پیشنهاد‌های سعید صفاری مقدم (٢٢٥)

بازدید
٤٦٤
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

زیادی، بیخودی، بی مورد، بی مصرف، مازاد نیاز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

محدود کردن، معطوف کردن، مختص کردن ممعانت/جلوگیری کردن از انتشار/گسترش ( چیزی خطرناک یا بد )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

صفت برای چیزی که 'تاثیر بسزایی' در انجام کار یا موضوعی دارد. اصلی ترین، با اولویت ترین، با اهمیت ترین، تاثیرگذارترین ( بخش از کاری یا چیزی ) سنگی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

بترتیبی که ذکرشد. بترتیب مذکور، به ترتیب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

be off your head زده باشه به کلت، قاط زده باشی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مهیا بودن، فراهم بودن، قابل حصول بودن، در دسترسی بودن، موجود بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٧

be subject to sth/doing sth 1 ) در معرض چیزی بودن یا قرارگرفتن، ( چیزی را ) به خود دیدن/تجربه کردن The bay is subject to heavy fog in summer این بخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

خیلی وقت پیش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

- تمام و کمال، همه جوره، کاملاً، تا هرقدر که امکانش باشه، تا اونجایی که جا داره، بطورکامل، تمام قد - در تمام طول مسیر، کل راه، از ابتدا تا انتهای مس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

the use of sth اجازه استفاده از چیزی را داشتن امکان، قابلیت، توانایی استفاده از چیزی را داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

و به همین ترتیب/صورت باضافه/بعلاوه، و مضاف بر آن و همچنین، و نیز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

فارغ از ، صرفنظر از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

همیشگی، مستمر، مداوم، پابرجا در حال انجام/وقوع، در جریان، در دست اجرا/اقدام، داره انجام میشه رو به جلو/پیشرفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مورد بی مهری/بی توجهی قرار دادن، غفلت/اهمال کردن، قصور کردن، پشت گوش انداختن، نادیده گرفتن neglect to do sth: فراموش کردن انجام کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٩

مخدوش کردن، دستکاری کردن، خدشه دار کردن، تحریف کردن، نادرست/غلط/ غیرطبیعی/ غیرواقع/ برخلاف واقع جلوه دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

1 ) اجرایی شدن، به مرحله اجرا گذاشته شدن، باجرا درآمدن، حادث شدن، به وقوع پیوستن، اطلاق شدن ( به حالت/ وضعیت/چیزی اطلاق میشود که. . . ) 2 ) دخیل بود ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

غریب و الوقوع، پیامد غریب والوقوع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

صفت: تلنبار شده، تجمیع شده، انباشته ( شده )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

موجب شدن، منجر ( به چیزی یا اتفاقی ) شدن، منتهی شدن، باعث شدن، به بار آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ته مانده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( میزان ) سرعت، پیشروی، شتاب سرعت سیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

در نظر گرفتن، به حساب آوردن، حواس را به چیزی جمع کردن/معطوف کردن، شامل کردن، مد نظر قرار دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

کاهش دادن، کوتاه کردن، محدود ساختن، کاستن، مختصر کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

برضد، در تضاد، بیزار، متنفر، بی تمایل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

موشکافانه، سختگیرانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

میزان زیاد دقت/توجه دقت تمام، توجه زیاد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٠

1 ) توقع/انتظار ( اتفاق رویدادی یا وضعیتی را از قبل ) داشتن، پیش بینی ( اتفاق رویدادی یا وضعیتی را از قبل ) کردن 2 ) اقدام پیشگیرانه کردن، پیشدستی کر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٥

حس ششم، یه حسی ( برگرفته از تعالیم و تجارب قبلی ) ، احساس درونی/قلبی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

همترازی، سنخیت، هم ارزی، همسانی، همگونی/همگنی، تجانس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

تخطی، انحراف، کج روی، دوری ( از مسیر، روش اصلی ) ، انحراف از معیار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

متعاقباً، متعاقب آن، در نتیجه، ماحصل ( آن ) ، بدین سان، بدین ترتیب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

بصورت اسم: در نظر گرفتن موارد ضروری/تمهیدات لازم تامین غذا و مایحتاج ضروری make provision ( s ) for sth: تهیه برنامه مقابله با ( حادثه احتمالی ) در ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

فرایند خرید، تدارک چینی، تدارک بینی، تدارکات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کنار گذاشتن، صرف نظر کردن از شر چیزی خلاص شدن، منسوخ کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

فی البداهه کاری را انجام دادن سرهم کردن کاری یا حرفی ( معمولا سخنرانی و . . . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

پرداختن به کاری یا موضوعی، مورد بررسی/رسیدگی قرار دادن، سعی در رسیدن ( رسیدگی ) به کاری یا موضوعی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

با این وجود، با ( وجود ) همه این اوصاف، در نهایت امر، با در نظر گرفتن همه شرایط/مسائل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

در برهه ای ( از زمان ) ، تو یه بازه ای، یه زمانی، یه وقتی نکته:از along the line برای اشاره به بازه یا برهه ای در زمان گذشته استفاده می شود. وبرای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به تقلید ازدیگران کاری را کردن عین کاری/ چیزی را انجام دادن به مثابه کاری/چیزی عمل کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

رهانیدن، خلاص شدن، پشت سر نهادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

خیلی بهتر از . . . است بمراتب نسبت به اون/اونا . . . بهتر است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

حدوداً همون چیزی که مثل/شبیه چیزی بودن ( حدودی ) یه چیزی تو مایه های چیز دیگر بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

بعدا، بعدنا، جلوتر، در آینده، یه زمانی/یه وقتی ( اشاره به آینده ) در برهه ای ( از زمان در گذشته ) ، برای مدتی، تو یه بازه ای، یه زمانی، یه وقتی نکت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

صد البته، معلومه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

اجتناب کردن، خودداری کردن، احتراز کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

تن دادن، ناچار شدن، متوسل شدن، پناه بردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

مقید بودن مقید به اصولی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤٣

1 - درست کردن کاری یا چیزی، برطرف کردن مشکل، ردیف کردن کاری یا چیزی، روبراه کردن، حل کردن ( راهی برای آن پیدا کردن ) Do you think you could sort out ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

دست و پنجه نرم کردن، کنار اومدن، به مصالحه رسیدن، کلنجار رفتن برای ( یادگیری چیزی، یا پذیرفتن شرایطی یا گذر از یک سختی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

زیراب زدن، لو دادن