای شخصی شگفت انگیز و زیبا.
go out of your way سخت تلاش کردن برای انجام کاری خصوصا برای شخصی دیگر . They really went out of their way to make us feel welcome تلاش کردن برای به ن ...
آسا ٠٩:٢٤ - ١٣٩٧/٠٥/٢٣ In the wings آماده و در دسترس بودن خصوصا برای آنکه جای کس دیگری را بگیرد به حالت آماده باش بودن آماده بودن برای انجام کاری یا ...
شخصی که سوپ را به نام خیریه میدهد. شخص کاتولیک سابق که در دوران قحطی برای بدست آوردن غذا به پروتستان گرویده است. شخص که در دوران قحطی ایرلندی غذاهایی ...
it hit me ناگهان، بالاخره، ( چیزی را ) فهمیدم.
be after somebody/something در جستجوی کسی یا چیزی بودن. . That boy’s always in trouble – the police are after him again خواستن چیزی که متعلق به دیگر ...
Let off 1. مترادف با get offبرای هواپیما و اتوبوس 2. اجازه دادن به کسی که به طرز غلط یا غیر قانونی کاری را انجام داده بدون بازخواست برود. 3. منفجر ی ...
Draw out تشویق کردن برای بروز احساسات یا تولید اطلاعات
Be on in somting درگیر بودن با، یا شرکت کردن در، یا دانستن درباره یک برنامه
Stand between جلوگیری کردن ( از شخصی ) در دستیابی به چیزی یا از انجام کاری. متوقف کردن.
Name a few برای مثال مثالهای زیادی وجود دارد. گزینه های در دسترس زیادی برای فهرست کردن است ولی شما بهترینشان یا هر کدام را که دوست دارید فهرست میکنی ...
درگیر بودن با یک جرم، یا دانستن درباره فعالیتی نادرست یا کمک به رتکاب جرم
مترادف با Flirting with ، لاس زدن،
be in ( someone's ) shoes جای کسی بودن، شریک بودن یک تجربه یا موقعیت خاص با کس دیگر
آن سوی
Push the issue اصرار داشتن برای حل/ رفع/بحث کردن در مورد یک مشکل.
Trip all over myself انجام دادن کاری بسیار سریع و با اشتیاق
Cast sb adrift متوقف کردن حمایت از کسی یا ترک کردن کسی بدون هر گونه حمایت و هدفی